گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
آغاز جزء هفتم قرآن مجید ..... ص : 550






ادامه سوره مائده ..... ص : 550
سوره مائده( 5): آیۀ 83 ..... ص : 550
هنگامی که آیات قرآن را میشنیدند، اشک « جمعی از آنان (همانند همراهان جعفر و جمعی از مسیحیان حبشه » (آیه 83 )- به علاوه
وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَري أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا ) « شوق از دیدگانشان به خاطر دست یافتن به حق سرازیري میشد
عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ).
و با صراحت و شهامت و بینظري صدا میزدند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، ما را از گواهان حق و همراهان محمد صلّی اللّه علیه »
یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ). ) « و آله و یاران او قرار ده
سوره مائده( 5): آیۀ 84 ..... ص : 550
چگونه ممکن است ما به » : (آیه 84 )- آنها بقدري تحت تأثیر آیات تکان دهنده این کتاب آسمانی قرار میگرفتند که میگفتند
« خداوند یگانه و حقایقی که از طرف او آمده است ایمان نیاوریم در حالی که انتظار داریم ما را در زمره جمعیت صالحان قرار دهد
(وَ ما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما جاءَنا مِنَ الْحَقِّ وَ نَطْمَعُ أَنْ یُدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِینَ).
سوره مائده( 5): آیۀ 85 ..... ص : 550
آنها که در برابر افراد » : (آیه 85 )- در این آیه و آیه بعد به سرنوشت این دو طایفه و پاداش و کیفر آنها اشاره شده، نخست میگوید
با ایمان، محبت نشان دادند، و در مقابل آیات الهی سر تسلیم فرود آوردند، و با صراحت ایمان خود را اظهار داشتند، خداوند در
برابر این به آنها باغهاي بهشت را پاداش میدهد که از زیر درختان آن نهرها جاري است و جاودانه در آن میمانند و این است
فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنِینَ). ) « جزاي نیکوکاران
صفحه 462 از 550
سوره مائده( 5): آیۀ 86 ..... ص : 550
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ) « آنها که راه دشمنی را پیمودند و کافر شدند و آیات خدا را تکذیب کردند اهل دوزخند » (آیه 86 )- و در مقابل
کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَحِیمِ).
سوره مائده( 5): آیۀ 87 ..... ص : 550
اشاره
( (آیه 87
شأن نزول: ..... ص : 550
در مورد نزول این آیه و دو آیه بعد نقل شده است: ص: 551
روزي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در باره رستاخیز و وضع مردم در آن دادگاه بزرگ الهی بیاناتی فرمود، این بیانات مردم را تکان
داد و جمعی گریستند، به دنبال آن جمعی از یاران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تصمیم گرفتند، پارهاي از لذائذ و راحتیها را بر خود
تحریم کرده و به جاي آن به عبادت پردازند.
نزد عایشه آمد، او زن جوان و صاحب جمالی بود، عایشه از وضع او متعجب شد و گفت: چرا به « عثمان بن مظعون » روزي همسر
خودت نمیرسی، و زینت نمیکنی؟! در پاسخ گفت: براي چه کسی زینت کنم؟ همسرم مدتی است که مرا ترك گفته و رهبانیت
پیش گرفته است، این سخن به گوش پیامبر صلّی اللّه علیه و آله رسید، فرمان داد همه مسلمانان به مسجد آیند، هنگامی که مردم در
مسجد اجتماع کردند، بالاي منبر قرار گرفت، پس از حمد و ثناي پروردگار گفت: من سنت خود را براي شما بازگو میکنم هر
کس از آن روي گرداند از من نیست، من قسمتی از شب را میخوابم و با همسرانم آمیزش دارم و همه روزها را روزه نمیگیرم.
آگاه باشید! من هرگز به شما دستور نمیدهم که مانند کشیشان مسیحی و رهبانها ترك دنیا گویید زیرا این گونه مسائل و همچنین
دیرنشینی در آیین من نیست، رهبانیت امت من در جهاد است، آنها که سوگند یاد کرده بودند، برخاستند و گفتند: اي پیامبر! ما در
این راه سوگند یاد کردهایم وظیفه ما در برابر سوگندمان چیست؟ آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسیر: ...... ص : 551
از حد تجاوز نکنید! در این آیه و آیات بعد یک سلسله احکام مهم اسلامی مطرح شده است.
نخست، اشاره به تحریم قسمتی از مواهب الهی به وسیله بعضی از مسلمین شده، و آنها را از تکرار این کار نهی میکند، و میگوید:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ ) « و امور پاکیزهاي را که خداوند براي شما حلال کرده بر خود حرام مکنید « طیبات » اي کسانی که ایمان آوردهاید »
آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ).
با بیان این حکم، اسلام صریحا بیگانگی خود را از مسأله رهبانیت و ترك دنیا ص: 552
آن چنان که مسیحیان و مرتاضان دارند اعلام داشته است.
صفحه 463 از 550
وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ ) « از حد و مرزها فراتر نروید، زیرا خداوند تجاوزکنندگان را دوست ندارد » : سپس براي تأکید این موضوع میگوید
اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ).
سوره مائده( 5): آیۀ 88 ..... ص : 552
(آیه 88 )- در این آیه نیز مجددا روي مطلب تأکید کرده، منتها در آیه گذشته نهی از تحریم بود و در این آیه امر به بهره گرفتن
وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ ) « از آنچه خداوند به شما روزي داده است حلال و پاکیزه بخورید » : مشروع از مواهب الهی کرده، میفرماید
حَلالًا طَیِّباً).
وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ). ) « از (مخالفت) خداوندي که به او ایمان دارید بپرهیزید » تنها شرط آن این است که
یعنی، ایمان شما به خدا ایجاب میکند که همه دستورات او را محترم بشمرید، هم در بهره گرفتن از مواهب الهی و هم رعایت
اعتدال و تقوي.
سوره مائده( 5): آیۀ 89 ..... ص : 552
(آیه 89 )- سوگند و کفّاره سوگند! در این آیه در باره سوگندهایی که در زمینه تحریم حلال و غیر آن خورده میشود، بطور کلی
بحث کرده و قسمها را به دو قسمت تقسیم میکند:
لا یُؤاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ). ) « خداوند شما را در برابر قسمهاي لغو مؤاخذه و مجازات نمیکند » : نخست میگوید
منظور از سوگند لغو چنانکه مفسران و فقها گفتهاند، سوگندهایی است که داراي هدف مشخص نیست و از روي اراده و تصمیم
سرنمیزند.
قسم دوم از سوگندها، سوگندهایی است که از روي اراده و تصمیم و بطور جدّي یاد میشود، در باره این نوع قسمها، قرآن در
خداوند شما را در برابر چنین سوگندهایی که گره آن را محکم کردهاید مؤاخذه میکند و شما را » : ادامه آیه چنین میگوید
وَ لکِنْ یُؤاخِذُکُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَیْمانَ). ) « موظف به عمل کردن به آن میسازد
البته جدّي بودن سوگند به تنهایی براي صحت آن کافی نیست بلکه باید محتواي سوگند لااقل یک امر مباح بوده باشد و باید
دانست که سوگند جز به نام خدا معتبر نیست. ص: 553
و کفاره » . بنابراین اگر کسی به نام خدا سوگند یاد کند واجب است به سوگند خود عمل کند و اگر آن را شکست کفاره دارد
فَکَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساکِینَ). ) « چنین سوگندي (یکی از سه چیز است: نخست) اطعام ده نفر مسکین
منتها براي این که بعضی از اطلاق این حکم چنین استفاده نکنند که میتوان از هر نوع غذاي پست و کمارزشی براي کفاره استفاده
مِنْ ) « این غذا باید لااقل یک غذاي حد وسط بوده باشد که معمولا در خانواده خود از آن تغذیه میکنید » کرد، تصریح میکند که
أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ).
أَوْ کِسْوَتُهُمْ). ) « پوشاندن لباس، بر ده نفر نیازمند » : دوم
البته ظاهر آیه این است که لباسی بوده باشد که بطور معمول تن را بپوشاند و بر حسب فصول و مکانها و زمانها تفاوت پیدا میکند.
در این که آیا از نظر کیفیت حد اقل کافی است و یا در اینجا نیز باید حد وسط مراعات شود، به مقتضاي اطلاق آیه هر گونه لباس
کافی است.
أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ). ) « آزاد کردن یک برده » : سوم
صفحه 464 از 550
آنهایی که » : اما ممکن است کسانی باشند که قدرت بر هیچ یک از اینها نداشته باشند و لذا بعد از بیان این دستور میفرماید
فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَۀِ أَیَّامٍ). ) « دسترسی به هیچ یک ندارند باید سه روز، روزه بگیرند
ذلِکَ کَفَّارَةُ أَیْمانِکُمْ إِذا حَلَفْتُمْ). ) « کفاره سوگندهاي شما این است که گفته شد » : سپس براي تأکید میگوید
سوگندهاي خود را حفظ » : ولی براي این که کسی تصور نکند با دادن کفاره، شکستن سوگندهاي صحیح حرام نیست میگوید
وَ احْفَظُوا أَیْمانَکُمْ). ) « کنید
این چنین خداوند آیاتش را براي شما بیان میکند، تا شکر او را بگذارید و در برابر این احکام و » : و در پایان آیه میفرماید
کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ). ) « دستوراتی که ضامن سعادت و سلامت فرد و اجتماع است، او را سپاس گویید
سوره مائده( 5): آیۀ 90 ..... ص : 553
اشاره
( (آیه 90
شأن نزول: ..... ص : 553
در تفاسیر شیعه و اهل تسنن شأن نزولهاي مختلفی در ص: 554
و « نسائی » و « سنن ابی داود » و « مسند احمد » باره این آیه ذکر شده است که تقریبا با یکدیگر شباهت دارند از جمله این که در
چنین نقل شده است که: « ترمذي »
عمر (که طبق تصریح تفسیر فی ظلال جلد سوم، صفحه 33 ، علاقه شدیدي به نوشیدن شراب داشت) دعا میکرد، و میگفت: خدایا
بیان روشنی در مورد خمر براي ما بفرما، هنگامی که آیه 219 ، سوره بقره (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ ...)
نازل شد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آیه را براي او قرائت کرد ولی او باز به دعاي خود ادامه میداد، و میگفت: خدایا بیان روشنتري
در این زمینه بفرما، تا این که آیه 43 سوره نساء (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکاري) نازل شد، پیامبر صلّی اللّه علیه
و آله آن را نیز بر او خواند، باز به دعاي خود ادامه میداد! تا این که آیه مورد بحث که صراحت فوق العادهاي در این موضوع
از نوشیدن شراب خودداري » ! دارد، نازل گردید، هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آیه را بر او خواند، گفت: انتهینا انتهینا
« میکنیم، خودداري میکنیم
تفسیر: ..... ص : 554
حکم قطعی در باره شراب و مراحل تدریجی آن- همانطور که در ذیل آیه 43 سوره نساء اشاره کردیم، شرابخوري و میگساري در
زمان جاهلیت و قبل از ظهور اسلام فوق العاده رواج داشت و به صورت یک بلاي عمومی درآمده بود، تا آنجا که بعضی از
مورّخان میگویند عشق عرب جاهلی در سه چیز خلاصه میشد: شعر و شراب و جنگ! روشن است که اگر اسلام میخواست
بدون رعایت اصول روانی و اجتماعی با این بلاي بزرگ عمومی به مبارزه برخیزد ممکن نبود، و لذا از روش تحریم تدریجی و
صفحه 465 از 550
آماده ساختن افکار و اذهان براي ریشهکن کردن میگساري که به صورت یک عادت ثانوي در رگ و پوست آنها نفوذ کرده بود،
استفاده کرد، به این ترتیب که نخست در بعضی از سورههاي مکّی اشاراتی به زشتی این کار نمود، ولی عادت زشت شرابخواري از
آن ریشهدارتر بود، که با این اشارهها ریشهکن شود، لذا هنگامی که مسلمانان به مدینه منتقل شدند و نخستین حکومت اسلامی
، تشکیل شد، دومین دستور- آیه 219 ، سوره بقره- در زمینه منع شرابخواري به صورت قاطعتري نازل برگزیده تفسیر نمونه، ج 1
ص: 555
گشت، آشنایی مسلمانان به احکام اسلام سبب شد که دستور نهایی- همین آیه مورد بحث- با صراحت کامل و بیان قاطع که حتی
بهانهجویان نیز نتوانند به آن ایراد گیرند نازل گردد.
در این آیه با تعبیرات گوناگون ممنوعیت این کار مورد تأکید قرار گرفته، تا جایی که شرابخواري در ردیف بتپرستی و قمار و
اي کسانی که ایمان آوردهاید شراب و قمار و بتها و ازلام (یک نوع » : ازلام و از اعمال شیطانی و پلید قلمداد شده است میفرماید
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ ) « بختآزمایی) پلیدند و از عمل شیطانند از آنها دوري کنید تا رستگار شوید
الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).
بتهایی که شکل مخصوصی نداشتند و تنها قطعه سنگی بودند و قرار گرفتن شراب و قمار هم ردیف آن نشانگر خطر بسیار « انصاب »
زیاد شراب و قمار است به همین دلیل در روایتی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم: شارب الخمر کعابد الوثن:
.« شرابخور همانند بتپرست است »
سوره مائده( 5): آیۀ 91 ..... ص : 555
شیطان میخواهد از طریق شراب و قمار » : (آیه 91 )- در این آیه به پارهاي از زیانهاي آشکار شراب و قمار پرداخته نخست میگوید
إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی ) « در میان شما تخم عداوت و دشمنی بپاشد و از نماز و ذکر خدا باز دارد
الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ).
فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ). ) «؟ آیا شما خودداري خواهید کرد » : در پایان این آیه به عنوان یک استفهام تقریري، میگوید
یعنی پس از این همه تأکید باز جاي بهانه جویی یا شک و تردید در مورد ترك این دو گناه بزرگ باقی مانده است؟! و لذا
که تعبیرات آیات گذشته را به خاطر علاقهاي که (طبق تصریح مفسران عامه) به شراب داشت وافی « عمر » میبینیم که حتی
نمیدانست پس از نزول این آیه، گفت که این تعبیر کافی و قانعکننده است.
سوره مائده( 5): آیۀ 92 ..... ص : 555
(آیه 92 )- و در این آیه به عنوان تأکید این حکم نخست به مسلمانان دستور ص: 556
وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ احْذَرُوا). ) « خدا و پیامبرش را اطاعت کنید و از مخالفت او بپرهیزید » میدهد که
اگر از اطاعت فرمان پروردگار سرباز زنید، مستحق کیفر و مجازات خواهید بود و پیامبر » : و سپس مخالفان را تهدید میکند که
فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما عَلی رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِینُ). ) « صلّی اللّه علیه و آله وظیفهاي جز ابلاغ آشکار ندارد
سوره مائده( 5): آیۀ 93 ..... ص : 556
اشاره
صفحه 466 از 550
( (آیه 93
شأن نزول: ..... ص : 556
در تفاسیر چنین آمده است که، پس از نزول آیه تحریم شراب و قمار، بعضی از یاران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله گفتند: اگر این دو
کار این همه گناه دارد پس تکلیف برادران مسلمان ما که پیش از نزول این آیه از دنیا رفتهاند و هنوز این دو کار را ترك نکرده
بودند چه میشود؟ آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسیر: ..... ص : 556
در این آیه در پاسخ کسانی که نسبت به وضع گذشتگان قبل از نزول تحریم شراب و قمار و یا نسبت به وضع کسانی که این حکم
آنهایی که ایمان و عمل صالح » : هنوز به گوش آنها نرسیده، و در نقاط دور دست زندگی داشتند، سؤال میکردند، میگوید
لَیْسَ عَلَی ) « داشتهاند و این حکم به آنها نرسیده بوده، اگر شرابی نوشیدهاند و یا از درآمد قمار خوردهاند گناهی بر آنها نیست
الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِیما طَعِمُوا).
إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ) « آنها تقوا را پیشه کنند و ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند » سپس این حکم را مشروط به این میکند که
ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا). ) « سپس تقوا پیشه کنند و ایمان بیاورند » : وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ) بار دیگر همین موضوع را تکرار کرده، میگوید
و براي سومین بار با کمی تفاوت همین موضوع را تکرار نموده، میگوید:
ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا). ) « سپس تقوا پیشه کنند و نیکی نمایند »
وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ). ) « خداوند نیکوکاران را دوست میدارد » : و در پایان آیه میفرماید
هر یک از این سه تقوا، اشاره به مرحلهاي از احساس مسؤولیت و پرهیزکاري است.
ص: 557
سوره مائده( 5): آیۀ 94 ..... ص : 557
اشاره
( (آیه 94
شأن نزول: ..... ص : 557
نقل شده: هنگامی که پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و مسلمانان در سال حدیبیّه براي عمره با حال احرام حرکت کردند، در وسط
راه با حیوانات وحشی فراوانی رو برو شدند، بطوري که میتوانستند آنها را با دست و نیزهها صید کنند! این شکارها بقدري زیاد
صفحه 467 از 550
بودند که بعضی نوشتهاند دوش به دوش مرکبها و از نزدیک خیمهها رفت و آمد میکردند.
این آیه و دو آیه بعد نازل شد و مسلمانان را از صید آنها برحذر داشت، و به آنها اخطار کرد که این نوع امتحان براي آنها محسوب
میشود.
تفسیر: ..... ص : 557
احکام صید در حال احرام- این آیه و دو آیه بعد ناظر به یکی از احکام عمره و حجّ، یعنی مسأله شکار حیوانات صحرایی و دریایی
اي کسانی که » : با آن رو برو بودند کرده، میگوید « حدیبیه » در حال احرام میباشد. نخست اشاره به جریانی که مسلمانان در سال
ایمان آوردهاید! خداوند شما را با چیزي از شکار میآزماید، شکارهایی که بقدري به شما نزدیک میشوند که حتی با نیزه و دست
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَیَبْلُوَنَّکُمُ اللَّهُ بِشَیْءٍ مِنَ الصَّیْدِ تَنالُهُ أَیْدِیکُمْ وَ رِماحُکُمْ). ) « میتوانید آنها را شکار کنید
این جریان براي آن بوده است که افرادي که از خدا با ایمان به غیب میترسند، از دیگران شناخته » : سپس به عنوان تأکید میفرماید
لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَخافُهُ بِالْغَیْبِ). ) « شوند
فَمَنِ اعْتَدي بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ ) « پس هر کس بعد از آن تجاوز کند مجازات دردناکی خواهد داشت » : و در پایان آیه میفرماید
أَلِیمٌ).
سوره مائده( 5): آیۀ 95 ..... ص : 557
اي» : (آیه 95 )- در این آیه با صراحت و قاطعیّت بیشتر و بطور عموم فرمان تحریم صید را در حال احرام صادر کرده، میگوید
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّیْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ). ) « کسانی که ایمان آوردهاید! در حال احرام شکار نکنید
کسی که عمدا صیدي را به قتل برساند، باید کفارهاي همانند آن از » : سپس به کفاره صید در حال احرام اشاره کرده، میگوید
یعنی، آن را ص: 558 « چهارپایان بدهد
قربانی کرده و گوشت آن را به مستمندان بدهد (وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْکُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ).
همانندي در شکل و اندازه حیوان است به این معنی که مثلا اگر کسی حیوان وحشی بزرگی را همانند « مثل » در اینجا منظور از
شترمرغ صید کند، باید کفاره آن را شتر انتخاب کند و یا اگر آهو صید کند باید گوسفند که تقریبا به اندازه آن است قربانی نماید.
باید » و از آنجا که ممکن است مسأله همانندي براي بعضی مورد شک و تردید واقع شود، قرآن در این زمینه دستور داده است که
یَحْکُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ). ) « این موضوع زیر نظر دو نفر از افراد مطلع و عادل انجام پذیرد
اهداء به کعبه شود و به سرزمین « هدي » قربانی و » و در باره این که این کفاره در کجا باید ذبح شود، دستور میدهد که به صورت
هَدْیاً بالِغَ الْکَعْبَۀِ). ) « کعبه برسد
سپس اضافه میکند که، لازم نیست حتما کفاره به صورت قربانی باشد، بلکه دو چیز دیگر نیز هر یک میتوانند جانشین آن شوند،
أَوْ کَفَّارَةٌ طَعامُ مَساکِینَ). ) « معادل پول آن را در راه اطعام مساکین مصرف کند » نخست این که
أَوْ عَدْلُ ذلِکَ صِیاماً). ) « و یا معادل آن روزه بگیرد »
لِیَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ). ) « این کفارات به خاطر آن است که کیفر کار خلاف خود را ببیند »
خدا از تخلفاتی که در این زمینه در گذشته انجام » اما از آنجایی که هیچ حکمی معمولا شامل گذشته نمیشود، تصریح میکند که
و هر گاه کسی به این اخطارهاي مکرر و حکم کفاره اعتنا نکند و باز هم مرتکب » .( عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ ) « دادهاید، عفو فرموده است
صفحه 468 از 550
وَ مَنْ عادَ ) « صید در حال احرام شود، خداوند از چنین کسی انتقام خواهد گرفت و خداوند تواناست، و به موقع انتقام میگیرد
فَیَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ).
سوره مائده( 5): آیۀ 96 ..... ص : 558
اشاره
(آیه 96 )- در این آیه پیرامون صیدهاي دریا سخن به میان آورده، میگوید:
أُحِلَّ لَکُمْ صَیْدُ ص: 559 ) « صید دریا و طعام آن براي شما (در حال احرام) حلال است »
الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ)
همان خوراکی است که از ماهیان صید شده ترتیب داده میشود، زیرا آیه میخواهد دو چیز را مجاز کند نخست « طعام » .منظور از
صید کردن و دیگر خوردن غذاي صید شده.
مَتاعاً لَکُمْ وَ لِلسَّیَّارَةِ). ) « این به خاطر این است که شما و مسافران بتوانید بهره ببرید » : سپس به فلسفه این حکم اشاره کرده میگوید
یعنی به خاطر این که در حال احرام براي تغذیه به زحمت نیفتید و بتوانید از یک نوع صید بهرهمند شوید، این اجازه در مورد صید
دریا به شما داده شده است.
وَ) « مادام که در حال احرام هستید صیدهاي صحرایی بر شما حرام است » : بار دیگر به عنوان تأکید به حکم سابق بازگشته، میگوید
حُرِّمَ عَلَیْکُمْ صَیْدُ الْبَرِّ ما دُمْتُمْ حُرُماً).
از خداوندي که در قیامت در پیشگاه او محشور خواهید شد » : و در پایان آیه براي تأکید تمام احکامی که ذکر شد میفرماید
و با فرمان او مخالفت ننمایید (وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ). « بپرهیزید
فلسفه تحریم صید در حال احرام- ..... ص : 559
میدانیم، حجّ و عمره از عباداتی است که انسان را از جهان ماده جدا کرده و در محیطی مملو از معنویت فرو میبرد. تعیّنات زندگی
مادي، جنگ و جدالها، خصومتها، هوسهاي جنسی، لذات مادي، در مراسم حجّ و عمره بکلی کنار میروند و انسان به یک نوع
ریاضت مشروع الهی دست میزند، و به نظر میرسد که تحریم صید در حال احرام نیز به همین منظور است.
از این گذشته اگر صید کردن براي زوّار خانه خدا کار مشروعی بود، با توجه به این همه رفت و آمدي که هر سال در این
سرزمینهاي مقدس میشود، نسل بسیاري از حیوانات در آن منطقه که به حکم خشکی و کمآبی، حیواناتش نیز کم است، برچیده
میشد، مخصوصا با توجه به این که در غیر حال احرام نیز صید حرام، ص: 560
و همچنین کندن درختان و گیاهان آن ممنوع است، روشن میشود که این دستور ارتباط نزدیکی با مسأله حفظ محیط زیست و
نگهداري گیاهان و حیوانات آن منطقه از فنا و نابودي دارد.
سوره مائده( 5): آیۀ 97 ..... ص : 560
و اثر آن در « مکّه » (آیه 97 )- در تعقیب آیات گذشته که در زمینه تحریم صید در حال احرام، بحث میکرد، در این آیه به اهمیت
صفحه 469 از 550
خداوند کعبه، بیت الحرام را وسیلهاي براي اقامه امر مردم قرار » : سازمان زندگی اجتماعی مسلمانها اشاره کرده، نخست میفرماید
جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَۀَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ). ) « داده است
و از آنجا که این مراسم باید در محیطی امن و امان از جنگ و کشمکش و نزاع صورت گیرد اشاره به اثر ماههاي حرام (ماههایی
وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ). ) « و همچنین ماه حرام » : که جنگ مطلقا در آن ممنوع است) در این موضوع کرده، میفرماید
که تغذیه مردم را در ایامی که اشتغال به مراسم « قربانیهاي بینشان- هدي- و قربانیهاي نشاندار- قلائد » و نیز نظر به این که وجود
حج و عمره دارند تأمین کرده و فکر آنها را از این جهت آسوده میکند، تأثیري در تکمیل این برنامه دارد به آنها نیز اشاره کرده
میگوید: (وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ).
خداوند این برنامههاي منظم را به خاطر این قرار داد تا بدانید علم او به اندازهاي وسیع است که آنچه » : در پایان آیه چنین میگوید
ذلِکَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ ) « در آسمانها و زمین است میداند و از همه چیز- مخصوصا نیازمندیهاي روحی و جسمی بندگانش- باخبر است
اللَّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ).
سوره مائده( 5): آیۀ 98 ..... ص : 560
(آیه 98 )- در این آیه براي تأکید دستورات گذشته و تشویق مردم به انجام آنها و تهدید مخالفان و معصیتکاران میفرماید:
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ وَ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ). ) « بدانید خدا شدید العقاب و نیز غفور و رحیم است »
سوره مائده( 5): آیۀ 99 ..... ص : 560
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مسؤولیتی جز ابلاغ » (آیه 99 )- و باز براي تأکید بیشتر میگوید: مسؤول اعمال شما خودتان هستید و
و در عین حال خداوند از نیات شما، و از کارهاي برگزیده » .( ما عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ ) « رسالت و رساندن دستورات خدا ندارد
تفسیر نمونه، ج 1، ص: 561
وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُونَ). ) « آشکار و پنهانی همگی آگاه و باخبر است
سوره مائده( 5): آیۀ 100 ..... ص : 561
نیست! در آیات گذشته سخن از تحریم مشروبات الکلی و قمار و انصاب و ازلام و صید کردن در « پاکی » (آیه 100 )- اکثریت دلیل
حال احرام بود، از آنجا که بعضی از افراد ممکن است براي ارتکاب این گونه گناهان عمل اکثریت را در پارهاي از محیطها دستاویز
قرار دهند.
بگو اي پیامبر! هیچ گاه ناپاك و پاك یکسان » : خداوند یک قاعده کلی و اساسی را در یک عبارت کوتاه بیان کرده، میفرماید
قُلْ لا یَسْتَوِي الْخَبِیثُ وَ الطَّیِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ ) !« نخواهد بود، اگر چه فزونی ناپاك و کثرت آلودهها تو را به شگفتی فرو برد
الْخَبِیثِ).
بنابراین، خبیث و طیب در آیه به معنی هر گونه موجود پاك و ناپاك اعم از غذاها و افکار است.
فَاتَّقُوا ) « از (مخالفت) خدا بپرهیزید اي صاحبان خرد، تا رستگار شوید » : و در پایان آیه، اندیشمندان را مخاطب ساخته و میگوید
اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).
صفحه 470 از 550
سوره مائده( 5): آیۀ 101 ..... ص : 561
اشاره
( (آیه 101
شأن نزول: ..... ص : 561
روزي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله خطبهاي » : در مورد نزول این آیه و آیه بعد، از علی بن أبی طالب علیه السّلام نقل شده است که
خواند و دستور خدا را در باره حج بیان کرد، شخصی به نام عکاشه- و به روایتی سراقه- گفت: آیا این دستور براي هر سال است،
و همه سال باید حج به جا بیاوریم؟
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به سؤال او پاسخ نگفت، ولی او لجاجت کرد، و دوبار، و یا سه بار، سؤال خود را تکرار نمود، پیامبر صلّی
اللّه علیه و آله فرمود: واي بر تو، چرا این همه اصرار میکنی اگر در جواب تو بگویم بلی، حجّ در همه سال بر همه شما واجب
میشود و اگر در همه سال واجب باشد توانایی انجام آن را نخواهید داشت و اگر با آن مخالفت کنید گناهکار خواهید بود،
بنابراین، مادام که چیزي به شما نگفتهام روي آن اصرار نورزید.
آیه نازل شد و آنها را از این کار بازداشت.
ص: 562
تفسیر: ..... ص : 562
سؤالات بیجا! شک نیست که سؤال کردن، کلید فهم حقایق است، و در آیات و روایات اسلامی نیز به مسلمانان دستور اکید داده
شده است که هر چه را نمیدانند بپرسند، ولی از آنجا که هر قانونی معمولا استثنایی دارد، این اصل اساسی تعلیم و تربیت نیز
استثنایی دارد و آن این که گاهی پارهاي از مسائل پنهان بودنش براي حفظ نظام اجتماع و تأمین مصالح افراد بهتر است در این
گونه موارد جستجوها و پرسشهاي پی در پی، براي پرده برداشتن، از روي واقعیت، نه تنها فضیلتی نیست بلکه مذموم و ناپسند نیز
میباشد.
اي کسانی که ایمان آوردهاید از اموري که افشاي آنها باعث » : قرآن در این آیه به این موضوع اشاره کرده، صریحا میگوید
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ). ) « ناراحتی و دردسر شما میشود پرسش نکنید
ولی از آنجا که سؤالات پی در پی از ناحیه افراد و پاسخ نگفتن به آنها ممکن است موجب شک و تردید براي دیگران گردد و
و به « اگر در این گونه موارد زیاد اصرار کنید به وسیله آیات قرآن بر شما افشاء میشود « مفاسد بیشتري ببار آورد اضافه میکند
زحمت خواهید افتاد (وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِینَ یُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَکُمْ).
سپس اضافه میکند: تصور نکنید اگر خداوند از بیان پارهاي از مسائل سکوت کرده است از آن غفلت داشته، بلکه میخواسته است
عَفَا اللَّهُ عَنْها وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ). ) « آنها را بخشوده است، و خداوند بخشنده حلیم است » شما را در توسعه قرار دهد و
خداوند واجباتی براي شما قرار داده آنها را ضایع مکنید، و حدود و مرزهایی تعیین کرده » : در حدیثی از علی علیه السّلام میخوانیم
صفحه 471 از 550
از آنها تجاوز ننمایید و از اموري نهی کرده، در برابر آنها پردهدري نکنید، و از اموري ساکت شده و صلاح در کتمان آن دیده و
.« هیچ گاه این کتمان از روي نسیان نبوده، در برابر این گونه امور، اصراري در افشاء نداشته باشید
سوره مائده( 5): آیۀ 102 ..... ص : 562
بعضی از اقوام پیشین، این گونه سؤالات را داشتند و به دنبال پاسخ آنها به » : (آیه 102 )- در این آیه براي تأکید مطلب میگوید
ص: 563 « مخالفت و عصیان برخاستند
(قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِکُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها کافِرِینَ).
و در پایان این بحث ذکر این نکته را لازم میدانیم که آیههاي فوق به هیچ وجه راه سؤالات منطقی و آموزنده و سازنده را به روي
مردم نمیبندد، بلکه منحصرا مربوط به سؤالات نابجا و جستجو از اموري است که نه تنها مورد نیاز نیست بلکه مکتوم ماندن آن
بهتر و حتی گاهی لازم است.
سوره مائده( 5): آیۀ 103 ..... ص : 563
نابجا شده که در میان عرب جاهلی معمول بود، آنها بر پارهاي از حیوانات به جهتی « بدعت » (آیه 103 )- در این آیه، اشاره به چهار
از جهات علامت و نامی گذارده و خوردن گوشت آن را ممنوع میساختند و یا حتی خوردن شیر و چیدن پشم و سوار شدن بر
پشت آنها را مجاز نمیشمردند، یعنی عملا حیوان را بلااستفاده و بیهوده رها میساختند.
خداوند هیچ یک از این احکام را به رسمیت نمیشناسد، نه بحیرةاي قرار داده و نه سائبۀ و نه وصیلۀ و نه حام » : قرآن مجید میگوید
(ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِیرَةٍ وَ لا سائِبَۀٍ وَ لا وَصِیلَۀٍ وَ لا حامٍ).
و اما توضیح این چهار نوع حیوان:
-1 بحیره به حیوانی میگفتند که پنج بار زاییده بود و پنجمین آنها ماده و به روایتی نر بود، گوش چنین حیوانی را شکاف وسیعی
میدادند و آن را به حال خود آزاد میگذاشتند و از کشتن آن صرف نظر میکردند.
-2 سائبه شتري بوده که دوازده- و به روایتی ده- بچه میآورد، آن را آزاد میساختند و حتی کسی سوار بر آن نمیشد، تنها گاهی
از شیر آن میدوشیدند و به میهمان میدادند.
-3 وصیله به گوسفندي میگفتند که هفت بار فرزند میآورد و به روایتی به گوسفندي میگفتند: که دوقلو میزایید، کشتن چنان
گوسفندي را نیز حرام میدانستند.
-4 حام به حیوان نري میگفتند که ده بار از آن براي تلقیح حیوانات ماده استفاده میکردند و هر بار فرزندي از نطفه آن به وجود
میآمد. ص: 564
میکردند، و آنها « انتاج » کوتاه سخن این که منظور حیواناتی بوده که در واقع خدمات فراوان و مکرري به صاحبان خود از طریق
هم در مقابل یک نوع احترام و آزادي بر این حیوانات قائل میشدند.
وَ لکِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یَفْتَرُونَ ) « افراد کافر و بتپرست اینها را به خدا نسبت میدادند و میگفتند: قانون الهی است » : سپس میفرماید
عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ).
بلکه کورکورانه از دیگران تقلید « و اکثر آنها در این باره کمترین فکر و اندیشهاي نمیکردند و عقل خود را به کار نمیگرفتند »
مینمودند (وَ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ).
صفحه 472 از 550
سوره مائده( 5): آیۀ 104 ..... ص : 564
هنگامی که به آنها گفته » : (آیه 104 )- در این آیه اشاره به دلیل و منطق آنها در این تحریمهاي نابجا و بیمورد کرده، میگوید
شود به سوي آنچه خدا نازل کرده و به سوي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بیایید، آنها از این کار سر باز زده، میگویند همان رسوم و
وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلی ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَی الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا). ) !« آداب نیاکان ما، ما را بس است
در حقیقت خلافکاریها و بتپرستیهاي آنها از یک نوع بتپرستی دیگر یعنی تسلیم بدون قید و شرط در برابر آداب و رسوم خرافی
مگر نه این است که پدران آنها دانشی نداشتند و هدایت نیافته » نیاکان سر چشمه میگرفت قرآن صریحا به آنها پاسخ میگوید: که
أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ). ) « بودند
است که در میزان عقل و خرد بسیار ناپسند میباشد؟ « جاهل » از « جاهل » بنابراین، کار شما مصداق روشن تقلید
سوره مائده( 5): آیۀ 105 ..... ص : 564
(آیه 105 )- هر کس مسؤول کار خویش است! در آیه قبل سخن از تقلید کورکورانه مردم عصر جاهلیت از نیاکان گمراه، به میان
آمد و قرآن به آنها صریحا اخطار کرد که چنین تقلیدي، با عقل و منطق سازگار نیست، به دنبال این موضوع طبعا این سؤال در ذهن
آنها میآمد که اگر ما حسابمان را از نیاکانمان در اینگونه مسائل جدا کنیم، پس سرنوشت آنها چه خواهد شد، به علاوه اگر ما
دست از چنان تقلیدي برداریم سرنوشت بسیاري مردم که تحت تأثیر چنین تقالیدي هستند، چه میشود، آیه شریفه در پاسخ این
اي کسانی که ایمان ص: 565 » : گونه سؤالات میگوید
آوردهاید شما مسؤول خویشتنید، اگر شما هدایت یافتید گمراهی دیگران (اعم از نیاکان و یا دوستان و بستگان هم عصر شما)
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ). ) « لطمهاي به شما نخواهد زد
بازگشت همه شما به سوي خداست، و به » : سپس اشاره به موضوع رستاخیز و حساب و رسیدگی به اعمال هر کس کرده، میگوید
إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ ) « حساب هر یک از شما جداگانه رسیدگی میکند، و شما را از آنچه انجام میدادید آگاه میسازد
بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
سوره مائده( 5): آیۀ 106 ..... ص : 565
اشاره
( (آیه 106
شأن نزول: ..... ص : 565
به اتفاق دو نفر از مسیحیان عرب به نام « ابن ابی ماریه » در مورد نزول این آیه و دو آیه بعد نقل شده که: یک نفر از مسلمانان به نام
که مسلمان بود بیمار شد، « ابن ماریه » که دو برادر بودند به قصد تجارت از مدینه خارج شدند در اثناي راه « عدي » و « تمیم »
وصیتنامهاي نوشت و آن را در میان اثاث خود مخفی کرد، و اموال خویش را به دست دو همسفر نصرانی سپرد، وصیت کرد که
صفحه 473 از 550
آنها را به خانواده او برسانند، و از دنیا رفت، همسفران متاع او را گشودند و چیزهاي گرانقیمت و جالب آن را برداشتند و بقیه را به
ورثه بازگرداندند.
ورثه هنگامی که متاع را گشودند، قسمتی از اموالی که ابن ابی ماریه با خود برده بود در آن نیافتند، ناگاه چشمان آنها به وصیت
نامه افتاد، دیدند، صورت تمام اموال مسروقه در آن ثبت است، مطلب را با آن دو نفر مسیحی همسفر در میان گذاشتند آنها انکار
کرده و گفتند: هر چه به ما داده بود به شما تحویل دادهایم! ناچار به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شکایت کردند، آیه نازل شد و حکم
آن را بیان کرد.
تفسیر: ..... ص : 565
از مهمترین مسائلی که اسلام روي آن تکیه میکند، مسأله حفظ حقوق و اموال مردم و بطور کلی اجراي عدالت اجتماعی است.
نخست براي این که حقوق ورثه در اموال میت از میان نرود و حق بازماندگان و ایتام و صغار پایمال نشود، به افراد با ایمان دستور
اي کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد باید به هنگام وصیت کردن دو نفر از » : میدهد و میگوید
افراد عادل مسلمان را به گواهی بطلبید و اموال خود را به عنوان ص: 566
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا شَ هادَةُ بَیْنِکُمْ إِذا حَ َ ض رَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِ یَّۀِ اثْنانِ ذَوا ) « امانت براي تحویل دادن به ورثه به آنها بسپارید
عَدْلٍ مِنْکُمْ).
اگر در مسافرتی باشید » : سپس اضافه میکند ،« گواه » و هم « وصیند » البته شهادت در اینجا توأم با وصایت است، یعنی این دو نفر هم
و مصیبت مرگ براي شما فرا رسد (و از مسلمانان وصی و شاهدي پیدا نکنید) دو نفر از غیر مسلمانها را براي این منظور انتخاب
أَوْ آخَرانِ مِنْ غَیْرِکُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَأَصابَتْکُمْ مُصِیبَۀُ الْمَوْتِ). ) « نمایید
منظور از غیر مسلمانان تنها اهل کتاب یعنی، یهود و نصاري میباشد زیرا اسلام براي مشرکان و بتپرستان در هیچ مورد اهمیتی
قائل نشده است.
اگر به هنگام اداي شهادت در صدق آنها شک کردید آنها را بعد از نماز نگاه میدارید و وادار کنید تا » : سپس دستور میدهد که
سوگند یاد کنند (و شهادت دهند) که ما حاضر نیستیم حق را به چیزي (منافع مادي) بفروشیم (و به ناحق گواهی دهیم) اگر چه در
تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَیُقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبی). ) « مورد خویشاوندان ما باشد
وَ لا نَکْتُمُ شَ هادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذاً لَمِنَ ) « و ما هیچ گاه شهادت الهی را کتمان نمیکنیم که در این صورت از گناهکاران خواهیم بود »
الْآثِمِینَ).
سوره مائده( 5): آیۀ 107 ..... ص : 566
(آیه 107 )- در این آیه سخن از مواردي به میان آمده که ثابت شود، دو شاهد مرتکب خیانت و گواهی بر ضد حق شدهاند-
اگر اطلاعاتی حاصل شود که آن دو نفر مرتکب » : همانطور که در شأن نزول آیه آمده بود- در چنین موردي دستور میدهد که
گناه و جرم و تعدي شدهاند و حق را پایمال کردهاند، دو نفر دیگر از کسانی که گواهان نخست به آنها ستم کردهاند (یعنی ورثه
فَإِنْ عُثِرَ عَلی أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْماً فَآخَرانِ یَقُومانِ ) « میت) به جاي آنها قرار گرفته و براي احقاق حق خود شهادت و گواهی میدهند
مَقامَهُما مِنَ الَّذِینَ اسْتَحَقَّ عَلَیْهِمُ الْأَوْلَیانِ).
آنها باید به خدا سوگند یاد کنند که گواهی ما از گواهی دو نفر اول » و در ذیل آیه وظیفه دو شاهد دوم را چنین بیان میکند که
صفحه 474 از 550
شایستهتر و به حق نزدیکتر ص: 567
فَیُقْسِمانِ بِاللَّهِ لَشَهادَتُنا أَحَقُّ ) « است و ما مرتکب تجاوز و ستمی نشدهایم و اگر چنین کرده باشیم از ظالمان و ستمگران خواهیم بود
مِنْ شَهادَتِهِما وَ مَا اعْتَدَیْنا إِنَّا إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ).
سوره مائده( 5): آیۀ 108 ..... ص : 567
اگر طبق دستور بالا » : (آیه 108 )- این آیه در حقیقت فلسفه احکامی را که در زمینه شهادت در آیات قبل گذشت بیان میکند که
عمل شود (یعنی دو شاهد را بعد از نماز و در حضور جمع به گواهی بطلبند، و در صورت بروز خیانت آنها، افراد دیگري از ورثه
جاي آنها را بگیرند و حق را آشکار سازند) این برنامه سبب میشود که شهود در امر شهادت دقت به خرج دهند و آن را بر طبق
ذلِکَ ) « واقع- به خاطر ترس از خدا یا به خاطر ترس از خلق خدا- انجام دهند مبادا سوگندهایی جاي سوگندهاي آنها را بگیرد
أَدْنی أَنْ یَأْتُوا بِالشَّهادَةِ عَلی وَجْهِها أَوْ یَخافُوا أَنْ تُرَدَّ أَیْمانٌ بَعْدَ أَیْمانِهِمْ).
در حقیقت این کار سبب میشود که حد اکثر ترس از مسؤولیت در برابر خدا و یا بندگان خدا در آنها بیدار گردد و از محور حق
منحرف نشوند.
پرهیزکاري پیشه کنید و گوش به فرمان خدا فرا دهید و بدانید » : و در آخر آیه براي تأکید روي تمام احکام گذشته دستور میدهد
وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسْمَعُوا وَ اللَّهُ لا یَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ). ) « خداوند جمعیت فاسقان را هدایت نخواهد کرد
سوره مائده( 5): آیۀ 109 ..... ص : 567
(آیه 109 )- این آیه در حقیقت مکملی براي آیات قبل است، زیرا در ذیل آیات گذشته که مربوط به مسأله شهادت حق و باطل بود
از آن روز بترسید که خداوند پیامبران را جمع میکند » : دستور به تقوا و ترس از مخالفت فرمان خدا داده شده، در این آیه میگوید
یَوْمَ یَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ ) « و از آنها در باره رسالت و مأموریتشان سؤال میکند و میگوید مردم در برابر دعوت شما چه پاسخی گفتند
فَیَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ).
خداوندا! ما علم و دانشی نداریم، تو آگاه بر » : آنها از خود نفی علم کرده و همه حقایق را موکول به علم پروردگار کرده میگویند
قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ). ص: 568 ) « تمام غیوب و پنهانیها هستی
و به این ترتیب سر و کار شما با چنین خداوند علام الغیوب و با چنین دادگاهی است، بنابراین در گواهیهاي خود مراقب حق و
عدالت باشید.
سوره مائده( 5): آیۀ 110 ..... ص : 568
(آیه 110 )- مواهب الهی بر مسیح! این آیه و آیات بعد تا آخر سوره مائده مربوط به سرگذشت حضرت مسیح و مواهبی است که
به او و امتش ارزانی داشته که براي بیداري و آگاهی مسلمانان در اینجا بیان شده است.
نعمتی را که بر تو و بر مادرت ارزانی داشتم متذکر » : به یاد بیاور هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم فرمود » : نخست میگوید
إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَ عَلی والِدَتِکَ). ) « باش
.«1» ( إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ ) « تو را با روح القدس تقویت کردم » سپس به ذکر مواهب خود پرداخته، نخست میگوید
« به تأیید روح القدس با مردم در گهواره و به هنگام بزرگی و پختگی سخن میگفتی » دیگر از مواهب الهی بر تو این است که
صفحه 475 از 550
(تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلًا).
اشاره به این که سخنان تو در گاهواره همانند سخنان تو در بزرگی، پخته و حساب شده بود، نه سخنان کودکانه و بیارزش.
وَ إِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَۀَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ). ) « کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو تعلیم دادم » دیگر این که
« گل به فرمان من چیزي شبیه پرنده میساختی سپس در آن میدمیدي و به اذن من پرنده زندهاي میشد » دیگر از مواهب این که از
(وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَۀِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنْفُخُ فِیها فَتَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِی).
وَ تُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِی). ) « کور مادرزاد و کسی که مبتلا به بیماري پیسی بود به اذن من شفا میدادي » : دیگر این که
وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی بِإِذْنِی). ) « و نیز مردگان را به اذن من زنده میکردي »
بنی اسرائیل را از آسیب رساندن به تو باز داشتم در آن هنگام که کافران آنها » و بالاخره یکی دیگر از مواهب من بر تو این بود که
در برابر دلایل روشن تو به پا
__________________________________________________
جلد اول، ذیل آیه 87 سوره بقره. « تفسیر نمونه » رجوع کنید به « روح القدس » 1) در باره معنی )
ص: 569
وَ إِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرائِیلَ عَنْکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلَّا ) « خاستند و آنها را سحر آشکاري معرفی کردند
سِحْرٌ مُبِینٌ) من در برابر این همه هیاهو و دشمنان سرسخت و لجوج تو را حفظ کردم تا دعوت خود را پیش ببري.
به فرمان من) تکرار شده است، تا جایی براي غلو و ادعاي الوهیت در مورد ) « باذنی » قابل توجه این که در این آیه چهار بار کلمه
حضرت مسیح باقی نماند، او بندهاي بود سر بر فرمان خدا و هر چه داشت از طریق استمداد از نیروي لایزال الهی بود.
سوره مائده( 5): آیۀ 111 ..... ص : 569
(آیه 111 )- داستان نزول مائده بر حواریون! به دنبال بحثی که در باره مواهب الهی در باره مسیح و مادرش در آیه قبل بیان شد در
آیات بعد به موهبتهایی که به حواریون یعنی یاران نزدیک مسیح بخشید، اشاره میکند: نخست میفرماید:
به خاطر بیاور زمانی را که بر حواریین وحی فرستادم که به من و فرستادهام مسیح ایمان بیاورید و آنها دعوت مرا اجابت کردند و »
وَ إِذْ أَوْحَیْتُ إِلَی الْحَوارِیِّینَ أَنْ آمِنُوا ) « گفتند: ایمان آوردیم، خداوندا گواه باش که ما مسلمانان و در برابر فرمان تو تسلیم هستیم
بِی وَ بِرَسُولِی قالُوا آمَنَّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ).
سوره مائده( 5): آیۀ 112 ..... ص : 569
یاران خاص مسیح به عیسی گفتند: آیا پروردگار » : (آیه 112 )- سپس اشاره به جریان معروف نزول مائده آسمانی کرده، میگوید
إِذْ قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عِیسَ ی ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ ) ؟« تو میتواند غذایی از آسمان براي ما بفرستد
السَّماءِ).
مسیح از این تقاضا که بوي شک و تردید میداد پس از آوردن آن همه آیات و نشانههاي دیگر نگران شد و به آنها هشدار داد و
قالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ). ) « از خدا بترسید اگر ایمان دارید » : گفت
سوره مائده( 5): آیۀ 113 ..... ص : 569
صفحه 476 از 550
(آیه 113 )- ولی به زودي به اطلاع عیسی رسانیدند که ما هدف نادرستی از این پیشنهاد نداریم، و غرض ما لجاجتورزي نیست
گفتند: میخواهیم از این مائده بخوریم (و علاوه بر نورانیتی که بر اثر تغذیه از غذاي آسمانی در قلب ما پیدا میشود، زیرا » بلکه
تغذیه بطور مسلم در روح انسان مؤثر است) قلب ما اطمینان ص: 570
و آرامش پیدا کند و با مشاهده این معجزه بزرگ به سر حد عین الیقین برسیم و بدانیم آنچه به ما گفتهاي راست بوده و بتوانیم بر
قالُوا نُرِیدُ أَنْ نَأْکُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا وَ نَکُونَ عَلَیْها مِنَ الشَّاهِدِینَ). ) « آن گواهی دهیم
سوره مائده( 5): آیۀ 114 ..... ص : 570
(آیه 114 )- هنگامی که عیسی از حسن نیت آنها در این تقاضا آگاه شد، خواسته آنها را به پیشگاه پروردگار به این صورت
خداوندا! مائدهاي از آسمان براي ما بفرست که عیدي براي اول و آخر ما باشد، و نشانهاي از ناحیه تو محسوب شود » : منعکس کرد
قالَ عِیسَ ی ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عِیداً لِأَوَّلِنا وَ ) « و به ما روزي ده، تو بهترین روزي دهندگان هستی
آخِرِنا وَ آیَۀً مِنْکَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ).
سوره مائده( 5): آیۀ 115 ..... ص : 570
فرمود: من چنین مائدهاي » (آیه 115 )- خداوند این دعایی را که از روي حسن نیت و اخلاص صادر شده بود اجابت کرد، و به آنها
را بر شما نازل میکنم، ولی توجه داشته باشید، بعد از نزول این مائده مسؤولیت شما بسیار سنگینتر میشود و با مشاهده چنین
معجزه آشکاري هر کس بعد از آن، راه کفر را بپوید او را چنان مجازاتی خواهم کرد که احدي از جهانیان را چنین مجازاتی نکرده
قالَ اللَّهُ إِنِّی مُنَزِّلُها عَلَیْکُمْ فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ). ) !« باشم
سوره مائده( 5): آیۀ 116 ..... ص : 570
(آیه 116 )- بیزاري مسیح از شرك پیروانش! این آیه و دو آیه بعد پیرامون گفتگوي خداوند با حضرت مسیح (ع) در روز رستاخیز
بحث میکند، میگوید:
خداوند در روز قیامت به عیسی میگوید: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را علاوه بر خداوند معبود خویش قرار دهید، و »
وَ إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ). ) ؟« پرستش کنید
مسیح با نهایت احترام در برابر این سؤال چند جمله در پاسخ میگوید:
قالَ ) « خداوندا! پاك و منزهی از هر گونه شریک » : -1 نخست زبان به تسبیح خداوند از هر گونه شریک و شبیه گشوده و میگوید
سُبْحانَکَ).
ما یَکُونُ لِی ص: 571 ) « چگونه ممکن است چیزي را که شایسته من نیست بگویم » -2
أَنْ أَقُولَ ما لَیْسَ لِی بِحَقٍّ).
در حقیقت نه تنها گفتن این سخن را از خود نفی میکند، بلکه میگوید اساسا من چنین حقی را ندارم و چنین گفتاري با مقام و
موقعیت من هرگز سازگار نیست.
گواه من این است که اگر چنین میگفتم میدانستی، زیرا تو از آنچه » : -3 سپس استناد به علم بیپایان پروردگار کرده، میگوید
در درون روح و جان من است آگاهی، در حالی که من از آنچه در ذات پاك توست بیخبرم، زیرا تو علام الغیوب و باخبر از تمام
صفحه 477 از 550
إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی وَ لا أَعْلَمُ ما فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ). ) « رازها و پنهانیها هستی
سوره مائده( 5): آیۀ 117 ..... ص : 571
تنها چیزي که من به آنها گفتم، همان بوده است که به من مأموریت دادي که آنها را دعوت به عبادت تو کنم » : (آیه 117 )- چهار
ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکُمْ). ) « و بگویم خداوند یگانهاي را که پروردگار من و شما است، پرستش نکنید
و تا آن زمان که در میانشان بودم مراقب و گواه آنها بودم و نگذاشتم راه شرك را پیش گیرند، اما به هنگامی که مرا از میان » -5
وَ کُنْتُ عَلَیْهِمْ شَ هِیداً ما دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ ) « آنها برگرفتی تو مراقب و نگاهبان آنها بودي، و تو گواه بر هر چیزي هستی
أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَ أَنْتَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ).
سوره مائده( 5): آیۀ 118 ..... ص : 571
اگر آنها را در برابر این انحراف بزرگ مجازات کنی » (آیه 118 )- ششم: و با این همه باز امر، امر تو و خواست، خواست توست
بندگان تواند (و قادر به فرار از زیر بار این مجازات نخواهند بود، و این حق براي تو در برابر بندگان نافرمانت ثابت است) و اگر
نه بخشش تو نشانه ضعف است، و نه مجازاتت خالی از « آنها را ببخشی و از گناهانشان صرف نظر کنی، توانا و حکیم هستی
حکمت و حساب (إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
سوره مائده( 5): آیۀ 119 ..... ص : 571
خداوند پس از این » : (آیه 119 )- رستگاري بزرگ! در تعقیب ذکر گفتگوي خداوند با حضرت مسیح، در این آیه میخوانیم
گفتگو، میفرماید: امروز ص: 572
قالَ اللَّهُ هذا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ). ) « روزي است که راستی راستگویان به آن سود میبخشد
براي آنها باغهایی از بهشت است که از زیر درختان آن نهرها جاري است، و جاودانه و » : سپس پاداش صادقان را چنین بیان میکند
لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً). ) « براي همیشه در آن خواهند ماند
رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ ) « هم خداوند از آنها راضی است و هم آنها از خداوند راضی و خشنودند » و از این نعمت مادي مهمتر این است که
وَ رَضُوا عَنْهُ).
ذلِکَ الْفَوْزُ ) « و شک نیست که این موهبت بزرگ که جامع میان موهبت مادي و معنوي است رستگاري بزرگ محسوب میشود »
الْعَظِیمُ).
سوره مائده( 5): آیۀ 120 ..... ص : 572
(آیه 120 )- در این آیه اشاره به مالکیت و حکومت خداوند کرده، میگوید:
لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فِیهِنَّ وَ ) « حکومت آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، از آن خداست و او بر هر چیزي تواناست »
هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ).
پایان تفسیر سوره مائده
ص: 573
صفحه 478 از 550
سوره انعام ..... ص : 573
اشاره
نازل شده و 165 آیه است. « مکّه » سوره مبارزه با انواع شرك و بتپرستی این سوره در
محتواي سوره: ..... ص : 573
گفته میشود این سوره شصت و نهمین سورهاي است که در مکّه بر پیامبر نازل گردید، و از روایات اهل بیت علیه السّلام استفاده
میشود که تمام آیاتش یکجا نازل شده است و هدف اساسی این سوره، همانند سایر سورههاي مکّی، دعوت به اصول سهگانه
است، ولی بیش از همه روي مسأله یگانه پرستی و مبارزه با شرك و بتپرستی دور میزند. « معاد » و « نبوت » ،« توحید »
دقت در آیات این سوره میتواند روح نفاق و پراکندگی را از میان مسلمانان برچیند، و گوشها را شنوا، و چشمها را بینا و دلها را
دانا سازد.
سوره انعام را هفتاد هزار فرشته، به » : به خاطر همین موضوع است که در روایاتی که پیرامون فضیلت این سوره وارد شده میخوانیم
هنگام نزول بدرقه کردند، و کسی که آن را بخواند (و در پرتو آن روح و جانش از سر چشمه توحید سیراب گردد) تمام آن
ولی عجیب این است که بعضی از این سوره، تنها به خواندن الفاظ آن قناعت میکنند، و !« فرشتگان براي او آمرزش میطلبند
و حل مشکلات شخصی و خصوصی خود با تشریفات ویژهاي تشکیل میدهند که به نام « ختم انعام » جلسات عریض و طویلی براي
جلسات ختم انعام نامیده میشود، مسلما اگر در این جلسات به محتواي سوره دقت شود، نه تنها مشکلات شخصی، بلکه مشکلات
عمومی مسلمانان نیز حل خواهد شد، اما ص: 574
که داراي خواص مرموز و ناشناخته است مینگرند و جز به « اوراد » افسوس که بسیاري از مردم به قرآن به عنوان یک سلسله
خواندن الفاظ آن نمیاندیشند، در حالی که قرآن سراسر درس است و مکتب، برنامه است و بیداري، رسالت است و آگاهی.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
سوره انعام( 6): آیۀ 1 ..... ص : 573
(آیه 1)- این سوره با حمد و ستایش پروردگار آغاز شده است. نخست از طریق آفرینش عالم کبیر (آسمان و زمین) و نظامات
حمد و سپاس براي خدایی » : مردم را متوجه اصل توحید میسازد، میگوید ،« عالم صغیر یعنی انسان » آنها، و سپس از طریق آفرینش
خداوندي که مبدء نور و ظلمت (و بر خلاف عقیده » .( الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ) « است که آسمانها و زمین را آفرید
وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ). ) « دوگانهپرستان) آفریننده همه چیز است
ثُمَّ ) « اما مشرکان و کافران به جاي این که از این نظام واحد درس توحید بیاموزند براي پروردگار خود شریک و شبیه میسازند »
الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ).
بیانگر این حقیقت است که در آغاز، توحید به عنوان یک اصل فطري و عقیده عمومی و همگانی بشر بوده است و « ثمّ » کلمه
شرك بعدا به صورت یک انحراف از این اصل فطري به وجود آمده.
سوره انعام( 6): آیۀ 2 ..... ص : 574
صفحه 479 از 550
(آیه 2)- و در این آیه توجه به عالم صغیر یعنی انسان میدهد و در این مورد به شگفت انگیزترین مسأله یعنی، آفرینش او از خاك
هُوَ الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ). ) « اوست خدایی که شما را از گل آفرید » : و گل اشاره کرده و میفرماید
از آنجا که آفرینش انسان نخستین از خاك و گل بوده، درست است که به ما نیز چنین خطابی بشود.
پس از آن مدتی را مقرر ساخت که در این مدت انسان در روي زمین » : سپس به مراحل تکاملی عمر انسان اشاره کرده میگوید
ثُمَّ قَضی أَجَلًا). ) « پرورش و تکامل پیدا کند
ص: 575 « اجل مسمّی در نزد خداست » : سپس براي تکمیل این بحث میگوید
(وَ أَجَلٌ مُسَ  می عِنْدَهُ).
شما افراد مشرك (در باره آفرینندهاي که انسان را از این اصل بیارزش، یعنی گل آفریده و از این مراحل » : و بعد میگوید
ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ). ) « حیرتانگیز و حیرتزا گذرانده است) شک و تردید به خود راه میدهید
موجودات بیارزشی همچون بتها را در ردیف او قرار داده، یا در قدرت پروردگار بر رستاخیز و زنده کردن مردگان شک و تردید
دارید.
در آیه چیست؟ آنچه از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیه السّلام استفاده میشود این « اجلا » و « اجل مسمّی » در این که منظور از
به معنی عمر و مدت حتمی است، و به عبارت « اجل مسمّی » به تنهایی به معنی عمر و وقت و مدت غیر حتمی، و « اجل » است که
مرگ زودرس است. ولی به هر حال هر دو اجل از ناحیه خداوند تعیین میشود. « اجل » مرگ طبیعی و « اجل مسمّی » دیگر
سوره انعام( 6): آیۀ 3 ..... ص : 575
(آیه 3)- در این آیه براي پاسخ گفتن به کسانی که براي هر دستهاي از موجودات خدایی قائلند و میگویند خداي باران، خداي
« اوست خداوندي که بر تمام آسمانها و زمین حکومت میکند » : چنین میگوید «1» جنگ، خداي صلح، خداي آسمان و مانند آن
(وَ هُوَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ فِی الْأَرْضِ).
بدیهی است کسی که در همه جا حکومت میکند و تدبیر همه چیز به دست او است و در همه جا حضور دارد، تمام اسرار و نهانها
چنین پروردگاري پنهان و آشکار شما را میداند و نیز از آنچه انجام میدهید و به دست » : را میداند، و لذا در جمله بعد میگوید
یَعْلَمُ سِرَّکُمْ وَ جَهْرَکُمْ وَ یَعْلَمُ ما تَکْسِبُونَ). ) « میآورید باخبر است
سوره انعام( 6): آیۀ 4 ..... ص : 575
(آیه 4)- گفتیم در سوره انعام روي سخن بیشتر با مشرکان است، و قرآن به انواع وسائل براي بیداري و آگاهی آنها متوسل
آنها چنان » : میشود، در این آیه به روح لجاجت و بیاعتنایی و تکبر مشرکان در برابر حق و نشانههاي خدا اشاره کرده، میگوید
وَ ما تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَۀٍ مِنْ ) « لجوج و بیاعتنا هستند که هر نشانهاي از نشانههاي پروردگار را میبینند، فورا از آن روي برمیگردانند
آیاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ).
__________________________________________________
1). و این همان عقیده ارباب انواع میباشد که در یونان قدیم نیز وجود داشته است. )
ص: 576
این روحیه منحصر به دوران جاهلیت و مشرکان عرب نبوده، الان هم بسیاري را میبینیم که در یک عمر شصت ساله حتی، زحمت
صفحه 480 از 550
یک ساعت تحقیق و جستجو در باره خدا و مذهب به خود نمیدهند، سهل است اگر کتاب و نوشتهاي در این زمینه به دست آنها
بیفتد به آن نگاه نمیکنند، و اگر کسی با آنها در این باره سخن گوید، گوش فرا نمیدهند، اینها جاهلان لجوج و بیخبري هستند
که ممکن است گاهی در کسوت دانشمند ظاهر شوند!
سوره انعام( 6): آیۀ 5 ..... ص : 576
نتیجه این شد که آنها حق را به هنگامی که به سراغشان آمد » : (آیه 5)- سپس به نتیجه این عمل آنها اشاره کرده، و میگوید
فَقَدْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ). ) « تکذیب کردند
در حالی که اگر در آیات و نشانههاي پروردگارت دقت مینمودند، حق را به خوبی میدیدند و میشناختند و باور میکردند.
فَسَوْفَ یَأْتِیهِمْ أَنْباءُ ) « و نتیجه این تکذیب را به زودي دریافت خواهند داشت، و خبر آنچه را به باد مسخره گرفتند به آنها میرسد »
ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).
در دو آیه فوق در حقیقت اشاره به سه مرحله از کفر شده که مرحله به مرحله تشدید میگردد، نخست مرحله اعراض و روي
گردانیدن، سپس مرحله تکذیب و بعدا مرحله استهزاء و مسخره کردن حقایق و آیات خدا.
سوره انعام( 6): آیۀ 6 ..... ص : 576
(آیه 6)- سرنوشت طغیانگران! از این آیه به بعد، قرآن یک برنامه تربیتی مرحله به مرحله را، براي بیدار ساختن بتپرستان و
مشرکان- به تناسب انگیزههاي مختلف شرك و بتپرستی- عرضه میکند.
نخست براي کوبیدن عامل غرور که یکی از عوامل مهم طغیان و سرکشی و انحراف است، دست به کار شده و با یادآوري وضع
آیا اینها » : اقوام گذشته و سر انجام دردناك آنها، به این افراد، که پرده غرور بر چشمانشان افتاده است هشدار میدهد و میگوید
مشاهده نکردند چه اقوامی را پیش از آنها هلاك کردیم، اقوامی که امکاناتی در روي زمین در اختیار آنها گذاشتیم که در اختیار
أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ ما لَمْ ص: 577 ) « شما نگذاشتیم
نُمَکِّنْ لَکُمْ)
وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَیْهِمْ مِدْراراً). ) « بارانهاي پربرکت و پشت سر هم براي آنها فرستادیم » . از جمله این که
وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ). ) « و دیگر این که نهرهاي آب جاري را از زیر آبادیهاي آنها و در دسترس آنها جاري ساختیم »
و ما آنها را به » اما به هنگامی که راه طغیان را پیش گرفتند، هیچ یک از این امکانات نتوانست آنها را از کیفر الهی بر کنار دارد
وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً ) « و بعد از آنها اقوام دیگري روي کار آوردیم » .( فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ ) « خاطر گناهانشان نابود کردیم
آخَرِینَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 7 ..... ص : 577
اگر همانطور که آنها تقاضا » : (آیه 7)- آخرین درجه لجاجت! قرآن در اینجا اشاره به تقاضاي جمعی از بتپرستان کرده و میگوید
کردند، نوشتهاي بر صفحهاي از کاغذ و مانند آن بر تو نازل کنیم، و علاوه بر مشاهده کردن، با دست خود نیز آن را لمس کنند باز
وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ). ) !« میگویند: این یک سحر آشکار است
یعنی دایره لجاجت آنها تا حدي توسعه یافته که روشنترین محسوسات را انکار میکنند و به بهانه سحر از تسلیم شدن در برابر آن
صفحه 481 از 550
سرباز میزنند.
سوره انعام( 6): آیۀ 8 ..... ص : 577
(آیه 8)- بهانه جوییها! یکی دیگر از عوامل کفر و انکار، بهانه جویی است از جمله بهانه جوییهایی که مشرکان در برابر پیامبر صلّی
اللّه علیه و آله داشتند و در چندین آیه از قرآن به آن اشاره شده و در این آیه نیز آمده، این است که آنها میگفتند: چرا پیامبر صلّی
چرا موجودي از غیر جنس بشر و از جنس فرشتگان او را در این » ؟ اللّه علیه و آله به تنهایی به این مأموریت بزرگ دست زده است
وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ). مگر میتواند انسانی را که از جنس ما است به تنهایی بار رسالت را بر ) ؟« مأموریت همراهی نمیکند
دوش کشد؟
قرآن با دو جمله که هر کدام استدلالی را دربردارد به آنها پاسخ میگوید:
اگر فرشتهاي نازل شود، و سپس آنها ایمان نیاورند، به حیات همه آنان خاتمه داده خواهد شد و دیگر به آنها مهلت » نخست این که
وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً ص: 578 ) « داده نمیشود
لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُونَ)
.
سوره انعام( 6): آیۀ 9 ..... ص : 578
اگر ما او را فرشته قرار میدادیم و به پیشنهاد آنها عمل میکردیم، باز لازم بود تمام » (آیه 9)- لذا قرآن در جواب دوم میگوید
وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَکاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا). ) « صفات انسان را در او ایجاد کنیم، و او را به صورت و سیرت مردي قرار دهیم
با این حال همان ایرادات سابق را بر ما تکرار میکردند که چرا به انسانی مأموریت رهبري دادهاي و چهره » سپس نتیجه میگیرد که
وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ). ) « حقیقت را بر ما پوشانیدهاي
سوره انعام( 6): آیۀ 10 ..... ص : 578
(آیه 10 )- در این آیه، خداوند به پیامبرش دلداري میدهد و میگوید از مخالف و لجاجت و سرسختی آنها نگران نباش، زیرا
جمعی از پیامبران پیش از تو را نیز به باد استهزاء و مسخره گرفتند اما سر انجام آنچه را، مسخره میکردند، دامانشان را گرفت و »
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَحاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ). ) « عذاب الهی بر آنها نازل شد
در حقیقت این آیه هم مایه تسلی خاطري است براي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و هم تهدیدي است براي مخالفان لجوج که به
عواقب شوم و دردناك کار خود بیندیشند.
سوره انعام( 6): آیۀ 11 ..... ص : 578
(آیه 11 )- قرآن در اینجا براي بیدار ساختن این افراد لجوج و خودخواه از راه دیگري وارد شده و به پیامبر دستور میدهد که به
بگو: در زمین به سیر و سیاحت بپردازید و عواقب کسانی که حقایق را تکذیب کردند با چشم خود ببینید، شاید » آنها سفارش کن
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الْمُکَذِّبِینَ). ) « بیدار شوید
شک نیست که مشاهده آثار گذشتگان و اقوامی که بر اثر پشت پا زدن به حقایق راه فنا و نابودي را پیمودند، تأثیرش بسیار بیشتر از
صفحه 482 از 550
مطالعه تاریخ آنها در کتابها است، زیرا این آثار حقیقت را محسوس و قابل لمس میسازد.
سوره انعام( 6): آیۀ 12 ..... ص : 578
(آیه 12 )- در ادامه بحث با مشرکان، در این آیه با اشاره به اصل توحید، مسأله رستاخیز و معاد از طریق جالبی تعقیب میگردد.
؟« بگو: آنچه در آسمانها و زمین است براي کیست » : -1 نخست میگوید
(قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). و بلافاصله به دنبال آن میگوید: خودت از زبان ص: 579
قُلْ لِلَّهِ). ) « بگو: براي خدا » فطرت و جان آنها پاسخ بده
و مواهب بیشمار، به همه ارزانی « اوست که رحمت را بر عهده خویش قرار داده » -2 پروردگار عالم سر چشمه تمام رحمتهاست
میدارد (کَتَبَ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَۀَ).
همین رحمت ایجاب میکند انسان را که استعداد بقاء و زندگی جاودانی دارد پس از مرگ در لباس حیاتی نوین و در عالمی
وسیعتر درآورد و در این سیر ابدي تکامل دست رحمتش پشت سر او باشد.
بطور مسلم همه شما را در روز رستاخیز، روزي که هیچ گونه شک و تردیدي در آن نیست » : لذا به دنبال این دو مقدمه میگوید
لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ لا رَیْبَ فِیهِ). ) « جمع خواهد کرد
در پایان آیه به سرنوشت و عاقبت کار مشرکان لجوج اشاره کرده میگوید:
الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ ) « آنها که در بازار تجارت زندگی، سرمایه وجود خود را از دست دادهاند به این حقایق ایمان نمیآورند »
لا یُؤْمِنُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 13 ..... ص : 579
شده بود، و این « مکان » (آیه 13 )- در آیه قبل اشاره به مالکیت خداوند نسبت به همه موجودات از طریق قرار گرفتن آنها در افق
و از آن اوست آنچه در شب و روز قرار گرفته » : کرده، میگوید « زمان » آیه اشاره به مالکیت او از طریق قرار گرفتن در افق و پهنه
وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ). ) « است
وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ). ) « و اوست شنونده دانا » : و در پایان آیه پس از ذکر توحید اشاره به دو صفت بارز خداوند کرده میگوید
اشاره به این که وسعت جهان هستی و موجوداتی که در افق زمان و مکان قرار گرفتهاند هیچ گاه مانع از آن نیست که خدا از اسرار
آنها آگاه باشد.
سوره انعام( 6): آیۀ 14 ..... ص : 579
(آیه 14 )- پناهگاهی غیر از خدا نیست! در این آیه نیز هدف، اثبات توحید و مبارزه با شرك و بتپرستی است، مشرکان با این که
آفرینش جهان را مخصوص ذات خداوند میدانستند بتها را به عنوان تکیهگاه و پناهگاه براي خود انتخاب کرده بودند. برگزیده
تفسیر نمونه، ج 1، ص: 580
به آنها بگو: آیا غیر خدا را ولی و » : قرآن براي از بین بردن این پندار غلط به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چنین دستور میدهد
سرپرست و پناهگاه خود انتخاب کنم! در حالی که او آفریننده آسمانها و زمین، و روزي دهنده همه موجودات است بدون این که
قُلْ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ یُطْعِمُ وَ لا یُطْعَمُ). ) « خود نیازي به روزي داشته باشد
صفحه 483 از 550
قابل توجه این که: در میان صفات خدا در اینجا تنها روي اطعام بندگان و روزي دادن آنها تکیه شده است این تعبیر شاید به خاطر
است که « خوردن یک لقمه نان » آن است که بیشتر وابستگیها در زندگی مادي بشر بر اثر همین نیاز مادي است، همین به اصطلاح
افراد را به خضوع در برابر اربابان زر و زور وامیدارد، و گاهی تا سر حد پرستش در مقابل آنها کرنش میکنند.
قرآن در آیه فوق میگوید: روزي شما به دست اوست نه به دست این گونه افراد.
سپس براي پاسخ گفتن به پیشنهاد کسانی که از او دعوت میکردند به آیین شرك، بپیوندد میگوید: علاوه بر این که عقل به من
بگو: وحی الهی نیز به من دستور داده است که » فرمان میدهد که تنها تکیه بر کسی کنم که آفریننده آسمان و زمین میباشد
قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَکُ ونَنَّ مِنَ ) « نخستین مسلمان باشم و به هیچ وجه در صف مشرکان قرار نگیرم
الْمُشْرِکِینَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 15 ..... ص : 580
بگو: من نیز اگر از دستور » ، (آیه 15 )- من نیز به نوبه خود احساس مسؤولیت میکنم و از قوانین الهی به هیچ وجه مستثنا نیستم
پروردگار منحرف شوم و راه سازشکاري با مشرکان را بپیمایم و عصیان و نافرمانی او کنم از مجازات آن روز بزرگ- روز
قُلْ إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ). ) « رستاخیز- ترسان و خائفم
سوره انعام( 6): آیۀ 16 ..... ص : 580
(آیه 16 )- در این آیه براي این که ثابت شود پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نیز بدون تکیه بر لطف و رحمت خدا کاري نمیتواند بکند
و هر چه هست به دست اوست و حتی شخص پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله چشم امیدش را به رحمت بیپایان پروردگار دوخته و
هر کس در آن روز بزرگ از مجازات ص: 581 » : نجات و پیروزي خود را از او میطلبد میگوید
مَنْ یُصْرَفْ عَنْهُ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ ) « پروردگار رهایی یابد مشمول رحمت خدا شده است و این یک موفقیت و پیروزي آشکار است
وَ ذلِکَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ).
سوره انعام( 6): آیۀ 17 ..... ص : 581
(آیه 17 )- قدرت قاهره پروردگار! گفتیم هدف این سوره در درجه اول ریشه کن ساختن عوامل شرك و بتپرستی است.
در این آیه و آیه بعد نیز همین حقیقت تعقیب شده است. نخست میگوید:
چرا شما به غیر خدا توجه میکنید، و براي حل مشکلات و دفع زیان و ضرر و جلب منفعت به معبودهاي ساختگی پناه میبرید با
اگر کمترین زیانی به تو برسد برطرفکننده آن، کسی جز خدا نخواهد بود، و اگر خیر و برکت و پیروزي و سعادتی نصیب » این که
وَ إِنْ یَمْسَ سْکَ اللَّهُ بِضُ رٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ یَمْسَ سْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ ) « تو شود از پرتو قدرت اوست، زیرا او بر همه چیز تواناست
عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ).
در حقیقت توجه به غیر خدا به خاطر این است که آنها را سر چشمه خیرات و یا برطرفکننده مصائب و مشکلات میدانند.
سوره انعام( 6): آیۀ 18 ..... ص : 581
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ). ) « اوست که بر تمام بندگان قاهر و مسلط است » : (آیه 18 )- در این آیه براي تکمیل بحث فوق میگوید
صفحه 484 از 550
اما براي این که این توهم پیش نیاید که خداوند مانند بعضی از صاحبان قدرت ممکن است کمترین سوء استفادهاي از قدرت
و با این حال او حکیم است و همه کارش روي حساب، و خبیر و آگاه است و کمترین » : نامحدود خود کند در پایان آیه میفرماید
وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ). ) « اشتباه و خطا در اعمال قدرت ندارد
سوره انعام( 6): آیۀ 19 ..... ص : 581
(آیه 19 )- بالاترین شاهد! عدهاي از مشرکان مکّه نزد پیامبر آمدند و گفتند: تو چگونه پیامبري هستی که احدي را با تو موافق
نمیبینیم حتی از یهود و نصاري در باره تو تحقیق کردیم آنها نیز گواهی و شهادتی به حقانیت تو بر اساس محتویات تورات و
انجیل ندادند، لااقل کسی را به ما نشان ده که گواه بر رسالت تو باشد.
در مقابل این مخالفان لجوج که چشم بر هم نهاده، و این همه نشانههاي حقانیت دعوت او را نادیده گرفته بودند و باز هم مطالبه
گواه و شاهد میکردند ص: 582
قُلْ أَيُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهادَةً). ) ؟« بگو: به عقیده شما بالاترین شهادت، شهادت کیست » خداوند به پیامبر دستور میدهد
بگو: » ؟ غیر از این است که بالاترین شهادت، شهادت پروردگار است
قُلِ اللَّهُ شَهِیدٌ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ). ) « خداوند بزرگ گواه میان من و شما است
وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ). ) « این قرآن بر من وحی شده است » : و بهترین دلیل آن این است که
قرآنی که ممکن نیست ساخته فکر بشري آن هم در آن عصر و زمان و در آن محیط و مکان بوده باشد قرآنی که محتواي انواع
شواهد اعجاز میباشد.
این قرآن به این جهت بر من نازل شده است که شما و تمام کسانی را که سخنان » : سپس به هدف نزول قرآن پرداخته و میگوید
من در طول تاریخ بشر و پهنه زمان و در تمام نقاط جهان به گوش آنها میرسد از مخالفت فرمان خدا بترسانم و به عواقب دردناك
لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ). ) « این مخالفت توجه دهم
آیا به راستی شما گواهی میدهید که » سپس به دنبال این سخن به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که از آنها سؤال کند
با صراحت به آنها بگو: من هرگز چنین » : أَ إِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَۀً أُخْري). بعد میگوید ) ؟« خدایان دیگري با خداست
قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ ) « گواهی نمیدهم، بگو: اوست خداوند یگانه و من از آنچه شما براي او شریک قرار دادهاید بیزارم
واحِدٌ وَ إِنَّنِی بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 20 ..... ص : 582
(آیه 20 )- در این آیه به آنها که مدّعی بودند اهل کتاب هیچ گونه گواهی در باره پیامبر اسلام نمیدهند صریحا پاسخ میدهد و
!« آنهایی که کتاب آسمانی بر آنها نازل کردیم به خوبی پیامبر را میشناسند همان گونه که فرزندان خود را میشناسند » : میگوید
(الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ).
تنها کسانی به این پیامبر (با این همه نشانههاي روشن) ایمان نمیآورند که » : و در پایان آیه به عنوان یک نتیجه نهایی اعلام میدارد
الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ). ) « در بازار تجارت زندگی همه چیز خود را از دست داده و سرمایه وجود خود را باختهاند
ص: 583
سوره انعام( 6): آیۀ 21 ..... ص : 583
صفحه 485 از 550
چه کسی » : در این آیه با صراحت میگوید « شرك و بتپرستی » (آیه 21 )- بزرگترین ظلم! در تعقیب برنامه کوبیدن همه جانبه
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ ) « ستمکارتر از مشرکانی است که بر خدا دروغ بسته و شریک براي او قرار داده و یا آیات او را تکذیب نمودهاند
افْتَري عَلَی اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ).
در حقیقت جمله اول اشاره به انکار توحید است، و جمله دوم اشاره به انکار نبوت، و به راستی ظلمی از این بالاتر نمیشود که
انسان جماد، بیارزش و یا انسان ناتوانی را همتاي وجود نامحدودي قرار دهد که بر سراسر جهان هستی حکومت میکند.
إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ) مخصوصا چنین ستمگرانی که ستم آنها همه ) « مسلما هیچ ستمگري روي سعادت و رستگاري نخواهد دید »
جانبه است.
سوره انعام( 6): آیۀ 22 ..... ص : 583
(آیه 22 )- در این آیه پیرامون سرنوشت مشرکان در رستاخیز بحث میشود، تا روشن گردد آنها با اتکاء به مخلوقات ضعیفی
آن روز که همه اینها را یکجا مبعوث » : همچون بتها نه آرامشی براي خود در این جهان فراهم ساختند و نه در جهان دیگر، میگوید
وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ ) ؟« میکنیم به مشرکان میگوییم معبودهاي ساختگی شما که آنها را شریک خدا میپنداشتید کجا هستند
نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا أَیْنَ شُرَکاؤُکُمُ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ). چرا به یاري شما نمیشتابند؟ چرا هیچ گونه اثري از قدرت نمایی آنها در
این عرصه وحشتناك دیده نمیشود؟
سوره انعام( 6): آیۀ 23 ..... ص : 583
سپس پاسخی در برابر این سؤال ندارند جز این که سوگند یاد » (آیه 23 )- آنها در بهت و حیرت و وحشت عجیبی فرو میروند
به گمان این که در آنجا نیز میتوان حقایق را « کنند، میگویند به خداوندي که پروردگار ماست قسم، ما هیچ گاه مشرك نبودیم
ثُمَّ لَمْ تَکُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِینَ). ) « انکار کرد
سوره انعام( 6): آیۀ 24 ..... ص : 583
درست توجه کن ببین اینها کارشان » : (آیه 24 )- در این آیه براي این که مردم از سرنوشت رسواي این افراد عبرت گیرند میگوید
« به کجا میرسد که بکلی از روش و مسلک خویش بیزاري جسته و آن را انکار میکنند و حتی به خودشان نیز دروغ میگویند
و تمام تکیه گاههایی که براي خود ص: 584 » .( (انْظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ
وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا ) « انتخاب کرده بودند و آنها را شریک خدا میپنداشتند همه را از دست میدهند و دستشان به جایی نمیرسد
یَفْتَرُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 25 ..... ص : 584
(آیه 25 )- نفوذ ناپذیران! در این آیه اشاره به وضع روانی بعضی از مشرکان شده که در برابر شنیدن حقایق کمترین انعطاف از خود
نشان نمیدهند- سهل است- به دشمنی با آن نیز برمیخیزند و با وصلههاي تهمت، خود و دیگران را از آن دور نگاه میدارند،
بعضی از آنان به سوي تو گوش میدهند ولی بر دلهاي آنها پردههایی افکندهایم تا آن را درك » : قرآن در باره اینها چنین میگوید
صفحه 486 از 550
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّۀً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ ) !« نکنند و در گوشهاي آنها سنگینی ایجاد کردهایم تا آن را نشنوند
فِی آذانِهِمْ وَقْراً).
است، یعنی استمرار در « عمل » و خاصیت « علّیت » البته اگر این گونه مسائل به خدا نسبت داده میشود در حقیقت اشاره به قانون
کجروي و اصرار در لجاجت اثرش این است که روح و روان آدمی را به شکل خود درمیآورد.
تجربه این حقیقت را ثابت کرده است که افراد بدکار و گناهکار در آغاز از کار خود احساس ناراحتی میکنند، اما تدریجا به آن
اگر » خو گرفته و شاید روزي فرا رسد که اعمال زشت خود را واجب و لازم بشمرند لذا میگوید کار اینها به جایی رسیده است که
وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَۀٍ لا یُؤْمِنُوا بِها). ) « تمام آیات و نشانههاي خدا را ببینند باز ایمان نمیآورند
حَتَّی إِذا جاؤُكَ یُجادِلُونَکَ). ) « هنگامی که به نزد تو بیایند هدفی جز مجادله و پرخاشگري و خردهگیري ندارند » و از این بالاتر
به جاي این که گوش جان را به سخنان تو متوجه سازند و حد اقل به صورت یک جستجوگر، به احتمال یافتن حقیقتی پیرامون آن
بیندیشند، با روح و فکر منفی در برابر تو ظاهر میشوند. آنها با شنیدن سخنان تو که از سر چشمه وحی تراوش کرده و بر زبان
حقگوي تو جاري شده است متوسل به ضربه تهمت شده، میگویند:
یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ). ) !« اینها چیزي جز افسانهها و داستانهاي ساختگی پیشینیان نیست »
ص: 585
سوره انعام( 6): آیۀ 26 ..... ص : 585
(آیه 26 )- در این آیه میگوید آنها به این مقدار نیز قناعت نمیکنند و علاوه بر این که خود گمراهند پیوسته تلاش میکنند افراد
وَ هُمْ یَنْهَوْنَ ) « آنها را از نزدیک شدن به پیامبر نهی میکنند » حقطلب را با سمپاشیهاي گوناگون از پیمودن این مسیر باز دارند، لذا
عَنْهُ).
وَ یَنْأَوْنَ عَنْهُ). ) « و خودشان نیز از او فاصله میگیرند »
بیخبر از این که هر کس با حق درافتد تیشه بر ریشه خود زده و سر انجام طبق سنت آفرینش، حق با جاذبهاي که دارد پیروز خواهد
شد.
تلاش و فعالیت آنها به شکست خودشان منتهی خواهد شد و جز خود را هلاك نمیکنند، ولی قدرت بر درك این » بنابراین
وَ إِنْ یُهْلِکُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ). ) « حقیقت ندارند
سوره انعام( 6): آیۀ 27 ..... ص : 585
(آیه 27 )- بیداري زود گذر و بیاثر! در دو آیه گذشته به قسمتی از اعمال لجوجانه مشرکان اشاره شد، در این آیه و آیه بعد
صحنهاي از نتایج اعمال آنها مجسم گردیده است تا بدانند چه سرنوشت شومی در پیش دارند و بیدار شوند یا لااقل وضع آنها
اگر حال آنها را به هنگامی که در روز رستاخیز در برابر آتش دوزخ قرار گرفتهاند » : عبرتی براي دیگران گردد! نخست میگوید
وَ لَوْ تَري إِذْ وُقِفُوا عَلَی النَّارِ). ) « ببینی تصدیق خواهی کرد که به چه عاقبت دردناکی گرفتار شدهاند
فریاد برمیکشند اي کاش براي نجات از این سرنوشت شوم، و جبران کارهاي زشت » آنها در آن حالت چنان منقلب میشوند که
« گذشته بار دیگر به دنیا باز میگشتیم، و در آنجا آیات پروردگار خود را تکذیب نمیکردیم و در صف مؤمنان قرار میگرفتیم
(فَقالُوا یا لَیْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُکَذِّبَ بِآیاتِ رَبِّنا وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ).
صفحه 487 از 550
سوره انعام( 6): آیۀ 28 ..... ص : 585
آنچه را از » (آیه 28 )- در این آیه اضافه میکند که این آرزوي دروغینی بیش نیست، بلکه به خاطر آن است که در آن جهان
و موقتا بیدار شدهاند (بَلْ بَدا لَهُمْ ما کانُوا « عقاید و نیات و اعمال شوم خویش مخفی میداشتند همه براي آنها آشکار گردیده
یُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ). ص: 586
ولی این بیداري، بیداري پایدار و پابرجا نیست، و به خاطر شرایط و اوضاع خاص و رو برو شدن با مجازاتهاي عینی پدید آمده
وَ لَوْ ) « اگر به فرض محال بار دیگر به این جهان برگردند به سراغ همان کارهایی میروند که از آن نهی شده بودند » است، و لذا
وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ). ) « آنها در آرزو و ادّعاي خویش صادق نیستند و دروغ میگویند » رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ). بنابراین
سوره انعام( 6): آیۀ 29 ..... ص : 586
(آیه 29 )- این آیه دنباله سخنان مشرکان لجوج و سرسخت است که به هنگام مشاهده صحنههاي رستاخیز، آرزو میکنند بار دیگر
به دنیا بازگردند و جبران کنند، ولی قرآن میگوید اگر اینها بازگردند نه تنها به فکر جبران نخواهند بود و به کارهاي خود ادامه
خواهند داد، بلکه اساسا رستاخیز و قیامت را هم انکار خواهند کرد، و با نهایت تعجب خواهند گفت: زندگی تنها همین زندگی »
وَ قالُوا إِنْ هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ). ) !« دنیاست و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد
سوره انعام( 6): آیۀ 30 ..... ص : 586
اگر آنها را مشاهده کنی در آن هنگام که در » : (آیه 30 )- در این آیه قرآن به سرنوشت آنها در روز رستاخیز اشاره کرده، میگوید
وَ لَوْ تَري إِذْ وُقِفُوا عَلی رَبِّهِمْ قالَ أَ لَیْسَ هذا بِالْحَقِّ). ) ؟« پیشگاه پروردگارشان ایستادهاند و به آنها گفته میشود، آیا این حق نیست
قالُوا بَلی وَ رَبِّنا). ) !« آنها در پاسخ خواهند گفت: آري، سوگند به پروردگار ما، این حق است »
قالَ فَذُوقُوا ) !« به آنها گفته میشود پس بچشید مجازات را به خاطر این که آن را انکار میکردید و کفر میورزیدید » بار دیگر
الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ).
این نیست که خداوند مکانی داشته باشد، بلکه به معنی ایستادن در برابر صحنههاي « وقوف در برابر پروردگار » مسلما منظور از
مجازات اوست- همانطور که بعضی از مفسران گفتهاند- و یا کنایه از حضور در دادگاه الهی است، همانطور که انسان به هنگام
نماز میگوید من در برابر خداوند ایستادهام.
سوره انعام( 6): آیۀ 31 ..... ص : 586
آنها که ملاقات پروردگار را انکار کردند » : (آیه 31 )- در این آیه اشاره به خسران و زیان منکران معاد و رستاخیز کرده میفرماید
قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ). ص: 587 ) « مسلما گرفتار زیان شدند
یا ملاقات معنوي و ایمان شهودي است، (شهود باطنی) و یا ملاقات صحنههاي رستاخیز و پاداش و « ملاقات پروردگار » منظور از
جزاي او.
ناگهان رستاخیز برپا شود، و آنها در برابر این » سپس میگوید: این انکار براي همیشه ادامه نخواهد یافت، و تا زمانی خواهد بود که
صحنههاي وحشتناك قرار گیرند و نتایج اعمال خود را با چشم خود ببینند، در این موقع فریاد آنها بلند میشود: اي واي بر ما چقدر
صفحه 488 از 550
حَتَّی إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَۀُ بَغْتَۀً قالُوا یا حَسْرَتَنا عَلی ما فَرَّطْنا فِیها). ) « کوتاهی در باره چنین روزي کردیم
به معنی این است که بطور ناگهانی و جهش آسا که هیچ کس جز خدا وقت آن را « بغتۀ » روز قیامت است و « ساعۀ » منظور از
نمیداند واقع میشود.
وَ هُمْ یَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلی ظُهُورِهِمْ). ) « آنها بار گناهانشان را بر دوش دارند » : سپس قرآن میگوید
أَلا ساءَ ما یَزِرُونَ). ) « چه بد باري بر دوش میکشند » : و در پایان آیه میفرماید
سوره انعام( 6): آیۀ 32 ..... ص : 587
زندگی دنیا چیزي جز بازي و » : (آیه 32 )- در این آیه براي بیان موقعیت زندگی دنیا در برابر زندگی آخرت چنین میگوید
وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ). ) « سرگرمی نیست
تشبیه زندگی دنیا به بازي و سرگرمی از این نظر است که بازیها و سرگرمیها معمولا کارهاي توخالی و بیاساس هستند که از متن
زندگی حقیقی دورند.
و « دزد » و یکی را ،« وزیر » و دیگري را « امیر » بسیار دیده میشود که کودکان دور هم مینشینند و بازي را شروع میکنند، یکی را
اما ساعتی نمیگذرد که نه خبري از امیر است و نه وزیر، و نه دزد و نه قافله، و یا در نمایشنامههایی که به منظور « قافله » دیگري را
سرگرمی انجام میشود صحنههایی از جنگ یا عشق یا عداوت مجسّم میگردد اما پس از ساعتی خبري از هیچ کدام نیست.
« سراي آخرت براي افراد با تقوا بهتر است آیا اندیشه و تعقل نمیکنید » : سپس زندگانی سراي دیگر را با آن مقایسه کرده میفرماید
(وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ ص: 588
یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ)
.زیرا حیاتی است جاویدان و فناناپذیر در جهانی وسیعتر و سطح بسیار بالاتر، در عالمی که سر و کار آن با حقیقت است نه مجاز، و
با واقعیت است نه خیال.
سوره انعام( 6): آیۀ 33 ..... ص : 588
(آیه 33 )- همواره در راه مصلحان مشکلات بوده! شک نیست که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در گفتگوهاي منطقی و مبارزات
فکري که با مشرکان لجوج و سرسخت داشت گاهی از شدت لجاجت آنها و عدم تأثیر سخن در روح آنان و گاهی از نسبتهاي
ناروایی که به او میدادند غمگین و اندوهناك میشد، خداوند بارها در قرآن مجید پیامبرش را در این مواقع دلداري میداد، تا با
ما میدانیم که سخنان آنها تو را محزون و » : دلگرمی و استقامت بیشتر، برنامه خویش را تعقیب کند، در این آیه نیز میفرماید
قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِي یَقُولُونَ). ) « اندوهگین میکند
« ولی بدان که آنها تو را تکذیب نمیکنند و در حقیقت آیات ما را انکار میکنند و بنابراین طرف آنها در حقیقت ما هستیم نه تو »
(فَإِنَّهُمْ لا یُکَذِّبُونَکَ وَ لکِنَّ الظَّالِمِینَ بِآیاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ).
به هنگام ناراحت شدن نمایندهاش به او « برتر » و نظیر این سخن در گفتگوهاي رایج میان ما نیز دیده میشود که گاهی شخص
میگوید: غمگین مباش طرف آنها در واقع منم و اگر مشکلی ایجاد شود براي من است نه براي تو، و به این وسیله مایه تسلّی خاطر
او را فراهم میسازد.
سوره انعام( 6): آیۀ 34 ..... ص : 588
صفحه 489 از 550
(آیه 34 )- در این آیه، براي تکمیل این دلداري، به وضع انبیاي پیشین اشاره کرده میگوید: این موضوع منحصر به تو نبوده است
اما آنها در برابر تکذیبها و آزارها استقامت ورزیدند تا » .( وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ ) « رسولان پیش از تو نیز تکذیب شدند »
و این یک سنت » .( فَصَبَرُوا عَلی ما کُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّی أَتاهُمْ نَصْ رُنا ) « نصرت و یاري ما به سراغشان آمد و سر انجام پیروز شدند
وَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ). ) « الهی است که هیچ چیز نمیتواند آن را دگرگون کند
بنابراین، تو هم در برابر تکذیبها و آزارها و حملات دشمنان لجوج و سرسخت روح صبر و استقامت را از دست مده، و بدان طبق
همین سنت، ص: 589
و اخباري که از » امدادهاي الهی و الطاف بیکران پروردگار به سراغ تو خواهد آمد، و سر انجام بر تمام آنها پیروز خواهی شد
وَ) « پیامبران پیشین به تو رسیده است که چگونه در برابر مخالفتها و شداید استقامت کردند و پیروز شدند گواه روشنی براي تو است
لَقَدْ جاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِینَ).
در حقیقت آیه فوق به یک اصل کلی اشاره میکند و آن این که همیشه رهبران صالح اجتماع که براي هدایت تودههاي مردم به
وسیله ارائه مکتب و طرحهاي سازنده با افکار منحط و خرافات و سنن غلط جامعه به پا میخاستند با مخالفت سرسختانه جمعی
سودجو و زورگو که با پر و بال گرفتن مکتب جدید، منافعشان به خطر میافتاد، رو برو میشدند. اما شک نیست که شرط اساسی
این پیروزي بردباري و مقاومت و استقامت است.
سوره انعام( 6): آیۀ 35 ..... ص : 589
(آیه 35 )- مردگان زندهنما! این آیه و آیه بعد دنباله دلداري و تسلی دادن به پیامبر است که در آیات قبل گذشت.
از آنجا که فکر و روح پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از گمراهی و لجاجت مشرکان زیاد ناراحت و پریشان بود، و علاقه داشت با هر
اگر اعراض و رو گردانی زیاد آنها بر تو سخت و سنگین » : وسیلهاي که شده آنها را به صف مؤمنان بکشاند، خداوند میفرماید
است چنانچه بتوانی اعماق زمین را بشکافی و در آن نقبی بزنی و جستجو کنی و یا نردبانی به آسمان بگذاري و اطراف آسمانها را
ولی بدان آنان به قدري لجوجند که باز ایمان نخواهند آورد (وَ « نیز جستجو کنی و آیه و نشانه دیگري براي آنها بیاوري چنین کن
إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِی السَّماءِ فَتَأْتِیَهُمْ بِآیَۀٍ).
خداوند با این جمله به پیامبر خود میفهماند که هیچ گونه نقصی در تعلیمات و دعوت و تلاش و کوشش تو نیست، بلکه نقص از
ناحیه آنها است، آنها تصمیم گرفتهاند حق را نپذیرند. لذا هیچ گونه کوششی اثر نمیبخشد، نگران مباش! ولی براي این که کسی
اگر خدا بخواهد میتواند همه آنها را بر هدایت » : توهم نکند که خداوند قادر نیست آنها را وادار به تسلیم کند، بلافاصله میفرماید
ص: 590
یعنی وادار به تسلیم در برابر دعوت تو و اعتراف به حق و ایمان کند (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدي). « مجتمع کند
ولی روشن است که این چنین ایمان اجباري بیهوده است، آفرینش بشر براي تکامل بر اساس اختیار و آزادي اراده میباشد، تنها در
شناخته میشود. « بدان » از « نیکان » و « کافر » از « مؤمن » صورت آزادي اراده است که ارزش
فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِینَ). ) « اینها را براي این گفتیم که تو از جاهلان نباشی » : سپس میگوید
یعنی: بیتابی مکن و صبر و استقامت را از دست مده و بیش از اندازه خود را به خاطر کفر و شرك آنها ناراحت مکن و بدان راه
همین است که تو میپیمایی.
شک نیست که پیامبر از این حقایق باخبر بود، اما خداوند اینها را به عنوان یادآوري و دلداري براي پیامبرش بازگو میکند.
صفحه 490 از 550
سوره انعام( 6): آیۀ 36 ..... ص : 590
تنها کسانی که گوش شنوا » : (آیه 36 )- در این آیه براي تکمیل این موضوع و دلداري بیشتر به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میگوید
و اما آنها که عملا در صف مردگانند ایمان » .( إِنَّما یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ ) « دارند دعوت تو را اجابت میکنند و میپذیرند
وَ الْمَوْتی یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَیْهِ ) « نمیآورند، تا زمانی که خداوند آنها را در روز قیامت برانگیزند و به سوي او بازگشت کنند
یُرْجَعُونَ).
آن روز است که با مشاهده صحنههاي رستاخیز ایمان میآورند، ولی ایمانشان هم سودي ندارد.
سوره انعام( 6): آیۀ 37 ..... ص : 590
آیه 37 )- در این آیه یکی از بهانه جوییهاي مشرکان مطرح شده است، بطوري که در بعضی از روایات آمده جمعی از رؤساي
قریش هنگامی که از معارضه و مقابله با قرآن عاجز ماندند به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله گفتند: اینها فایده ندارد اگر راست
میگویی معجزاتی همانند عصاي موسی، و ناقه صالح، براي ما بیاور.
وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ ) !؟« آنها گفتند: چرا آیه و معجزهاي از طرف پروردگار بر این پیامبر نازل نشده است » : قرآن در این باره میگوید
عَلَیْهِ آیَۀٌ مِنْ رَبِّهِ).
روشن است که آنها این پیشنهاد را از روي حقیقتجویی نمیگفتند، زیرا ص: 591
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به اندازه کافی براي آنها معجزه آورده بود.
به آنها بگو: خداوند قادر است آیه و معجزهاي (که شما پیشنهاد میکنید) بر پیامبر خود نازل » : لذا قرآن در پاسخ آنها میگوید
قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلی أَنْ یُنَزِّلَ آیَۀً). ) « کند
ولی این کار یک اشکال دارد که غالب شما از آن بیخبرید و آن این که اگر به این گونه تقاضاها که از سر لجاجت میکنید
ترتیب اثر داده شود سپس ایمان نیاورید همگی گرفتار مجازات الهی شده، نابود خواهید گشت، زیرا این نهایت بیحرمتی نسبت به
وَ لکِنَّ ) « ولی اکثر آنها نمیدانند » ساحت مقدس پروردگار و فرستاده او و آیات و معجزات اوست، لذا در پایان آیه میفرماید
أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 38 ..... ص : 591
اشاره
(آیه 38 )- این آیه به دنبال آیات گذشته که در باره مشرکان بحث میکرد و آنها را به سرنوشتی که در قیامت دارند متوجه
هیچ » : و رستاخیز عمومی تمام موجودات زنده، و تمام انواع حیوانات به میان آورده، نخست میگوید « حشر » میساخت، سخن از
وَ ما مِنْ دَابَّۀٍ فِی ) « جنبندهاي در زمین، و هیچ پرندهاي که با دو بال خود پرواز میکند نیست مگر این که امتهایی همانند شما هستند
الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ).
و به این ترتیب هر یک از انواع حیوانات و پرندگان براي خود امتی هستند همانند انسانها یعنی: آنها نیز در عالم خود داراي علم و
شعور و ادراك هستند، خدا را میشناسند و به اندازه توانایی خود او را تسبیح و تقدیس میگویند، اگر چه فکر آنها در سطحی
صفحه 491 از 550
پایینتر از فکر و فهم انسانهاست.
ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ). ) « ما در این کتاب هیچ چیز را فروگذار نکردیم » : سپس در جمله بعد میگوید
ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ). ) « تمام آنها به سوي خدا در رستاخیز جمع میشوند » و در پایان آیه میگوید
روي این جهت آیه به مشرکان اخطار میکند خداوندي که تمام اصناف حیوانات را آفریده، و نیازمندیهاي آنها را تأمین کرده، و
مراقب تمام افعال آنهاست ص: 592
و براي همه رستاخیزي قرار داده، چگونه ممکن است براي شما حشر و رستاخیزي قرار ندهد و به گفته بعضی از مشرکان چیزي جز
زندگی دنیا و حیات و مرگ آن در کار نباشد.
آیا رستاخیز براي حیوانات هم وجود دارد؟ ..... ص : 592
شک نیست که نخستین شرط حساب و جزا مسأله عقل و شعور و به دنبال آن تکلیف و مسؤولیت است، طرفداران این عقیده
میگویند: زندگی بسیاري از حیوانات آمیخته با نظام جالب و شگفتانگیزي است که روشنگر سطح عالی فهم و شعور آنهاست،
کیست که در باره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجیب آنها و نظام شگفت انگیز لانه و کندو، سخنانی نشنیده باشد. و مسلم
است آنها را به آسانی نمیتوان ناشی از غریزه دانست، زیرا غریزه معمولا سر چشمه کارهاي یکنواخت و مستمر است، اما اعمالی
که در شرایط خاصی که قابل پیشبینی نبوده به عنوان عکس العمل انجام میگردد، به فهم و شعور شبیهتر است تا به غریزه.
مثلا گوسفندي که در عمر خود گرگ را ندیده براي نخستین بار که آن را میبیند به خوبی خطرناك بودن این دشمن را تشخیص
داده و به هر وسیله که بتواند براي دفاع از خود و نجات از خطر متوسل میشود.
از همه اینها گذشته، در آیات متعددي از قرآن، مطالبی دیده میشود که دلیل قابل ملاحظهاي براي فهم و شعور بعضی از حیوانات
و آوردن « سبا و یمن » محسوب میشود، داستان فرار کردن مورچگان از برابر لشکر سلیمان، و داستان آمدن هدهد به منطقه
خبرهاي هیجان انگیز براي سلیمان شاهد این مدعاست.
در روایات اسلامی نیز احادیث متعددي در زمینه رستاخیز حیوانات دیده میشود، از جمله: از أبو ذر نقل شده که میگوید: ما
خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بودیم که در پیش روي ما دو بز به یکدیگر شاخ زدند، پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود،
میدانید چرا اینها به یکدیگر شاخ زدند؟ حاضران عرض کردند: نه، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود ولی خدا میداند چرا؟ و به
زودي در میان آنها داوري خواهد کرد.
سوره انعام( 6): آیۀ 39 ..... ص : 592
(آیه 39 )- کر و لالها! بار دیگر قرآن به بحث از منکران لجوج میپردازد، ص: 593
وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا صُمٌّ وَ ) « و آنها که آیات ما را تکذیب کردند کر و لال هستند، و در ظلمت و تاریکی قرار گرفتهاند » : میگوید
بُکْمٌ فِی الظُّلُماتِ).
نه گوش شنوایی دارند که حقایق را بشنوند، و نه زبان حقگویی که اگر حقیقتی را درك کردند براي دیگران بازگو کنند.
مَنْ یَشَأِ اللَّهُ ) « خداوند هر کس را بخواهد گمراه میکند و هر کس را بخواهد بر جاده مستقیم قرار میدهد » : و به دنبال آن میفرماید
یُضْلِلْهُ وَ مَنْ یَشَأْ یَجْعَلْهُ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ).
گاهی اعمال فوق العاده زشتی از انسان سر میزند که بر اثر تاریکی وحشتناکی روح او را احاطه خواهد کرد، چشمان حقیقت بین
صفحه 492 از 550
از او گرفته میشود، و گوش او صداي حق را نمیشنود، و زبان او از گفتن حق باز میماند.
اما به عکس گاهی چنان کارهاي نیک فراوان از او سر میزند که یک دنیا نور و روشنایی به روح او میپاشد، دید و درك او
وسیعتر و فکر او پرفروغتر و زبان او در گفتن حق، گویاتر میشود، این است معنی هدایت و ضلالت که به اراده خدا نسبت داده
میشود.
سوره انعام( 6): آیۀ 40 ..... ص : 593
(آیه 40 )- توحید فطري! بار دیگر روي سخن را به مشرکان کرده و از راه دیگري براي توحید و یگانهپرستی، در برابر آنها،
استدلال میکند، به این طریق که لحظات فوق العاده سخت و دردناك زندگی را به خاطر آنها میآورد، و از وجدان آنها استمداد
براي خودشان فکر میکنند! « خدا » میکند که در این گونه لحظات که همه چیز را به دست فراموشی میسپارند آیا پناهگاهی جز
اي پیامبر! به آنها بگو: اگر عذاب دردناك خداوند به سراغ شما بیاید و یا قیامت با آن همه هول و هیجان و حوادث وحشتناك برپا »
قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْکُمُ السَّاعَۀُ ) !« شود، راست بگویید آیا غیر خدا را براي برطرف ساختن شداید خود میخوانید
أَ غَیْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
روح معنی این آیه نه تنها براي مشرکان، بلکه براي همه کس به هنگام بروز شداید و حوادث سخت، قابل درك است، ممکن است
در حال عادي و در ص: 594
حوادث کوچک انسان به غیر خدا متوسل گردد، اما هنگامی که حادثه فوق العاده شدید باشد انسان همه چیز را فراموش میکند
ولی در همین حال در اعماق دل خود یک نوع امیدواري به نجات که از منبع قدرت مرموز و نامشخصی سر چشمه میگیرد
احساس میکند این همان توجه به خدا و حقیقت توحید است.
سوره انعام( 6): آیۀ 41 ..... ص : 594
بلکه تنها او را میخوانید، او هم اگر بخواهد مشکل شما را برطرف میکند، و شریکهایی که » : (آیه 41 )- در این آیه میفرماید
بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ فَیَکْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَیْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِکُونَ). ) « براي خدا درست کرده بودید همه را فراموش میکنید
سوره انعام( 6): آیۀ 42 ..... ص : 594
(آیه 42 )- سر انجام زندگی اندرز ناپذیران! قرآن همچنان گفتگو با گمراهان و مشرکان را ادامه میدهد و از راه دیگري براي بیدار
ساختن آنها موضوع را تعقیب میکند، یعنی دست آنها را گرفته و به قرون و زمانهاي گذشته میبرد.
ما پیامبرانی به سوي امم پیشین فرستادیم و چون اعتنا نکردند آنها را به منظور بیداري و تربیت با مشکلات و » : نخست میگوید
مواجه ساختیم شاید متوجه شوند و به سوي «1» حوادث سخت، با فقر و خشکسالی و قحطی با بیماري و درد و رنج و بأساء و ضرّاء
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلی أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ). ) « خدا بازگردند
سوره انعام( 6): آیۀ 43 ..... ص : 594
چرا آنها از این عوامل دردناك و بیدارکننده پند و اندرز نگرفتند و بیدار نشدند و به سوي خدا » : (آیه 43 )- در این آیه میگوید
فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا). ) « بازنگشتند
صفحه 493 از 550
بر اثر زیادي گناه و لجاجت در شرك، قلبهاي آنها تیره و سخت و » در حقیقت علت عدم بیداري آنها دو چیز بود، نخست این که
وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ). ) « روح آنها انعطاف ناپذیر شده بود
__________________________________________________
در اصل به معنی شدت و رنج است و به معنی جنگ نیز به کار میرود، همچنین در قحطی و خشکسالی و فقر و مانند « بأساء » (1)
به معنی ناراحتی روحی است مانند غم و اندوه و جهل و نادانی و یا ناراحتیهایی که از بیماري و از دست دادن « ضرّاء » اینها، ولی
مقام و مال و ثروت پیدا میشود.
ص: 595
شیطان (با استفاده از روح هوي پرستی آنها) اعمالشان را در نظرشان زینت داده بود، و هر عمل زشتی را انجام » دیگر این که
وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ). ) « میدادند زیبا و هر کار خلافی را صواب میپنداشتند
سوره انعام( 6): آیۀ 44 ..... ص : 595
و به » (آیه 44 )- در این آیه اضافه میکند: هنگامی که سختگیریها و گوشمالیها در آنها مؤثر نیفتاد از راه لطف و محبت وارد شدیم
شاید « هنگامی که درسهاي نخست را فراموش کردند، درس دوم را براي آنها آغاز کردیم و درهاي انواع نعمتها را بر آنها گشودیم
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ ) « بیدار شوند و به آفریننده و بخشنده آن نعمتها توجه کنند، و راه راست را بازیابند
شَیْءٍ).
ولی این همه نعمت در واقع خاصیت دو جانبه داشت هم ابراز محبتی براي بیداري بود و هم مقدمهاي براي عذاب دردناك در
صورتی که بیدار نشوند.
آنقدر به آنها نعمت دادیم تا کاملا خوشحال شدند اما بیدار نشدند، لذا ناگاه آنها را گرفتیم و مجازات کردیم، و » لذا میگوید
حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَۀً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ). ) « تمام درهاي امید به روي آنها بسته شد
سوره انعام( 6): آیۀ 45 ..... ص : 595
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا). ) « و به این ترتیب جمعیت ستمکاران ریشه کن شد، و نسل دیگري از آنها به پا نخاست » -( (آیه 45
ستایش و » : و از آنجا که خداوند در به کار گرفتن عوامل تربیت در مورد آنها هیچ گونه کوتاهی نکرده، در پایان آیه میفرماید
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ). ) « حمد مخصوص خداوندي است که پروردگار و مربی همه جهانیان است
این جمله نشانه آن است که قطع ریشه ظلم و فساد و نابود شدن نسلی که بتواند این کار را ادامه دهد، به قدري اهمیت دارد که
جاي شکر و سپاس است.
هر کس بقاي ستمگران را دوست دارد، مفهومش این است که دوست میدارد » : در حدیثی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم
معصیت خدا شود (موضوع ظلم به اندازهاي مهم است که) خداوند تبارك و تعالی در برابر نابود ساختن ظالمان خود را حمد و
.« ستایش کرده است و فرموده: دنباله قوم ستمگر بریده شد و سپاس مخصوص خداوند پروردگار جهانیان است
ص: 596
سوره انعام( 6): آیۀ 46 ..... ص : 596
صفحه 494 از 550
اگر خداوند نعمتهاي گرانبهایش را » : (آیه 46 )- بخشنده نعمتها را بشناسید! روي سخن همچنان با مشرکان است، نخست میگوید
همچون گوش و چشم از شما بگیرد، و بر دلهایتان مهر بگذارد بطوري که نتوانید میان خوب و بد و حق و باطل تمیز دهید چه
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَکُمْ وَ أَبْصارَکُمْ وَ خَتَمَ عَلی قُلُوبِکُمْ مَنْ إِلهٌ ) !؟« کسی جز خدا میتواند این نعمتها را به شما بازگرداند
غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِهِ).
در حقیقت مشرکان نیز قبول داشتند که خالق و روزي دهنده خداست، و بتها را به عنوان شفیعان در پیشگاه خدا میپرستیدند.
ببین چگونه آیات و دلایل را به گونههاي مختلف براي آنها شرح میدهیم، ولی باز آنها از حق روي » : سپس میگوید
انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ ثُمَّ هُمْ یَصْدِفُونَ). ) « برمیگردانند
سوره انعام( 6): آیۀ 47 ..... ص : 596
(آیه 47 )- در این آیه به دنبال ذکر این سه نعمت بزرگ الهی (چشم و گوش و فهم) که سر چشمه تمام نعمتهاي دنیا و آخرت
به آنها بگو: اگر عذاب خداوند ناگهانی و بدون مقدمه، و یا » : است اشاره به امکان سلب همه نعمتها بطور کلی کرده، میگوید
قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُ اللَّهِ بَغْتَۀً أَوْ جَهْرَةً هَلْ یُهْلَکُ ) !« آشکارا و با مقدمه، به سراغ شما بیاید آیا جز ستمکاران نابود میشوند
إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ).
منظور این است تنها کسی که قادر به انواع مجازات و گرفتن نعمتهاست خداست، و بتها هیچ نقشی در این میان ندارند.
بنابراین، دلیلی ندارد که به آنها پناه ببرید.
سوره انعام( 6): آیۀ 48 ..... ص : 596
نه تنها بتهاي بیجان کاري از آنها ساخته نیست، انبیاي بزرگ » : (آیه 48 )- در این آیه به وضع پیامبران الهی اشاره کرده، میگوید
و رهبران الهی نیز کاري جز ابلاغ رسالت، و بشارت و انذار، و تشویق و تهدید ندارند، و هر نعمتی هست به فرمان خدا و از ناحیه
وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ). ) « اوست و آنها هم هر چه بخواهند از او میخواهند
راه نجات منحصر در دو چیز است آنها که ایمان بیاورند و خویشتن را اصلاح کنند (و عمل صالح انجام دهند) نه » : سپس میگوید
ترسی از مجازاتهاي الهی ص: 597
فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ). ) « دارند، و نه غم و اندوهی از اعمال گذشته خود
سوره انعام( 6): آیۀ 49 ..... ص : 597
وَ) « و در مقابل، کسانی که آیات ما را تکذیب کنند، در برابر این فسق و نافرمانی گرفتار مجازات الهی خواهند شد » -( (آیه 49
الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا یَمَسُّهُمُ الْعَذابُ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 50 ..... ص : 597
(آیه 50 )- آگاهی از غیب! این آیه دنباله پاسخگویی به اعتراضات گوناگون کفار و مشرکان است و به سه قسمت از ایرادهاي آنها
در جملههاي کوتاه پاسخ داده شده است:
نخست این که آنها به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پیشنهاد معجزات عجیب و غریبی میکردند، و هر یک به میل خود پیشنهادي
صفحه 495 از 550
داشتند، حتی به مشاهده معجزات مورد درخواست دیگران نیز قانع نبودند گاهی خانههایی از طلا، و گاهی نزول فرشتگان، و زمانی
تبدیل سرزمین خشک و سوزان مکّه به یک باغستان پر آب و میوه! گویا آنها با این تقاضاهاي عجیب و غریب یک نوع مقام
الوهیت و مالکیت زمین و آسمان براي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله انتظار داشتند.
بگو: من هرگز ادعا نمیکنم که خزائن الهی به دست » لذا خداوند در پاسخ این افراد، به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد
قُلْ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ). ) « من است
به معنی منبع و مرکز هر چیزي است و به این ترتیب خزائن اللّه، منبع همه چیز را دربرمیگیرد که از ذات « خزینه » جمع « خزائن »
بیانتهاي او که سر چشمه جمیع کمالات و قدرتهاست، میباشد.
سپس در برابر افرادي که انتظار داشتند پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آنها را از تمام اسرار آینده و گذشته آگاه سازد، و حتی به آنها
من هرگز » : بگوید در آینده چه حوادثی مربوط به زندگی آنها روي میدهد، تا براي دفع ضرر و جلب منفعت بپا خیزند، میگوید
وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ). ) « ادعا نمیکنم که از همه امور پنهانی و اسرار غیب آگاهم
و در جمله سوم به پاسخ ایراد کسانی که انتظار داشتند خود پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرشته ص: 598
باشد، و یا فرشتهاي همراه او باشد، و هیچ گونه عوارض بشري از خوردن غذا و راه رفتن در کوچه و بازار در او دیده نشود،
وَ لا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ). ) « و من هرگز ادعا نمیکنم فرشتهام » : میگوید
إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحی ) « من تنها از دستورات و تعلیماتی پیروي میکنم که از طریق وحی از ناحیه پروردگار به من میرسد » بلکه
إِلَیَّ).
بگو: آیا افراد نابینا و بینا همانندند؟ و آنها که چشم و اندیشه و » : و در پایان آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور داده میشود که
قُلْ هَلْ یَسْتَوِي الْأَعْمی وَ ) « عقلشان بسته است با کسانی که حقایق را به خوبی میبینند و درك میکنند برابرند؟ آیا فکر نمیکنید
الْبَصِیرُ أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 51 ..... ص : 598
(آیه 51 )- در پایان آیه قبل فرمود که نابینا و بینا یکسان نیستند، و به دنبال آن در این آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور
وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِینَ یَخافُونَ أَنْ یُحْشَرُوا إِلی رَبِّهِمْ). ) « به وسیله قرآن کسانی را انذار و بیدار کن که از روز رستاخیز بیم دارند » میدهد
یعنی کسانی که تا این اندازه چشم قلب آنها گشوده است که احتمال میدهند حساب و کتابی در کار باشد، در پرتو این احتمال، و
ترس از مسؤولیت، آمادگی براي پذیرش حق یافتهاند.
لَیْسَ لَهُمْ مِنْ ) « جز خدا پناهگاه و شفاعت کنندهاي وجود ندارد » سپس میگوید: این گونه افراد بیدار دل از آن روز میترسند که
دُونِهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفِیعٌ).
لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ). ) « زیرا امید تقوا و پرهیزکاري در باره آنها هست » آري! این گونه افراد را انذار کن و دعوت به سوي حق بنما
سوره انعام( 6): آیۀ 52 ..... ص : 598
اشاره
( (آیه 52
صفحه 496 از 550
شأن نزول: ..... ص : 598
« صهیب » در مورد نزول این آیه و آیه بعد نقل شده: جمعی از قریش از کنار مجلس پیامبر صلّی اللّه علیه و آله گذشتند در حالی که
و امثال آنها از مسلمانان کمبضاعت و کارگر، در خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بودند. « خباب » و « بلال » ،« عمّار » و
آنها از مشاهده این صحنه تعجب کردند.
گفتند: اي محمد! آیا به همین افراد از جمعیت قناعت کردهاي؟ اینها هستند که خداوند از میان ما انتخاب کرده! ما پیرو اینها بوده
باشیم؟ هر چه زودتر ص: 599
آنها را از اطراف خود دور کن، شاید ما به تو نزدیک شویم و از تو پیروي کنیم.
آیه نازل شد و این پیشنهاد را به شدت رد کرد.
« عمر بن خطاب » : حدیثی شبیه به این شأن نزول نقل کرده و سپس اضافه میکند « المنار » بعضی از مفسران اهل تسنن مانند نویسنده
در آنجا حاضر بود، و به پیامبر پیشنهاد کرد چه مانعی دارد که پیشنهاد آنها را بپذیریم؟ و ما ببینیم اینها چه میکنند.
آیات فوق پیشنهاد او را نیز رد کرد.
تفسیر: ..... ص : 599
اشاره
مبارزه با فکر طبقاتی- در این آیه به یکی دیگر از بهانهجوییهاي مشرکان اشاره شده و آن این که آنها انتظار داشتند پیامبر صلّی اللّه
علیه و آله امتیازاتی براي ثروتمندان نسبت به طبقه فقیر قائل شود، بیخبر از این که اسلام آمده تا به این گونه امتیازات پوچ و
بیاساس پایان دهد، لذا آنها روي این پیشنهاد اصرار داشتند که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله این دسته را از خود براند، اما قرآن
کسانی را که صبح و شام پروردگار خود را میخوانند » : صریحا و با ذکر دلایل زنده پیشنهاد آنها را نفی میکند، نخست میگوید
وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ). ) « و جز ذات پاك او نظري ندارند، هرگز از خود دور مکن
در حقیقت آنها روي یک سنت دیرین غلط امتیاز افراد را به ثروت آنها میدانستند، و معتقد بودند باید طبقات اجتماع که بر اساس
ثروت به وجود آمده همواره محفوظ بماند، و هر آیین و دعوتی بخواهد زندگی طبقاتی را بر هم زند، و این امتیاز را نادیده بگیرد،
در نظر آنها مطرود و غیر قابل قبول است.
دلیلی ندارد که این گونه اشخاص با ایمان را از خود دور سازي، براي این که نه حساب آنها بر توست و » : در جمله بعد میفرماید
ما عَلَیْکَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْءٍ). ) « نه حساب تو بر آنها
فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمِینَ). ) « با این حال اگر آنها را از خود برانی از ستمگران خواهی بود »
قرآن پاسخ میدهد به فرض این که آنها چنین بوده باشند، ولی حسابشان با خداست، همین اندازه که ایمان آوردهاند و در صف
مسلمین قرار گرفتهاند، به ص: 600
هیچ قیمتی نباید رانده شود، و به این ترتیب جلو بهانهجوییهاي اشراف قریش را میگیرد.
یک امتیاز بزرگ اسلام- ..... ص : 600
صفحه 497 از 550
میدانیم در مسیحیت کنونی دایره اختیارات رؤساي مذهبی به طرز مضحکی توسعه یافته تا آنجا که آنها براي خود حق بخشیدن
گناه قائل هستند، و به همین جهت میتوانند کسانی را با کوچکترین چیزي طرد و تکفیر کنند، و یا بپذیرند.
قرآن در آیه فوق و آیات دیگر صریحا یادآور میشود که نه تنها علماي مذهبی، بلکه شخص پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نیز حق
طرد کسی را که اظهار ایمان میکند، و کاري که موجب خروج از اسلام بشود، انجام نداده، ندارد. آمرزش گناه و حساب و کتاب
بندگان تنها به دست خداست، و هیچ کس جز او حق دخالت در چنین کاري ندارد.
سوره انعام( 6): آیۀ 53 ..... ص : 600
(آیه 53 )- در این آیه به ثروتمندان بیایمان هشدار میدهد که این جریانات آزمایشهایی است براي آنها، و اگر از کوره این
این چنین، بعضی از آنها را با بعض دیگر » : آزمایشها نادرست بیرون آیند، باید عواقب دردناك آن را تحمل کنند، میگوید
وَ کَذلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ). ) « آزمودیم
در اینجا به معنی آزمایش است. « فتنه »
آیا اینها » : سپس اضافه میکند: کار این توانگران به جایی میرسد که با نگاه تحقیرآمیز به مؤمنان راستین نگریسته و میگویند
آیا اینها قابل چنین حرفهایی هستند! « هستند که خداوند از میان ما برگزیده، و نعمت ایمان و اسلام را به آنها ارزانی داشته است
(لِیَقُولُوا أَ هؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ بَیْنِنا).
و بعد به آنها پاسخ میگوید که این افراد با ایمان مردمی هستند که شکر نعمت علم و تشخیص را به جا آورده و آن را به کار
بستهاند، و هم چنین شکر نعمت دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را به جا آورده و از او پذیرا شدهاند. چه نعمتی از آن بزرگتر و
آیا خداوند شاکران را بهتر » چه شکري از آن بالاتر و به خاطر همین، خداوند ایمان را در قلوب آنها راسخ گردانیده است
أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاکِرِینَ). ) !« نمیشناسد
سوره انعام( 6): آیۀ 54 ..... ص : 600
(آیه 54 )- این آیه به صورت یک قانون کلی به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که ص: 601
هر گاه کسانی که به آیات » : تمام افراد با ایمان را هر چند گناهکار باشند، نه تنها طرد نکند، بلکه به خوبی بپذیرد، چنین میگوید
وَ إِذا جاءَكَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ). ) « ما ایمان آوردهاند به سراغ تو بیایند، به آنها بگو: سلام بر شما
این سلام ممکن است از ناحیه خدا و به وسیله پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بوده باشد، و یا مستقیما از ناحیه خود پیامبر صلّی اللّه علیه
و آله و در هر حال دلیل بر پذیرا شدن و استقبال کردن و تفاهم و دوستی با آنهاست.
کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَۀَ). ) « پروردگار شما رحمت را بر خود فرض کرده است » در جمله دوم اضافه میکند، که
هر کس از شما کاري از » : و در جمله سوم که در حقیقت توضیح و تفسیر رحمت الهی است، با تعبیري محبت آمیز چنین میگوید
أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَۀٍ ) « روي جهالت انجام دهد، سپس توبه کند و اصلاح و جبران نماید، خداوند آمرزنده و مهربان است
ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
در این گونه موارد، همان غلبه و طغیان شهوت است و مسلما چنین کسی در برابر گناه خود مسؤول است. « جهالت » منظور از
سوره انعام( 6): آیۀ 55 ..... ص : 601
صفحه 498 از 550
ما آیات و نشانهها و دستورات خود را این چنین روشن و مشخص میکنیم، تا » : (آیه 55 )- در این آیه براي تأکید مطلب میفرماید
وَ کَ ذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ وَ لِتَسْتَبِینَ سَبِیلُ ) « هم راه حقجویان و مطیعان آشکار گردد و هم راه گنهکاران لجوج و دشمنان حق
الْمُجْرِمِینَ).
همان گناهکاران لجوج و سرسختی است که با هیچ وسیله تسلیم حق نمیشوند. « مجرم » منظور از
یعنی بعد از این دعوت عمومی و همگانی به سوي حق، حتی دعوت از گناهکارانی که از کار خود پشیمانند، راه و رسم مجرمان
لجوج و غیر قابل انعطاف کاملا شناخته خواهد شد.
سوره انعام( 6): آیۀ 56 ..... ص : 601
(آیه 56 )- اصرار بیجا! در این آیه و دو آیه بعد همچنان روي سخن به ص: 602
مشرکان و بتپرستان لجوج است- همانطور که بیشتر آیات این سوره نیز همین بحث را دنبال میکند- لحن این آیات چنان است
بگو: » که گویا آنها از پیامبر دعوت کرده بودند به آئینشان گرایش پیدا کند، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مأمور میشود که به آنها
قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ). ) « من از پرستش کسانی که غیر از خدا میخوانید نهی شدهام
قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَکُمْ). و این پاسخ روشنی به پیشنهاد ) « بگو: اي پیامبر! من پیروي از هوي و هوسهاي شما نمیکنم » : سپس میفرماید
بیاساس آنهاست و آن این که بتپرستی هیچ دلیل منطقی ندارد.
« اگر من چنین کاري را کنم مسلما گمراه شدهام و از هدایت یافتگان نخواهم بود » : و در آخرین جمله براي تأکید بیشتر میگوید
(قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِینَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 57 ..... ص : 602
من بیّنه و دلیل روشنی از طرف پروردگارم دارم اگر چه شما آن » (آیه 57 )- در این آیه پاسخ دیگري به آنها میدهد و آن این که
قُلْ إِنِّی عَلی بَیِّنَۀٍ مِنْ رَبِّی وَ کَذَّبْتُمْ بِهِ). ) « را نپذیرفته و تکذیب کردهاید
خلاصه در این آیه نیز پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مأمور است روي این نکته تکیه کند که مدرك من در مسأله خداپرستی و مبارزه
با بت کاملا روشن و آشکار میباشد و انکار و تکذیب شما چیزي از اهمیت آن نمیکاهد.
سپس به یکی از بهانه جوییهاي آنها اشاره میکند و آن این که آنها میگفتند اگر تو بر حق هستی کیفرهایی که ما را به آن تهدید
« آنچه را شما در باره آن عجله دارید به دست من نیست » : میکنی زودتر بیاور پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در پاسخ آنها میفرماید
(ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ).
إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ). ) « تمام کارها و فرمانها همه به دست خداست »
یعنی: هر گونه فرمان در عالم آفرینش و تکوین و در عالم احکام دینی و تشریع به دست خداست، همچنین هر منصبی اعم از
رهبري الهی و قضاوت و حکمیت به کسی سپرده شده است آن هم از ناحیه پروردگار است. ص: 603
یَقُصُّ الْحَقَّ وَ ) « اوست که حق را از باطل جدا میکند و او بهترین جداکنندگان حق از باطل است » : و بعد به عنوان تأکید میگوید
هُوَ خَیْرُ الْفاصِلِینَ).
زیرا کسی که علمش از همه بیشتر و قدرت کافی براي اعمال علم و دانش خود نیز داشته باشد او بهترین جداکنندگان حق از باطل
است.
صفحه 499 از 550
سوره انعام( 6): آیۀ 58 ..... ص : 603
بگو: اگر » (آیه 58 )- در این آیه به پیامبر دستور میدهد که در برابر مطالبه عذاب و کیفر از ناحیه این جمعیت لجوج و نادان به آنها
آنچه را که شما با عجله از من میطلبید در قبضه قدرت من بود و من به درخواست شما ترتیب اثر میدادم کار من با شما پایان
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِیَ الْأَمْرُ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ). ) « گرفته بود
خداوند از همه کس بهتر ستمکاران و » : اما براي این که تصور نکنند مجازات آنها به دست فراموشی سپرده شده در پایان میگوید
وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِینَ). ) « ظالمان را میشناسد و به موقع آنها را کیفر خواهد داد
سوره انعام( 6): آیۀ 59 ..... ص : 603
(آیه 59 )- اسرار غیب! در آیات گذشته سخن از علم و قدرت خدا و وسعت دایره حکم و فرمان او در میان بود، از این به بعد آنچه
کلیدهاي غیب (یا » : در آیات قبل اجمالا بیان شد، مشروحا توضیح داده میشود، نخست به موضوع علم خدا پرداخته، میگوید
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلَّا هُوَ). ) « خزانههاي غیب) همه در نزد خداست، و جز او کسی آنها را نمیداند
وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ). ) « آنچه در برّ و بحر است خدا میداند » : سپس براي توضیح و تأکید بیشتر میگوید
نیز در اصل به معنی محل وسیعی است که آب زیاد در « بحر » به معنی مکان وسیع است، و معمولا به خشکیها گفته میشود، و « برّ »
آن مجتمع باشد، و معمولا به دریاها و گاهی به نهرهاي عظیم نیز گفته میشود.
در هر حال آگاهی خدا از آنچه در خشکیها و دریاهاست، به معنی احاطه علم او بر همه چیز است.
یعنی، او از جنبش میلیاردها موجود زنده، کوچک و بزرگ، در اعماق دریاها، ص: 604
از شماره واقعی سلولهاي بدن هر انسان و گلبولهاي خونها. از حرکات مرموز تمام الکترونها در دل اتمها. و بالاخره از تمام
اندیشههایی که از لابلاي پردههاي مغز ما میگذرد، و تا اعماق روح ما نفوذ میکند ....
آري! از همه اینها بطور یکسان باخبر است.
هیچ برگی از درختی جدا » : باز در جمله بعد براي تأکید احاطه علمی خداوند، اشاره بخصوص در این مورد کرده و میفرماید
وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَۀٍ إِلَّا یَعْلَمُها). ) « نمیشود، مگر این که آن را میداند
یعنی، تعداد این برگها و لحظه جدا شدنشان از شاخهها و گردش آنها در وسط هوا و لحظه قرار گرفتنشان روي زمین، همه اینها در
مگر این که تمام خصوصیات آن را میداند « و هم چنین هیچ دانهاي در مخفیگاه زمین قرار نمیگیرد » . پیشگاه علم او روشن است
(وَ لا حَبَّۀٍ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ).
در حقیقت دست روي دو نقطه حساس گذارده شده است، که براي هیچ انسانی هر چند میلیونها سال از عمر او بگذرد، و
دستگاههاي صنعتی تکامل حیرت انگیز پیدا کند، احاطه بر آن ممکن نیست.
چه کسی میداند بادها در هر شبانه روز در سرتاسر کره زمین چه بذرهایی را از گیاهان جدا کرده و به چه نقطهاي میپاشد، کدام
مغز الکترونیکی میتواند، تعداد برگهایی که در یک روز از شاخه درختان جنگلها جدا میشود حساب کند؟! نگاه به منظره یک
جنگل مخصوصا در فصل پاییز، و منظره بدیعی که سقوط پیدرپی برگها پیدا میکند، به خوبی این حقیقت را ثابت میکند، که
این گونه علوم هیچ گاه ممکن نیست در دسترس انسان قرار گیرد.
در واقع سقوط برگها لحظه مرگ آنهاست، و سقوط دانهها در مخفیگاه زمین گامهاي نخستین حیات و زندگی آنهاست، اوست که
از نظام این مرگ و زندگی باخبر است.
صفحه 500 از 550
اما اثر فلسفی آن این است که پندار کسانی را که علم خدا را منحصر به ،« تربیتی » دارد و یک اثر « فلسفی » بیان این موضوع یک اثر
کلیات میدانند، و معتقدند که زیده تفسیر نمونه، ج 1، ص: 605
خدا از جزئیات این جهان آگاهی ندارد، نفی میکند، و صریحا میگوید که خدا از همه کلیات و جزئیات آگاهی کامل دارد.
و اما اثر تربیتی آن روشن است، زیرا ایمان به این علم وسیع پهناور به انسان میگوید تمام اسرار وجود تو، اعمال و گفتار تو، نیات
و افکار تو، همگی براي ذات پاك او آشکار است با چنین ایمانی چگونه ممکن است انسان مراقب حال خویش نباشد و اعمال و
گفتار و نیّات خود را کنترل نکند.
وَ لا رَطْبٍ وَ ) « هیچ تر و خشکی نیست، مگر این که در کتاب مبین (و در مقام علم پروردگار) ثبت است » : و در پایان آیه میفرماید
لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ).
سوره انعام( 6): آیۀ 60 ..... ص : 605
(آیه 60 )- در این آیه بحث را به احاطه علم خداوند به اعمال انسان که هدف اصلی است، کشانیده و قدرت قاهره خدا را نیز
مشخص میسازد، تا مردم از مجموع این بحث نتایج تربیتی لازم را بگیرند.
او کسی است که روح شما را در شب قبض میکند، و از آنچه در روز انجام میدهید و به دست میآورید آگاه » نخست میگوید
وَ هُوَ الَّذِي یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ وَ یَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ). ) « است
و روز شما را بیدار میکند و این وضع هم چنان ادامه » سپس میگوید: این نظام خواب و بیداري تکرار میشود، شب میخوابید
ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضی أَجَلٌ مُسَ  می). ) « دارد تا پایان زندگی شما فرا رسد
سپس بازگشت همه به سوي خداست و شما را از آنچه انجام دادهاید آگاه » : سر انجام نتیجه نهایی بحث را چنین بیان میکند
ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ). ) « میسازد
سوره انعام( 6): آیۀ 61 ..... ص : 605
(آیه 61 )- در این آیه باز براي توضیح بیشتر روي احاطه علمی خداوند نسبت به اعمال بندگان، و نگاهداري دقیق حساب آنها براي
او تسلط کامل بر بندگان خود دارد و حافظان و مراقبانی بر شما میفرستد که حساب اعمالتان را دقیقا » : روز رستاخیز چنین میگوید
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ ص: 606 ) « نگاهداري کنند
وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَۀً)
و در » .( حَتَّی إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ ) « نگاهداري این حساب تا لحظه پایان زندگی و فرا رسیدن مرگ ادامه دارد » : .سپس میفرماید
تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا). ) « این هنگام فرستادگان ما که مأمور قبض ارواحند روح او را میگیرند
این فرشتگان به هیچ وجه در انجام مأموریت خود کوتاهی و قصور و تفریط ندارند، نه لحظهاي گرفتن » و در پایان اضافه میکند که
وَ هُمْ لا یُفَرِّطُونَ). ) « روح را مقدم میدارند، و نه لحظهاي مؤخر
سوره انعام( 6): آیۀ 62 ..... ص : 606
افراد بشر پس از طی دوران خود با این پروندههاي تنظیم » : (آیه 62 )- در این آیه اشاره به آخرین مرحله کار انسان کرده، میگوید
ثُمَّ رُدُّوا إِلَی ) « شده که همه چیز در آنها ثبت است، در روز رستاخیز به سوي پروردگاري که مولاي حقیقی آنهاست باز میگردند
صفحه 501 از 550
أَلا لَهُ الْحُکْمُ). ) « دادرسی و حکم و قضاوت مخصوص ذات پاك خداست » ، اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ). و در آن دادگاه
به سرعت به تمام حسابهاي آنها رسیدگی » و با آن همه اعمال و پروندههایی که افراد بشر در طول تاریخ پرغوغاي خود داشتهاند
وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِینَ). ) « میکند
خداوند حساب تمام بندگان را » :! تا آنجا که در بعضی از روایات وارد شده، انّه سبحانه یحاسب جمیع عباده علی مقدار حلب شاة
!« در زمان کوتاهی به اندازه دوشیدن یک گوسفند، رسیدگی میکند
سوره انعام( 6): آیۀ 63 ..... ص : 606
(آیه 63 )- نوري که در تاریکی میدرخشد! بار دیگر قرآن دست مشرکان را گرفته و به درون فطرتشان میبرد و در آن مخفیگاه
بگو: چه کسی » اسرار آمیز نور توحید و یکتا پرستی را به آنها نشان میدهد و به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد به آنها
قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ). ) !« شما را از تاریکیهاي برّ و بحر رهایی میبخشد
ظلمت و تاریکی گاهی جنبه حسی دارد و گاهی جنبه معنوي: ظلمت حسی آن است که نور بکلی قطع شود یا آن چنان ضعیف
شود که انسان جایی را نبیند یا به زحمت ببیند، و ظلمت معنوي همان مشکلات، گرفتاریها و پریشانیها و آلودگیهایی برگزیده تفسیر
نمونه، ج 1، ص: 607
است که عاقبت آنها تاریک و ناپیداست.
« شب تاریک و بیم موج و گردابی حائل » اگر این تاریکی با حوادث وحشتناکی آمیخته شود و مثلا انسان در یک سفر دریایی
محاصره شود وحشت آن به درجات بیش از مشکلاتی است که به هنگام روز پدید میآید. در چنین لحظاتی است که انسان همه
چیز را به دست فراموشی میسپارد و جز خودش و نور تابناکی که در اعماق جانش میدرخشد و او را بسوي مبدئی میخواند که
تنها اوست که میتواند چنان مشکلاتی را حل کند، از یاد میبرد.
این گونه حالات دریچههایی هستند به جهان توحید و خداشناسی.
در چنین حالی شما از لطف بیپایان او استمداد میکنید گاهی آشکارا و با تضرّع و خضوع و گاهی » : لذا در جمله بعد میگوید
تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَۀً). ) « پنهانی و در درون دل و جان، او را میخوانید
و در چنین حالی فورا با آن مبدء بزرگ عهد و پیمان میبندید که اگر ما را از کام خطر برهاند بطور قطع، شکر نعمتهاي او را »
لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ). ) « انجام خواهیم داد، و جز به او دل نخواهیم بست
سوره انعام( 6): آیۀ 64 ..... ص : 607
ولی اي پیامبر به آنها بگو: خداوند شما را از این تاریکیها و از هر گونه غم و اندوه دیگر نجات میدهد (و بارها نجات » -( (آیه 64
قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُمْ مِنْها وَ مِنْ کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِکُونَ). ) « داده است) ولی پس از رهایی باز همان راه شرك و کفر را میپویید
سوره انعام( 6): آیۀ 65 ..... ص : 607
(آیه 65 )- عذابهاي رنگارنگ! در این آیه براي تکمیل طرق مختلف تربیتی، تکیه روي مسأله تهدید به عذاب و مجازات الهی
شده، یعنی همانطور که خداوند ارحم الراحمین و پناه دهنده بیپناهان است همچنین در برابر طغیانگران و سرکشان، قهار و منتقم
نیز میباشد.
صفحه 502 از 550
در این آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور داده شده است که مجرمان را به سه نوع مجازات تهدید کند: عذابهایی از طرف بالا
بگو: خداوند قادر است که مجازاتی از طرف بالا » : و پایین و مجازات اختلاف کلمه و بروز جنگ و خونریزي، لذا میگوید
ص: 608
و یا این که شما را به » .( قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ ) « یا از طرف پایین بر شما بفرستد
أَوْ یَلْبِسَکُمْ ) « صورت دستههاي پراکنده به یکدیگر مخلوط کند و طعم جنگ و خونریزي را به بعضی به وسیله بعضی دیگر بچشاند
شِیَعاً وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ).
مسأله اختلاف کلمه و پراکندگی در میان جمعیت به قدري خطرناك است که در ردیف عذابهاي آسمانی و صاعقهها و زلزلهها
قرار گرفته است، و راستی چنین است، بلکه گاهی ویرانیهاي ناشی از اختلاف و پراکندگی به درجات بیشتر از ویرانیهاي ناشی از
صاعقهها و زلزلههاست، کرارا دیده شده است کشورهاي آباد در سایه شوم نفاق و تفرقه به نابودي مطلق کشیده شده است و این
بنگر که چگونه نشانهها و دلایل مختلف را براي آنها » : جمله هشداري است به همه مسلمانان جهان! و در پایان آیه اضافه میکند
انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ). ) « بازگو میکنیم، شاید درك کنند و به سوي حق بازگردند
سوره انعام( 6): آیۀ 66 ..... ص : 608
(آیه 66 )- این آیه و آیه بعد در حقیقت تکمیل بحثی است که پیرامون دعوت به سوي خدا و معاد و حقایق اسلام و ترس از
مجازات الهی در آیات پیشین گذشت.
و دلایل « قوم و جمعیت تو یعنی قریش و مردم مکّه تعلیمات تو را تکذیب کردند در حالی که همه حق است » : نخست میگوید
گوناگونی از طریق عقل و فطرت و حس آنها را تأیید میکند (وَ کَذَّبَ بِهِ قَوْمُکَ وَ هُوَ الْحَقُّ).
بنابراین، تکذیب و انکار آنان از اهمیت این حقایق نمیکاهد، هر چند مخالفان و منکران زیاد باشند.
قُلْ لَسْتُ عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ). ) « به آنها بگو: وظیفه من تنها ابلاغ رسالت است، و من ضامن قبول شما نیستم » سپس دستور میدهد که
کسی است که مسؤول هدایت عملی و ضامن دیگران بوده باشد. « و کیل » منظور از
سوره انعام( 6): آیۀ 67 ..... ص : 608
(آیه 67 )- در این آیه با یک جمله کوتاه و پرمعنی به آنها هشدار میدهد، ص: 609
هر خبري که خدا و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به شما داده سر » : و به دقت کردن در انتخاب راه صحیح دعوت میکند، و میگوید
لِکُلِّ ) « انجام در این جهان یا جهان دیگر قرارگاهی دارد، و بالاخره در موعد مقرر انجام خواهد یافت، و به زودي باخبر خواهید شد
نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 68 ..... ص : 609
اشاره
( (آیه 68
صفحه 503 از 550
شأن نزول: ..... ص : 609
از امام باقر علیه السّلام نقل شده که: چون این آیه نازل گردید و مسلمانان از مجالست با کفار و استهزاکنندگان آیات الهی نهی
شدند جمعی از مسلمانان گفتند: اگر بخواهیم در همه جا به این دستور عمل کنیم باید هرگز به مسجد الحرام نرویم، طواف خانه
خدا نکنیم (زیرا آنها در گوشه و کنار مسجد پراکندهاند و به سخنان باطل پیرامون آیات الهی مشغولند و در هر گوشهاي از مسجد
الحرام ما مختصر توقفی کنیم ممکن است سخنان آنها به گوش ما برسد) در این موقع آیه بعد ( 69 ) نازل شد و به مسلمانان دستور
داد که در این گونه مواقع آنها را نصیحت کنند و تا آنجا که در قدرت دارند به ارشاد و راهنمایی آنها بپردازند.
تفسیر: ..... ص : 609
دوري از مجالس اهل باطل! از آنجا که بحثهاي این سوره بیشتر ناظر به وضع مشرکان و بتپرستان است در این آیه و آیه بعد به
هنگامی که مخالفان لجوج و » : یکی دیگر از مسائل مربوط به آنها اشاره میشود، نخست به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میگوید
بیمنطق را مشاهده کنی که آیات خدا را استهزاء میکنند، از آنها روي بگردان تا از این کار صرف نظر کرده به سخنان دیگري
وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ). ) « بپردازند
اگر شیطان تو را به فراموشی افکند و با این گونه اشخاص سهوا » سپس اضافه میکند این موضوع به اندازهاي اهمیت دارد که
وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا ) « همنشین شدي به مجرد این که متوجه موضوع گشتی فورا از آن مجلس برخیز و با این ستمکاران منشین
تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْري مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ).
سؤال: مگر ممکن است شیطان بر پیامبر مسلط گردد و باعث فراموشی او شود؟
در پاسخ این سؤال میتوان گفت که روي سخن در آیه گر چه به پیامبر است، ص: 610
اما در حقیقت منظور پیروان او هستند که اگر گرفتار فراموشکاري شدند و در جلسات آمیخته به گناه کفار شرکت کردند به محض
این که متوجه شوند باید از آنجا برخیزند و بیرون روند، و نظیر این بحث در گفتگوهاي روزانه ما در ادبیات زبانهاي مختلف دیده
میشود که انسان روي سخن را به کسی میکند اما هدفش این است که دیگران بشنوند.
سوره انعام( 6): آیۀ 69 ..... ص : 610
اگر افراد با تقوا براي نهی از منکر در جلسات آنها شرکت کنند و به » : (آیه 69 )- در این آیه یک مورد استثناء کرده و میگوید
امید پرهیزکاري و بازگشت آنها از گناه، آنان را متذکر سازند مانعی ندارد و گناهان آنها را بر چنین اشخاصی نخواهند نوشت،
وَ ما عَلَی الَّذِینَ یَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْءٍ وَ لکِنْ ذِکْري لَعَلَّهُمْ ) « زیرا در هر حال قصد آنها خدمت و انجام وظیفه بوده است
یَتَّقُونَ).
باید توجه داشت تنها کسانی میتوانند از این استثناء استفاده کنند که طبق تعبیر آیه داراي مقام تقوا و پرهیزکاري باشند و نه تنها
تحت تأثیر آنها واقع نشوند، بلکه بتوانند آنها را تحت تأثیر خود قرار دهند.
سوره انعام( 6): آیۀ 70 ..... ص : 610
صفحه 504 از 550
(آیه 70 )- آنها که دین حق را به بازي گرفتهاند! این آیه در حقیقت بحث آیه قبل را تکمیل میکند و به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله
از کسانی که دین و آیین خود را به شوخی گرفتهاند و یک مشت بازي و سرگرمی را به حساب دین میگذارند و » دستور میدهد
وَ ذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً ) « زندگی دنیا و امکانات مادي آنها را مغرور ساخته، اعراض کن و آنها را به حال خود واگذار
وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا).
در حقیقت آیه فوق اشاره به این است که آیین آنها از نظر محتوا پوچ و واهی است و نام دین را بر یک مشت اعمالی که به
کارهاي کودکان و سرگرمیهاي بزرگسالان شبیهتر است گذاردهاند، این چنین افراد قابل بحث و گفتگو نیستند و لذا دستور میدهد
از آنها روي بگردان و به آنها و مذهب توخالیشان اعتنا مکن.
به آنها در برابر این اعمال هشدار بده که روزي فرا میرسد که هر کس » سپس به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که
و در آن روز جز خدا نه » .( وَ ذَکِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما کَسَ بَتْ ) « تسلیم اعمال خویش است و راهی براي فرار از چنگال آن ندارد
ص: 611
لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفِیعٌ). ) « حامی و یاوري دارد و نه شفاعت کنندهاي
هر گونه غرامت و جریمه آن را » کار آنها در آن روز به قدري سخت و دردناك است و چنان در زنجیر اعمال خود گرفتارند که
وَ إِنْ تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لا یُؤْخَذْ مِنْها). ) « (فرضا داشته باشند و) بپردازند که خود را از مجازات نجات دهند از آنها پذیرفته نخواهد شد
أُولئِکَ الَّذِینَ أُبْسِلُوا بِما کَسَ بُوا). نه راه جبران در آن روز باز است و نه زمان، زمان ) « آنها گرفتار اعمال خویش شدهاند » چرا که
توبه است. به همین دلیل راه نجاتی براي آنها تصور نمیشود.
نوشابهاي دارند از آب داغ و سوزان به همراه عذاب دردناك » : سپس به گوشهاي از مجازاتهاي دردناك آنها اشاره کرده، میگوید
لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ). ) « در برابر پشت پا زدنشان به حق و حقیقت
آنها از درون به وسیله آب سوزان میسوزند و از برون به وسیله آتش!
سوره انعام( 6): آیۀ 71 ..... ص : 611
(آیه 71 )- این آیه در برابر اصراري که مشرکان براي دعوت مسلمانان به کفر و بتپرستی داشتند به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله
بگو: آیا شما میگویید ما چیزي را شریک خدا قرار دهیم که نه » دستور میدهد که با یک دلیل دندانشکن به آنها پاسخ بده و
قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا ) !؟« سودي به حال ما دارد که به خاطر سودش به سوي او برویم و نه زیانی دارد که از زیان او بترسیم
یَنْفَعُنا وَ لا یَضُرُّنا).
این جمله در حقیقت اشاره به آن است که معمولا کارهاي انسان از یکی از دو سر چشمه ناشی میشود، یا به خاطر جلب منفعت
اگر ما به سوي بتپرستی » : است و یا به خاطر دفع ضرر سپس به استدلال دیگري در برابر مشرکان دست میزند و میگوید
این بر خلاف قانون تکامل است که قانون « بازگردیم و پس از هدایت الهی در راه شرك گام نهیم به عقب بازگردانده شدهایم
عمومی عالم حیات میباشد (وَ نُرَدُّ عَلی أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللَّهُ).
همانند آن است که کسی بر اثر وسوسههاي » و بعد با یک مثال، مطلب را روشنتر میسازد و میگوید بازگشت از توحید به شرك
شیطان (یا غولهاي بیابانی، به پندار عرب جاهلیت که تصور میکردند در راهها کمین کردهاند و مسافران را به برگزیده تفسیر
نمونه، ج 1، ص: 612
کَ الَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّیاطِینُ فِی الْأَرْضِ ) « بیراههها میکشانند!) راه مقصد را گم کرده و حیران و سرگردان در بیابان مانده است
حَیْرانَ).
صفحه 505 از 550
لَهُ أَصْحابٌ یَدْعُونَهُ إِلَی ) « در حالی که یارانی دارد که او را به سوي هدایت و شاهراه دعوت میکنند و فریاد میزنند به سوي ما بیا »
الْهُدَي ائْتِنا) ولی آنچنان حیران و سرگردان است که گویی سخنان آنان را نمیشنود و یا قادر بر تصمیم گرفتن نیست.
هدایت، تنها هدایت خداست و ما مأموریت داریم که فقط در » : و در پایان آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که بگو
قُلْ إِنَّ هُدَي اللَّهِ هُوَ الْهُدي وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِینَ). ) « برابر پروردگار عالمیان تسلیم شویم
این جمله در حقیقت دلیل دیگري بر نفی مذهب مشرکان است زیرا تنها در برابر کسی باید تسلیم شد که مالک و آفریدگار و
مربی جهان هستی است نه بتها که هیچ نقشی در ایجاد و اداره این جهان ندارند.
سوره انعام( 6): آیۀ 72 ..... ص : 612
نماز را بر پا دارید و از » : (آیه 72 )- در این آیه دنباله دعوت الهی را چنین شرح میدهد که، گذشته از توحید به ما دستور داده شده
وَ أَنْ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذِي إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ). ) « او بپرهیزید و اوست که به سوي او محشور خواهید شد
سوره انعام( 6): آیۀ 73 ..... ص : 612
(آیه 73 )- این آیه در حقیقت دلیلی است بر مطالب آیه قبل و دلیلی است بر لزوم تسلیم در برابر پروردگار، و پیروي از رهبري او،
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ). ) « او خدایی است که آسمانها و زمین را به حق آفریده است » : لذا نخست میگوید
تنها چنین کسی که مبدء عالم هستی است، شایسته رهبري میباشد و باید تنها در برابر فرمان او تسلیم بود، زیرا همه چیز را براي
هدف صحیحی آفریده است.
و آن روز که فرمان » سپس میفرماید: نه تنها مبدء عالم هستی اوست، بلکه رستاخیز و قیامت نیز به فرمان او صورت میگیرد
وَ یَوْمَ یَقُولُ کُنْ فَیَکُونُ). ص: 613 ) « میدهد رستاخیز برپا شود فورا بر پا خواهد شد
قَوْلُهُ الْحَقُّ). ) « گفتار خداوند حق است » بعد اضافه میکند که
یعنی همانطور که آغاز آفرینش بر اساس هدف و نتیجه و مصلحت بود، رستاخیز نیز همان گونه خواهد بود.
وَ لَهُ الْمُلْکُ یَوْمَ ) « و در آن روز که در صور دمیده میشود و قیامت بر پا میگردد، حکومت و مالکیت مخصوص ذات پاك اوست »
یُنْفَخُ فِی الصُّورِ).
درست است که مالکیت و حکومت خداوند بر تمام عالم هستی از آغاز جهان بوده و تا پایان جهان و در عالم قیامت ادامه خواهد
داشت، ولی از آنجا که در این جهان یک سلسله عوامل و اسباب در پیشبرد هدفها و انجام کارها مؤثر است گاهی این عوامل و
اسباب انسان را از خداوند که مسبب الاسباب است غافل میکند، اما در آن روز که همه این اسباب از کار میافتد، مالکیت و
حکومت او از هر زمان آشکارتر و روشنتر میگردد.
عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ). ) « خداوند از پنهان و آشکار باخبر است » : و در پایان آیه اشاره به سه صفت از صفات خدا کرده، میگوید
وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَ بِیرُ). یعنی، به مقتضاي علم و آگاهیش ) « و کارهاي او همه از روي حکمت میباشد، و از همه چیز آگاه است »
اعمال بندگان را میداند و به مقتضاي قدرت و حکمتش به هر کس جزاي مناسب میدهد.
سوره انعام( 6): آیۀ 74 ..... ص : 613
(آیه 74 )- از آنجا که این سوره جنبه مبارزه با شرك و بتپرستی دارد، در اینجا به گوشهاي از سرگذشت ابراهیم، قهرمان بتشکن
صفحه 506 از 550
اشاره کرده، میگوید:
گفت: آیا این بتهاي بیارزش و موجودات بیجان را خدایان خود » ابراهیم پدر (عموي) خود را مورد سرزنش قرار داد و به او چنین
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَۀً). ) !؟« انتخاب کردهاي
إِنِّی أَراكَ وَ قَوْمَکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ). ) « بدون شک من، تو و جمعیت پیروان و هم مسلکان تو را در گمراهی آشکاري میبینم »
چه گمراهی از این آشکارتر که انسان مخلوق خود را معبود خود قرار دهد، و موجود بیجان و بیشعوري را پناهگاه خود بپندارد و
حل مشکلات خود را از ص: 614
آنها بخواهد.
جمعی از مفسران سنّی، آزر را پدر واقعی ابراهیم میدانند، در حالی که تمام مفسران و دانشمندان شیعه معتقدند آزر پدر ابراهیم
نبود، بعضی او را پدر مادر و بسیاري او را عموي ابراهیم دانستهاند.
سوره انعام( 6): آیۀ 75 ..... ص : 614
(آیه 75 )- دلایل توحید در آسمانها! در تعقیب نکوهشی که ابراهیم از بتها داشت، قرآن به مبارزات منطقی ابراهیم با گروههاي
همانطور که ابراهیم را از زیانهاي بتپرستی آگاه ساختیم همچنین مالکیت » : مختلف بتپرستان اشاره میکند نخست میگوید
وَ کَذلِکَ نُرِي إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ) « مطلقه و تسلط پروردگار را بر تمام آسمان و زمین به او نشان دادیم
وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ). ) « و هدف ما این بود که ابراهیم اهل یقین گردد » : و در پایان آیه میفرماید
شک نیست که ابراهیم یقین استدلالی و فطري به یگانگی خدا داشت، اما با مطالعه در اسرار آفرینش این یقین به سر حد کمال
رسید.
سوره انعام( 6): آیۀ 76 ..... ص : 614
(آیه 76 )- از این به بعد موضوع فوق را بطور مشروح بیان کرده و استدلال ابراهیم را از افول و غروب ستاره و خورشید بر عدم
الوهیت آنها روشن میسازد.
هنگامی که پرده تاریک شب جهان را در زیر پوشش خود قرار داد ستارهاي در برابر دیدگان او خودنمایی کرد، ابراهیم » : میگوید
« صدا زد این خداي من است! اما به هنگامی که غروب کرد با قاطعیت تمام گفت: من هیچ گاه غروب کنندگان را دوست نمیدارم
و آنها را شایسته عبودیت و ربوبیت نمیدانم (فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأي کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 77 ..... ص : 614
(آیه 77 )- بار دیگر چشم بر صفحه آسمان دوخت، این بار قرص سیمگون ماه با فروغ و درخشش دلپذیر خود بر صفحه آسمان
هنگامی که ابراهیم ماه را دید، صدا زد این است پروردگار من! اما سر انجام ماه به سرنوشت همان ستاره گرفتار شد » ظاهر شده بود
و چهره خود را در پرده افق فرو کشید، ابراهیم جستجوگر گفت: اگر پروردگار من، مرا به سوي خود رهنمون نشود در صف
گمراهان قرار ص: 615
فَلَمَّا رَأَي الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ). ) « خواهم گرفت
صفحه 507 از 550
سوره انعام( 6): آیۀ 78 ..... ص : 615
(آیه 78 )- در این هنگام شب به پایان رسیده بود و پردههاي تاریک خود را جمع کرده و از صحنه آسمان میگریخت، خورشید از
همین که چشم » ، افق مشرق سربرآورده و نور زیبا و لطیف خود را همچون یک پارچه زر بافت بر کوه و دشت و بیابان میگسترد
حقیقتبین ابراهیم بر نور خیرهکننده آن افتاد صدا زد خداي من این است؟! این که از همه بزرگتر و پرفروغتر است!، اما با غروب
آفتاب و فرو رفتن قرص خورشید (در دهان هیولاي شب، ابراهیم آخرین سخن خویش را ادا کرد و) گفت: اي جمعیت، من از همه
فَلَمَّا رَأَي الشَّمْسَ بازِغَۀً قالَ هذا رَبِّی هذا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ یا قَوْمِ ) « این معبودهاي ساختگی که شریک خدا قرار دادهاید بیزارم
إِنِّی بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 79 ..... ص : 615
(آیه 79 )- اکنون که فهمیدم در ماوراي این مخلوقات متغیر و محدود و اسیر چنگال قوانین طبیعت، خدایی است قادر و حاکم بر
من روي خود را به سوي کسی میکنم که آسمانها و زمین را آفرید و در این عقیده خود کمترین شرك راه نمیدهم، » نظام کائنات
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ). ) « من موحد خالصم و از مشرکان نیستم
این خداي من است) باید بگوییم ) « هذا ربّی » : در این که چگونه ابراهیم موحد و یکتاپرست، به ستاره آسمان اشاره کرده و میگوید
ابراهیم (ع) این را به عنوان یک خبر قطعی نگفت، بلکه به عنوان یک فرض و احتمال براي تفکر و اندیشیدن، این سخن را بر زبان
جاري کرد.
.« به اعتقاد شما این خداي من است » و یا مفهوم آن این است که
سوره انعام( 6): آیۀ 80 ..... ص : 615
« قوم ابراهیم با او به گفتگو و محاجّه پرداختند » : (آیه 80 )- قرآن در باره ادامه گفتگوي ابراهیم با قوم و جمعیت بتپرست میگوید
(وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ).
چرا در باره خداوند یگانه با من گفتگو و مخالفت میکنید، در حالی که خداوند مرا در پرتو دلایل » : ابراهیم در پاسخ آنها گفت
منطقی و روشن به راه ص: 616
قالَ أَ تُحاجُّونِّی فِی اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ) از این آیه به خوبی استفاده میشود که جمعیت بتپرست قوم ) ؟« توحید هدایت کرده است
ابراهیم تلاش و کوشش داشتند که به هر قیمتی که ممکن است او را از عقیده خود بازدارند.
لذا او را تهدید به کیفر و خشم خدایان و بتها کردند، و او را از مخالفت آنان بیم دادند، زیرا در دنباله آیه از زبان ابراهیم چنین
« من هرگز از بتهاي شما نمیترسم زیرا آنها قدرتی ندارند که به کسی زیان برسانند مگر این که خدا چیزي را بخواهد » : میخوانیم
(وَ لا أَخافُ ما تُشْرِکُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ یَشاءَ رَبِّی شَیْئاً).
گویا ابراهیم با این جمله میخواهد یک پیشگیري احتمالی کند و بگوید اگر در گیرودار این مبارزهها فرضا حادثهاي هم براي من
پیش بیاید هیچ گونه ارتباطی به بتها ندارد، بلکه مربوط به خواست پروردگار است.
وَسِعَ رَبِّی کُلَّ شَیْءٍ ) « علم و دانش پروردگار من آن چنان گسترده و وسیع است که همه چیز را دربرمیگیرد » : سپس میگوید
عِلْماً).
أَ فَلا ) ؟« آیا با این همه باز متذکر و بیدار نمیشوید » : و سر انجام براي تحریک فکر و اندیشه، آنان را مخاطب ساخته میگوید
صفحه 508 از 550
تَتَذَکَّرُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 81 ..... ص : 616
چگونه ممکن است من » : (آیه 81 )- در این آیه منطق و استدلال دیگري را از ابراهیم بیان میکند که به جمعیت بتپرست میگوید
از بتها بترسم و در برابر تهدیدهاي شما وحشتی به خود راه دهم با این که هیچ گونه نشانهاي از عقل و شعور و قدرت در این بتها
نمیبینم، اما شما با این که به وجود خدا ایمان دارید و قدرت و علم او را میدانید، و هیچ گونه دستوري به شما در باره پرستش
وَ کَیْفَ أَخافُ ما أَشْرَکْتُمْ وَ لا تَخافُونَ ) ؟« بتها نازل نکرده است، با این همه از خشم او نمیترسید من چگونه از خشم بتها بترسم
أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً).
!« اکنون انصاف بدهید کدام یک از این دو دسته (بتپرستان و خداپرستان) شایستهتر به ایمنی (از مجازات) هستند اگر میدانید
(فَأَيُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
در واقع منطق ابراهیم در اینجا یک منطق عقلی بر اساس این واقعیت است ص: 617
که شما مرا تهدید به خشم بتها میکنید در حالی که تأثیر وجودي آنها موهوم است، ولی از خشم خداوند بزرگ که من و شما هر
دو او را پذیرفتهایم- و هیچ گونه دستوري از طرف او در باره پرستش بتها نرسیده- ترس و وحشتی ندارید.
سوره انعام( 6): آیۀ 82 ..... ص : 617
(آیه 82 )- در این آیه، پاسخی از زبان ابراهیم به سؤالی که خودش در آیه قبل مطرح نمود نقل شده است و این یک شیوه جالب
در استدلالات علمی است که گاهی شخص استدلال کننده سؤالی از طرف مقابل میکند و خودش بلافاصله به پاسخ آن میپردازد
اشاره به این که مطلب به قدري روشن است که هر کس پاسخ آن را باید بداند.
الَّذِینَ ) « آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با ظلم و ستم نیامیختند امنیت براي آنهاست، و هدایت مخصوص آنان » : میگوید
آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 83 ..... ص : 617
اینها » : (آیه 83 )- این آیه به تمام بحثهاي گذشته که در زمینه توحید و مبارزه با شرك از ابراهیم نقل شد اشاره کرده، میگوید
وَ تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهِیمَ عَلی قَوْمِهِ). ) « دلایلی بود که ما به ابراهیم در برابر قوم و جمعیتش دادیم
نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ). ) « درجات هر کس را بخواهیم بلند میکنیم » : سپس براي تکمیل این بحث میفرماید
پروردگار تو، » : اما براي این که اشتباهی پیش نیاید که گمان کنند خداوند در این ترفیع درجه تبعیضی قائل میشود میفرماید
إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ). ) « حکیم و عالم است
و درجاتی را که میدهد روي آگاهی به شایستگی آنها و موافق موازین حکمت است و تا کسی شایسته نباشد از آن برخوردار
نخواهد شد.
سوره انعام( 6): آیۀ 84 ..... ص : 617
(آیه 84 )- از این به بعد به قسمتی از مواهبی که خداوند به ابراهیم داده است اشاره شده، و آن مواهب فرزندان صالح و نسل لایق و
صفحه 509 از 550
برومند است که یکی از بزرگترین مواهب الهی محسوب میشود.
ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب (فرزندان اسحاق) را ص: 618 » : نخست میگوید
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ). ) « بخشیدیم
سپس براي این که افتخار این دو تنها در جنبه پیغمبرزادگی نبود، بلکه شخصا در پرتو فکر صحیح و عمل صالح نور هدایت را در
کُلا هَدَیْنا). ) « هر یک از آنها را هدایت کردیم » : قلب خود جاي داده بودند، میگوید
و به دنبال آن براي این که تصور نشود، در دورانهاي قبل از ابراهیم، پرچمدارانی براي توحید نبودند، و این موضوع از زمان او
وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ). ) « نوح را نیز پیش از آن هدایت و رهبري کردیم » ، شروع شده اضافه میکند
در حقیقت با اشاره به موقعیت نوح که از اجداد ابراهیم است و موقعیت جمعی از پیامبران که از دودمان و فرزندان او هستند،
وجودي مشخص میسازد. « ثمره » و « وراثت و ریشه » موقعیت ممتاز ابراهیم را از نظر
از دودمان ابراهیم، داود و » : و در تعقیب آن نام جمع کثیري از پیامبران را که از دودمان ابراهیم بودند میبرد، نخست میگوید
وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسی وَ هارُونَ). ) « سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را هدایت کردیم
وَ کَ ذلِکَ نَجْزِي الْمُحْسِنِینَ). به این ترتیب روشن میکند که ) « این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم » : و در پایان آیه میفرماید
مقام و موقعیت آنان در پرتو اعمال و کردار آنها بود.
سوره انعام( 6): آیۀ 85 ..... ص : 618
وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیی وَ ) « و (همچنین) زکریا و یحیی و عیسی و الیاس هر کدام از صالحان بودند » : (آیه 85 )- و در این آیه اضافه میکند
عِیسی وَ إِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ). یعنی، مقامات آنها جنبه تشریفاتی و اجباري نداشت بلکه در پرتو عمل صالح در پیشگاه خدا
شخصیت و عظمت یافتند.
سوره انعام( 6): آیۀ 86 ..... ص : 618
و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط » : (آیه 86 )- در این آیه نیز نام چهار نفر دیگر از پیامبران و رهبران الهی را ذکر کرده، میفرماید
وَ إِسْماعِیلَ وَ الْیَسَعَ وَ یُونُسَ وَ لُوطاً وَ کلا فَضَّلْنا عَلَی الْعالَمِینَ). ) « و هر کدام را بر مردم عصر خود برتري بخشیدیم
سوره انعام( 6): آیۀ 87 ..... ص : 618
(آیه 87 )- و در این آیه یک اشاره کلی به پدران و فرزندان و برادران صالح ص: 619
از میان پدران آنها و فرزندانشان و برادرانشان، » : پیامبران نامبرده که بطور تفصیل اسم آنها در اینجا نیامده است کرده، میگوید
وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَیْناهُمْ وَ هَدَیْناهُمْ إِلی ) « افرادي را فضیلت دادیم و برگزیدیم و به راه راست هدایت کردیم
صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ).
سوره انعام( 6): آیۀ 88 ..... ص : 619
(آیه 88 )- سه امتیاز مهم! به دنبال ذکر نام گروههاي مختلفی از پیامبران الهی در آیات گذشته، در اینجا اشاره به خطوط کلی و
این هدایت خداست که به وسیله آن هر کس از بندگانش را بخواهد هدایت و » : اصلی زندگانی آنها شده، نخست میفرماید
صفحه 510 از 550
این هدایت خداست که به وسیله آن هر کس از بندگانش را بخواهد هدایت و » : اصلی زندگانی آنها شده، نخست میفرماید
ذلِکَ هُدَي اللَّهِ یَهْدِي بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ). ) « رهبري میکند
سپس براي این که کسی تصور نکند آنها به اجبار در این راه گام گذاشتند و همچنین کسی تصور نکند که خداوند نظر خاص و
اگر فرضا این پیامبران با آن همه مقام و موقعیتی که داشتند مشرك » : استثنایی و بیدلیل در مورد آنها داشته است، میفرماید
وَ لَوْ أَشْرَکُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما کانُوا یَعْمَلُونَ). ) « میشدند، تمام اعمالشان بر باد میرفت
یعنی آنها نیز مشمول همان قوانین الهی هستند که در باره دیگران اجرا میگردد و تبعیضی در کار نیست.
سوره انعام( 6): آیۀ 89 ..... ص : 619
اینها کسانی بودند که هم کتاب » : (آیه 89 )- در این آیه به سه امتیاز مهم که پایه همه امتیازات انبیاء بوده اشاره کرده، میفرماید
أُولئِکَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ). ) « آسمانی به آنان دادهایم و هم مقام حکم و هم نبوت
در اصل به معنی منع و جلوگیري است، و از آنجا که عقل جلو اشتباهات و خلافکاریها را میگیرد، همچنین قضاوت صحیح « حکم »
مانع از ظلم و ستم است، و حکومت عادل جلو حکومتهاي نارواي دیگران را میگیرد، در هر یک از این سه معنی استعمال میشود.
اگر این جمعیت- یعنی مشرکان و اهل مکّه و مانند آنها- این حقایق را نپذیرند، دعوت تو بدون پاسخ نمیماند، » : سپس میفرماید
زیرا ما جمعیتی را مأموریت دادهایم که نه تنها آن را بپذیرند بلکه آن را محافظت و نگهبانی کنند جمعیتی که در برگزیده تفسیر
نمونه، ج 1، ص: 620
فَإِنْ یَکْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَکَّلْنا بِها قَوْماً لَیْسُوا بِها بِکافِرِینَ). ) « راه کفر گام برنمیدارند و در برابر حق تسلیمند
سوره انعام( 6): آیۀ 90 ..... ص : 620
(آیه 90 )- در این آیه، برنامه این پیامبران بزرگ را به عنوان یک سرمشق عالی هدایت به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله معرفی
أُولئِکَ الَّذِینَ هَدَي اللَّهُ ) « اینها کسانی هستند که مشمول هدایت الهی شدهاند، پس به هدایت آنها اقتدا کن » : کرده، و میگوید
فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ).
این آیه بار دیگر تأکید میکند که اصول دعوت همه پیامبران الهی یکی است، گر چه آیینهاي بعدي کاملتر از آیینهاي قبلی بوده
است.
مفهوم وسیعی دارد که هم توحید و سایر اصول اعتقادي را شامل میشود و هم صبر و استقامت، و هم سایر اصول اخلاق و « هدایت »
تعلیم و تربیت.
به مردم بگو: من هیچ گونه اجر و پاداشی در برابر رسالت خود از شما » سپس به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور داده میشود که
همانطور که پیامبران پیشین چنین درخواستی نکردند، من هم از این سنت همیشگی پیامبران پیروي کرده و به آنها « تقاضا نمیکنم
اقتدا میکنم (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً).
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْري لِلْعالَمِینَ). ) « به علاوه این قرآن و رسالت و هدایت یک بیدار باش و یادآوري به همه جهانیان است »
و چنین نعمت عمومی و همگانی، همانند نور آفتاب و امواج هوا و بارش باران است که جنبه عمومی و جهانی دارد، و هیچ گاه
خرید و فروش نمیشود و کسی در برابر آن اجر و پاداشی نمیگیرد.
سوره انعام( 6): آیۀ 91 ..... ص : 620
صفحه 511 از 550
اشاره
( (آیه 91
شأن نزول: ..... ص : 620
نقل شده که جمعی از یهودیان گفتند: اي محمد! آیا راستی خداوند کتابی بر تو فرستاده است؟! پیامبر فرمود: آري! آنها گفتند: به
خدا سوگند که خداوند هیچ کتابی از آسمان فرو نفرستاده است!
تفسیر: ..... ص : 620
خدانشناسان! از شأن نزول فوق و لحن آیه در مییابیم این آیه در باره یهود است نه مشرکان، از طرفی بعضی معتقدند که این آیه
استثنائا در مدینه نازل شده است و به دستور پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به تناسب خاصی در وسط این سوره مکّی برگزیده تفسیر
نمونه، ج 1، ص: 621
قرار گرفته و این موضوع در قرآن نمونههاي فراوانی دارد.
آنها خدا را آن چنانکه شایسته است نشناختند زیرا گفتند: خدا هیچ کتابی بر » : اکنون میپردازیم به تفسیر آیه، نخست میگوید
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلی بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ). ) !« هیچ انسانی نازل نکرده است
بگو: چه کسی کتابی را که موسی آورد و نور و هدایت براي مردم بود نازل » خداوند به پیامبرش دستور میدهد که در جواب آنها
قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسی نُوراً وَ هُديً لِلنَّاسِ). ) ؟« گردانید
همان کتابی که آن را به صفحات پراکندهاي تبدیل کردهاید، بعضی را که به سود شماست آشکار میکنید و بسیاري را که به زبان »
و در این کتاب آسمانی مطالبی به شما تعلیم داده شده » .( تَجْعَلُونَهُ قَراطِیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثِیراً ) « خود میدانید پنهان میدارید
وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُکُمْ). ) « که نه شما و نه پدرانتان از آن باخبر نبودید و بدون تعلیم الهی نمیتوانستید باخبر شوید
تنها خدا را یاد کن و آنها را در اباطیل و لجاجت و بازیگري خود رها » در پایان آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که
زیرا آنها جمعیتی هستند که کتاب الهی و آیات او را به بازي گرفتهاند (قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ). « ساز
سوره انعام( 6): آیۀ 92 ..... ص : 621
اشاره
(آیه 92 )- در تعقیب بحثی که در باره کتاب آسمانی یهود در آیه گذشته عنوان شد در اینجا به قرآن که یک کتاب دیگر آسمانی
است اشاره میشود، و در حقیقت ذکر تورات مقدمهاي است براي ذکر قرآن تا تعجب و وحشتی از نزول یک کتاب آسمانی، بر
یک بشر، نکنند.
کتابی است بسیار پربرکت، زیرا سر چشمه انواع » .( وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ ) « این کتابی است که ما آن را نازل کردیم » : نخست میگوید
صفحه 512 از 550
مُصَدِّقُ الَّذِي ) « به علاوه کتبی را که پیش از آن نازل شدهاند همگی تصدیق میکند » .( مُبارَكٌ ) « خیرات و نیکیها و پیروزیها است
بَیْنَ یَدَیْهِ).
منظور از این که قرآن کتب مقدسه پیشین را تصدیق میکند آن است که تمام نشانههایی که در آنها آمده است بر آن تطبیق
مینماید. ص: 622
بنابراین، هم از نظر محتوا و هم از نظر اسناد و مدارك تاریخی نشانههاي حقانیت در آن آشکار است.
آن را فرستادیم تا امّ القري (مکّه) و تمام آنها که در گرد آن هستند، انذار » سپس هدف نزول قرآن را چنین توضیح میدهد که
و به مسؤولیتها و وظایفشان آگاه سازي (وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُري وَ مَنْ حَوْلَها). « کنی
میگویند به خاطر این است که اصل و آغاز پیدایش تمام خشکیهاي روي زمین است در روایات متعددي « امّ القري » اگر به مکّه
و» گسترش زمین) یاد شده است. بنابراین ) « دحو الارض » میخوانیم، خشکیهاي زمین از زیر خانه کعبه گسترده شدند و از آن به نام
کسانی که پیرامون آن هستند) تمام مردم روي زمین را شامل میشود. ) « من حولها
کسانی که به روز رستاخیز و حساب پاداش اعمال ایمان دارند به این کتاب ایمان خواهند آورد و مراقب » : و در پایان آیه میگوید
وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ). ) « نمازهاي خود خواهند بود
اهمیت نماز- ..... ص : 622
در آیه فوق از میان تمام دستورات دینی، تنها اشاره به نماز شده است و همانطور که میدانیم نماز مظهر پیوند با خدا و ارتباط با
اوست و به همین دلیل از همه عبادات برتر و بالاتر است و به عقیده بعضی هنگام نزول این آیات تنها فریضه اسلامی همین نماز بود.
سوره انعام( 6): آیۀ 93 ..... ص : 622
اشاره
( (آیه 93
شأن نزول: ..... ص : 622
که از کاتبان وحی بود و سپس خیانت کرد و پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله او را « عبد اللّه بن سعد » این آیه در مورد شخصی به نام
طرد نمود و پس از آن ادعا کرد که من میتوانم همانند آیات قرآن بیاورم نازل گردیده.
که از مدعیان دروغین نبوت بود نازل گردیده است. « مسیلمه کذاب » جمعی از مفسران نیز گفتهاند که آیه یا قسمتی از آن در باره
و در هر حال آیه همانند سایر آیات قرآن که در شرایط خاصی نازل شده مضمون و محتواي آن کلی و عمومی است و همه مدعیان
نبوت و مانند آنها را شامل میشود.
تفسیر: ..... ص : 622
صفحه 513 از 550
به دنبال آیات گذشته که اشاره به گفتار یهود در باره نفی نزول کتاب ص: 623
آسمانی بر هیچ کس نبوده بود، در این آیه سخن از گناهکاران دیگري است که در نقطه مقابل آنها قرار دارند و ادعاي نزول وحی
آسمانی بر خود میکنند، در حالی که دروغ میگویند. و در حقیقت به سه دسته از این گونه افراد در آیه مورد بحث اشاره شده
چه کسی ستمکارتر است از کسانی که بر خدا دروغ میبندند و آیهاي را تحریف و سخنی از سخنان خدا » : است. نخست میگوید
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَري عَلَی اللَّهِ کَذِباً). ) « را تغییر میدهند
أَوْ قالَ أُوحِیَ إِلَیَّ وَ لَمْ ) « آنها که ادعاي نبوت و وحی میکنند، در حالی که نه پیامبرند و نه وحی بر آنها نازل شده است » دسته دوم
یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ).
میگویند ما هم میتوانیم همانند این » دسته سوم آنها که به عنوان انکار نبوت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله یا از روي استهزاء
در حالی که دروغ میگویند و کمترین قدرتی بر این کار ندارند (وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ). « آیات نازل کنیم
آري! همه اینها ستمگرند و کسی ستمکارتر از آنها نیست هم خود گمراهند و هم دیگران را به گمراهی میکشانند، چه ظلمی از
این بالاتر که افرادي که صلاحیت رهبري ندارند، ادعاي رهبري کنند آن هم رهبري الهی و آسمانی.
اگر تو اي پیامبر! این ستمکاران را به هنگامی که در شداید مرگ و » : سپس مجازات دردناك این گونه افراد را چنین بیان میکند
جان دادن فرو رفتهاند مشاهده کنی، در حالی که فرشتگان قبض ارواح دست گشودهاند به آنها میگویند: جان خود را خارج
وَ لَوْ تَري إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِکَ ۀُ باسِطُوا ) « سازید، خواهی دید که وضع آنها بسیار دردناك و اسفبار است
أَیْدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ).
امروز گرفتار مجازات خوارکنندهاي خواهید شد به خاطر دو کار: نخست این که بر » : در این حال فرشتگان عذاب به آنها میگویند
الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ غَیْرَ ) « خدا دروغ بستید و دیگر این که در برابر آیات او سر تسلیم فرود نیاوردید
الْحَقِّ وَ کُنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 94 ..... ص : 623
اشاره
( (آیه 94
شأن نزول: ..... ص : 623
دو بت بزرگ و معروف عرب) در قیامت از من شفاعت خواهند ) « عزي » و « لات » : گفت « نضربن حارث » یکی از مشرکان به نام
کرد، آیه ص: 624
نازل شد و به او و امثال او پاسخ گفت.
تفسیر: ..... ص : 624
صفحه 514 از 550
گمشدهها- در آیه گذشته به قسمتی از حالات ظالمان در آستانه مرگ اشاره شد در این آیه گفتاري که خداوند به هنگام مرگ یا
به هنگام ورود در صحنه قیامت به آنها میگوید، منعکس شده است.
وَ لَقَدْ ) « امروز همه به صورت تنها، همان گونه که روز اول شما را آفریدیم، به سوي ما بازگشت نمودید » : در آغاز میفرماید
جِئْتُمُونا فُرادي کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ).
و با دست خالی آمدید (وَ تَرَکْتُمْ ما « و اموالی که به شما بخشیده بودیم و تکیه گاه شما در زندگی بود، همه را پشت سر گذاردید »
خَوَّلْناکُمْ وَراءَ ظُهُورِکُمْ).
بتهایی که آنها را شفیع خود میپنداشتید، و شریک در تعیین سرنوشت خود تصور میکردید هیچ کدام را با شما » همچنین
جمع شما به پراکندگی گرایید و تمام پیوندها از » وَ ما نَري مَعَکُمْ شُفَعاءَکُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکاءُ). در حقیقت ) « نمیبینیم
لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ). ) « شما بریده شد
وَ ضَلَّ عَنْکُمْ ما کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ). ) « تمام پندارها و تکیهگاههایی که فکر میکردید نابود گشتند و گم شدند »
که براي خود « اموال و ثروتهایی » که به آن وابسته بودند، و « قبیله و عشیره » : مشرکان و بتپرستان عرب روي سه چیز تکیه داشتند
که آنها را شریک خدا در تعیین سرنوشت انسان و شفیع در پیشگاه او میپنداشتند، در هر یک از سه « بتهایی » گرد آورده بودند، و
جمله آیه، به یکی از این سه موضوع اشاره شده که چگونه به هنگام مرگ، همه آنها با انسان وداع میگویند، و او را تک و تنها به
خود وامیگذارند.
در آن روز بطور کلی تمام پیوندها و علائق مادي و همه تکیه گاهها و معبودهاي خیالی و ساختگی از او جدا میشود، او میماند و
اعمالش، و به تعبیر قرآن گم میشوند، یعنی آنچنان حقیر و پست و ناشناس خواهند بود که به چشم نمیآیند!
سوره انعام( 6): آیۀ 95 ..... ص : 624
(آیه 95 )- شکافنده صبح! بار دیگر روي سخن را به مشرکان کرده و دلایل توحید را در ضمن عبارات جالب و نمونههاي زندهاي
از اسرار مشرکان و نظام آفرینش و شگفتیهاي خلقت، شرح میدهد. ص: 625
إِنَّ ) « خداوند شکافنده دانه و هسته است » : در این آیه، به سه قسمت از این شگفتیها که در زمین است اشاره شده، نخست میگوید
اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوي).
جالب این که دانه و هسته گیاهان غالبا بسیار محکمند، یک نگاه به هسته خرما و میوههایی مانند هلو و شفتالو و دانههاي محکم
بعضی از حبوبات نشان میدهد که چگونه آن نطفه حیاتی که در حقیقت نهال و درخت کوچکی است در دژي فوق العاده محکم
محاصره شده است، ولی دستگاه آفرینش آنچنان خاصیت تسلیم و نرمش به این دژ نفوذ ناپذیر، و آنچنان قدرت و نیرو به آن جوانه
بسیار لطیف و ظریفی که در درون هسته و دانه پرورش مییابد، میدهد که بتواند دیواره آن را بشکافد و از میان آن قد برافرازد.
به راستی این حادثه در جهان گیاهان حادثه شگرفی است که قرآن به عنوان یک نشانه توحید انگشت روي آن گذاشته است.
یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ ) « موجود زنده را از مرده بیرون میفرستد، و موجودات مرده را از زنده » : سپس میگوید
الْحَیِّ).
و این یک نظام دائمی و عمومی در جهان آفرینش است مسأله حیات و زندگی موجودات زنده از پیچیدهترین مسائلی است که
هنوز علم و دانش بشر نتوانسته است پرده از روي اسرار آن بردارد و به مخفیگاه آن گام بگذارد که چگونه عناصر طبیعی و مواد
آلی با یک جهش عظیم، تبدیل به یک موجود زنده میشوند.
لذا میبینیم قرآن براي اثبات وجود خدا بارها روي این مسأله تکیه کرده است، و پیامبران بزرگی همچون ابراهیم و موسی در برابر
صفحه 515 از 550
گردنکشانی همچون نمرود و فرعون، به وسیله پدیده حیات و حکایت آن از وجود مبدء قادر و حکیم جهان استدلال میکردند.
این است خداي شما و این است آثار قدرت و علم بیپایان او، با این حال » : و در پایان آیه به عنوان تأکید و تحکیم مطلب میفرماید
ذلِکُمُ اللَّهُ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ). ) « چگونه از حق منحرف، و به راه باطل کشانده میشوید
سوره انعام( 6): آیۀ 96 ..... ص : 625
(آیه 96 )- در این آیه به سه نعمت از نعمتهاي جوّي و آسمانی اشاره شده ص: 626
فالِقُ الْإِصْباحِ). ) « خداوند شکافنده صبح است » : است. نخست میگوید
قرآن در اینجا روي مسأله صبح تکیه میکند که یکی از نعمتهاي بزرگ پروردگار است زیرا میدانیم این پدیده آسمانی نتیجه
وجود جوّ زمین (یعنی قشر ضخیم هوا که دور تا دور این کره را پوشانیده) میباشد، اگر اطراف کره زمین همانند کره ماه جوّي
وجود نداشت نه بین الطلوعین و فلق وجود داشت و نه سپیدي آغاز شب و شفق، اما وجود جوّ زمین و فاصلهاي که در میان تاریکی
شب، و روشنایی روز به هنگام طلوع و غروب آفتاب قرار دارد، انسان را تدریجا براي پذیرا شدن هر یک از این دو پدیده متضاد
آماده میسازد، و انتقال از نور به ظلمت و از ظلمت به نور، به صورت تدریجی و ملایم و کاملا مطبوع و قابل تحمل انجام
میگردد.
ولی براي این که تصور نشود شکافتن صبح دلیل این است که تاریکی و ظلمت شب، چیز نامطلوب و یا مجازات و سلب نعمت
وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً). ) « شب را مایه آرامش قرار داد » است بلافاصله میفرماید: خداوند
این موضوع مسلم است که انسان در برابر نور و روشنایی تمایل به تلاش و کوشش دارد، جریان خون متوجه سطح بدن میشود، و
تمام سلولها آماده فعالیت میگردند، و به همین دلیل خواب در برابر نور چندان آرامبخش نیست.
ولی هر قدر محیط تاریک بوده باشد خواب عمیقتر و آرامبخشتر است، زیرا در تاریکی، خون متوجه درون بدن میگردد و بطور
کلی سلولها در یک آرامی و استراحت فرو میروند، به همین دلیل در جهان طبیعت نه تنها حیوانات، بلکه گیاهان نیز به هنگام
تاریکی شب به خواب فرو میروند و با نخستین اشعه صبحگاهان جنب و جوش و فعالیت را شروع میکنند، به عکس دنیاي ماشینی
که شب را تا بعد از نیمه بیدار میمانند، و روز را تا مدت زیادي بعد از طلوع آفتاب در خواب فرو میروند، و نشاط و سلامت خود
را از دست میدهند.
وَ) « و خورشید و ماه را وسیله حساب در زندگی شما قرار داد » : سپس اشاره به سومین نعمت و نشانه عظمت خود کرده، میگوید
الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً).
این موضوع بسیار جالب توجه است که میلیونها سال کره زمین به دور ص: 627
خورشید، و ماه به دور زمین گردش میکند، و این گردش به قدري حساب شده است که حتی لحظهاي پس و پیش نمیشود، و این
ممکن نیست مگر در سایه یک علم و قدرت بیانتها که هم طرح آن را بریزد و هم آن را دقیقا اجرا کند.
ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ). ) « این اندازهگیري خداوندي است که هم توانا است و هم دانا » : و لذا در پایان آیه میگوید
سوره انعام( 6): آیۀ 97 ..... ص : 627
(آیه 97 )- در تعقیب آیه قبل که اشاره به نظام گردش آفتاب و ماه شده بود، در اینجا به یکی دیگر از نعمتهاي پروردگار اشاره
او کسی است که ستارگان را براي شما قرار داد تا در پرتو آنها راه خود را در تاریکی صحرا و دریا، در شبهاي » : کرده و میگوید
صفحه 516 از 550
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ). ) « ظلمانی، بیابید
قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ ) « نشانهها و دلایل خود را براي افرادي که اهل فکر و فهم و اندیشهاند روشن ساختیم » : و در پایان آیه میفرماید
لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ).
انسان هزاران سال است که با ستارگان آسمان و نظام آنها آشنا است، لذا براي جهت یابی در سفرهاي دریایی و خشکی بهترین
وسیله او، همین ستارگان بودند.
مخصوصا در اقیانوسهاي وسیع که هیچ نشانهاي براي پیدا کردن راه مقصد در دست نیست و در آن زمان دستگاه قطبنما نیز
اختراع نشده بود وسیله مطمئنی جز ستارگان آسمان وجود نداشت، همانها بودند که میلیونها بشر را از گمراهی و غرقاب نجات
میدادند و به سر منزل مقصود میرسانیدند.
سوره انعام( 6): آیۀ 98 ..... ص : 627
(آیه 98 )- در این آیه نیز دلایل توحید و خداشناسی تعقیب شده است، زیرا قرآن براي این هدف گاهی انسان را در آفاق و
او کسی است که » : جهانهاي دور دست سیر میدهد، و گاهی او را به سیر در درون وجود خویش دعوت مینماید، نخست میگوید
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ). ) « شما را از یک انسان آفرید
یعنی، شما با این همه چهرههاي گوناگون، ذوقها و افکار متفاوت، و تنوع وسیع در تمام جنبههاي وجودي، همه از یک فرد آفریده
، شدهاید، و این نهایت عظمت خالق و آفریدگار را میرساند که چگونه از یک مبدء این همه چهرههاي برگزیده تفسیر نمونه، ج 1
ص: 628
متفاوت آفریده است؟
فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ). ) « جمعی از افراد بشر مستقر هستند و جمعی مستودع » : سپس میفرماید
به معنی ناپایدار. « مستودع » به معنی ناپایدار میآید، و « مستقرّ »
احتمال دارد دو تعبیر فوق، اشاره به اجزاي اولیه تشکیل دهنده نطفه انسان بوده باشد، زیرا چنانکه میدانیم نطفه انسان از دو جزء
نطفه نر) تشکیل شده است، نطفه ماده در رحم تقریبا ثابت و مستقر است، ولی نطفههاي ) « اسپرم » نطفه ماده) و دیگري ) « اوول » یکی
میرسد با او میآمیزد و « اوول » که به « اسپرم » نر به صورت جانداران متحرك به سوي او با سرعت حرکت میکنند و نخستین فرد
بقیه را عقب میراند و تخمه اولی انسان را تشکیل میدهد.
قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ ) « ما نشانههاي خود را برشمردیم تا آنها که داراي فهم و درکند بیندیشند » : در پایان آیه بار دیگر میگوید
یَفْقَهُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 99 ..... ص : 628
(آیه 99 )- این آیه، آخرین آیهاي است که در این سلسله بحثها ما را به شگفتیهاي جهان آفرینش، و شناسایی خداوند از طریق آن
دعوت میکند.
در آغاز به یکی از مهمترین و اساسیترین نعمتهاي پروردگار که میتوان آن را ریشه و مادر سایر نعمتها دانست اشاره میکند و آن
وَ هُوَ ) « او کسی است که از آسمان آبی (براي شما) فرستاد » : پیدایش و رشد و نمو گیاهان و درختان در پرتو آن است، و میگوید
الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً).
صفحه 517 از 550
این که میگوید از طرف آسمان به خاطر آن است که تمام منابع آب روي زمین اعم از چشمهها و نهرها و قناتها و چاههاي عمیق
به آب باران منتهی میگردد لذا کمبود باران در همه آنها اثر میگذارد و اگر خشکسالی ادامه یابد همگی خشک میشوند.
فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ ) « به واسطه آن روییدنیها را از همه نوع از زمین خارج ساختیم » : سپس به اثر بارز نزول باران اشاره کرده، میگوید
کُلِّ شَیْءٍ).
جالب این که خداوند از یک زمین و یک آب، غذاي مورد نیاز همه جانداران ص: 629
را تأمین کرده است و جالبتر این که نه تنها گیاهان صحرا و خشکیها از برکت آب باران پرورش مییابند، بلکه گیاهان بسیار
کوچکی که در لابلاي امواج آب دریاها میرویند و خوراك عمده ماهیان دریاست از پرتو نور آفتاب و دانههاي باران رشد
میکنند، سپس به شرح این جمله پرداخته و موارد مهمی را از گیاهان و درختان که به وسیله آب باران پرورش مییابند خاطرنشان
میسازد.
و از دانه کوچک و خشک ساقهاي با « ما به وسیله آن ساقههاي سبز گیاهان و نباتات را از زمین خارج ساختیم » : نخست میگوید
فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً). ) « طراوت و سرسبز که لطافت و زیبایی آن چشم را خیره میکند آفریدیم
و از آن ساقه سبز، دانههاي روي هم چیده شده، (همانند خوشه گندم و ذرت) بیرون آوردیم (نُخْرِجُ مِنْهُ حَبا مُتَراکِباً). »
همچنین به وسیله آن از درختان نخل خوشه سر بستهاي بیرون فرستادیم که پس از شکافته شدن رشتههاي باریک و زیبایی که »
وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها ) « دانههاي خرما را بر دوش خود حمل میکنند و از سنگینی به طرف پایین متمایل میشوند خارج میگردد
وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ). ) « همچنین باغهایی از انگور و زیتون و انار پرورش دادیم » .( قِنْوانٌ دانِیَۀٌ
« هم با یکدیگر شباهت دارند و هم ندارند » : سپس اشاره به یکی دیگر از شاهکارهاي آفرینش در این درختان کرده میفرماید
(مُشْتَبِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ).
دو درخت زیتون و انار از نظر شکل ظاهري و ساختمان شاخهها و برگها شباهت زیادي به هم دارند، در حالی که از نظر میوه و
طعم و خاصیت آن بسیار با هم متفاوتند.
یکی داراي ماده چربی مؤثر و نیرومند، و دیگري داراي ماده اسیدي و یا قندي است، که با یکدیگر کاملا متفاوتند، به علاوه این دو
درخت گاهی درست در یک زمین پرورش مییابند و از یک آب مشروب میشوند یعنی، هم با یکدیگر تفاوت زیاد دارند و هم
شباهت.
سپس از میان تمام اعضاي پیکر درخت بحث را روي میوه برده میگوید: ص: 630
نگاهی به ساختمان میوه آن به هنگامی که به ثمر مینشیند و همچنین نگاهی به چگونگی رسیدن میوهها کنید که در اینها »
انْظُرُوا إِلی ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فِی ذلِکُمْ ) « نشانههاي روشنی است از قدرت و حکمت خدا براي افرادي که اهل ایمان هستند
لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ).
با توجه به آنچه امروز در گیاهشناسی از چگونگی پیدایش میوهها و رسیدن آنها میخوانیم نکته این اهمیت خاص که قرآن براي
میوه قائل شده است روشن میشود، زیرا پیدایش میوهها درست همانند تولد فرزند در جهان حیوانات است، نطفههاي نر با وسایل
مخصوصی (وزش باد یا حشرات و مانند آنها) از کیسههاي مخصوص جدا میشوند، و روي قسمت مادگی گیاه قرار میگیرند،
پس از انجام عمل لقاح و ترکیب شدن با یکدیگر، نخستین تخم و بذر تشکیل میگردد، و در اطرافش انواع مواد غذایی همانند
گوشتی آن را دربرمیگیرند.
این مواد غذایی از نظر ساختمان بسیار متنوع و همچنین از نظر طعم و خواص غذایی و طبی فوق العاده متفاوتند، گاهی یک میوه
(مانند انار و انگور) داراي صدها دانه است که هر دانهاي از آنها خود جنین و بذر درختی محسوب میشود و ساختمانی بسیار
صفحه 518 از 550
پیچیده و تو در تو دارد.
این از یک سو، از سوي دیگر مراحل مختلفی را که یک میوه از هنگامی که نارس است تا موقعی که کاملا رسیده میشود،
میپیماید، بسیار قابل ملاحظه است زیرا لابراتوارهاي درونی میوه دائما مشغول کارند، و مرتبا ترکیب شیمیایی آن را تغییر میدهند،
تا هنگامی که به آخرین مرحله برسد و وضع ساختمان شیمیایی آن تثبیت گردد.
هر یک از این مراحل خود نشانهاي از عظمت و قدرت آفریننده است.
ولی باید توجه داشت که به تعبیر قرآن تنها افراد با ایمان یعنی افراد حقبین و جستجوگران حقیقت، این مسائل را میبینند و گر نه با
چشم عناد و لجاج و یا با بیاعتنایی و سهلانگاري ممکن نیست هیچ یک از این حقایق را ببینیم.
سوره انعام( 6): آیۀ 100 ..... ص : 630
(آیه 100 )- خالق همه اشیاء اوست! در این آیه و آیات بعد به گوشهاي از ص: 631
عقاید نادرست و خرافات مشرکان و صاحبان مذاهب باطله و جواب منطقی آنها اشاره شده است.
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ الْجِنَّ). ) « آنها شریکهایی براي خداوند از جن قائل شدند » : نخست میگوید
وَ خَلَقَهُمْ). ) « با این که خداوند آنها را (یعنی جن را) آفریده است » : سپس به این پندار خرافی پاسخ گفته و میگوید
یعنی، چگونه ممکن است مخلوق کسی شریک او بوده باشد، زیرا شرکت نشانه سنخیت و هم افق بودن است در حالی که مخلوق
هرگز در افق خالق نخواهد بود.
وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِینَ وَ بَناتٍ بِغَیْرِ عِلْمٍ). ) « آنها براي خدا پسران و دخترانی از روي نادانی قائل شدند » خرافه دیگر این که
استفاده میشود، یعنی هیچ گونه « بغیر علم » و در حقیقت بهترین دلیل باطل بودن این گونه عقاید خرافی همان است که از جمله
دلیل و نشانهاي براي این موهومات در دست نداشتند.
اما این که چه طوائفی براي خدا پسرانی قائل بودند، قرآن نام دو طایفه را در آیات دیگر برده است یکی مسیحیان که عقیده داشتند
عیسی پسر خداست و دیگر یهود که عزیز را فرزند او میدانستند. ولی از آیه 30 سوره توبه، استفاده میشود که اعتقاد به وجود
فرزند پسر براي خدا منحصر به مسیحیان و یهود نبوده، بلکه در میان مذاهب خرافی پیشین نیز وجود داشته است.
آنها (مشرکان) فرشتگان را که » : اما در مورد اعتقاد به وجود دختران براي خدا، خود قرآن در سوره زخرف، آیه 19 میفرماید
.« بندگان خدا هستند، دختران قرار دادند
ولی در پایان این آیه قلم سرخ بر تمام این مطالب خرافی و پندارهاي موهوم و بیاساس کشیده و با جمله رسا و بیدار کنندهاي همه
، منزه است خداوند و برتر و بالاتر است از این اوصافی که براي او برگزیده تفسیر نمونه، ج 1 » : این اباطیل را نفی میکند و میگوید
ص: 632
سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یَصِفُونَ). ) « میگویند
سوره انعام( 6): آیۀ 101 ..... ص : 632
(آیه 101 )- در این آیه به پاسخ این عقاید خرافی پرداخته نخست میگوید:
بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ) « خداوند کسی است که آسمانها و زمین را ابداع و ایجاد کرد »
به معنی وجود آورنده چیزي بدون سابقه است یعنی، خداوند آسمان و زمین را بدون هیچ ماده و یا طرح و نقشه قبلی ایجاد « بدیع »
صفحه 519 از 550
کرده است.
أَنَّی یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَۀٌ). ) « چگونه ممکن است او فرزندي داشته باشد در حالی که همسري ندارد » به علاوه
اصولا چه نیازي به همسر دارد، وانگهی چه کسی ممکن است همسر او باشد با این که همه مخلوق او هستند.
همه چیز » : بار دیگر مقام خالقیت او را نسبت به همه چیز و همه کس و احاطه علمی او را نسبت به تمام آنها تأکید کرده، میگوید
وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ). ) « را آفرید و او به هر چیزي داناست
سوره انعام( 6): آیۀ 102 ..... ص : 632
(آیه 102 )- در این آیه پس از ذکر خالقیت، نسبت به همه چیز و ابداع و ایجاد آسمانها و زمین و منزه بودن او از عوارض جسم و
خداوند و پروردگار شما چنین کسی است » : جسمانی و همسر و فرزند و احاطه علمی او به هر کار و هر چیز، چنین نتیجه میگیرد
(و چون هیچ کس داراي چنین صفات نیست) هیچ ك غیر او نیز شایسته عبودیت نخواهد بود، پروردگار اوست و آفریدگار هم
ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ). ) « اوست (بنابراین معبود هم تنها او میتواند باشد) پس او را بپرستید
و در پایان آیه براي این که هر گونه امیدي را به غیر خدا قطع کند و ریشه هر گونه شرك و بطور کلی تکیه به غیر خدا را بسوزاند،
وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ). ) « حافظ و نگهبان و مدبر همه چیز اوست » : میگوید
سوره انعام( 6): آیۀ 103 ..... ص : 632
اشاره
(آیه 103 )- در آیه براي اثبات حاکمیت و نگاهبانی او نسبت به همه چیز و همچنین براي اثبات تفاوت او با همه موجودات
چشمها او را ص: 633 » : میگوید
« نمیبینند، اما او همه چشمها را ادراك میکند و او بخشنده انواع نعمتها و با خبر از تمام ریزهکاریها و آگاه از همه چیز است
مصالح بندگان را میداند و از نیازهاي آنها باخبر است و به مقتضاي لطفش با آنها رفتار میکند (لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِكُ
الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ).
در حقیقت کسی که میخواهد حافظ و مربی و پناهگاه همه چیز باشد باید این صفات را دارا باشد.
چشمها، خدا را نمیبیند! ..... ص : 633
دلایل عقلی گواهی میدهد که خداوند هرگز با چشم دیده نخواهد شد، زیرا چشم تنها اجسام یا صحیحتر بعضی از کیفیات آنها را
میبیند و چیزي که جسم نیست و کیفیت جسم هم نمیباشد، هرگز با چشم مشاهده نخواهد شد و به تعبیر دیگر، اگر چیزي با چشم
دیده شود، حتما باید داراي مکان و جهت و ماده باشد، در حالی که او برتر از همه اینهاست، او وجودي است نامحدود و به همین
دلیل بالاتر از جهان ماده است، زیرا در جهان ماده همه چیز محدود است.
سوره انعام( 6): آیۀ 104 ..... ص : 633
صفحه 520 از 550
(آیه 104 )- وظیفه تو اجبار کردن نیست! از این به بعد قرآن یک نوع خلاصه و نتیجه گیري از آیات گذشته میکند، نخست
دلایل و نشانههاي روشن در زمینه توحید و خداشناسی و نفی هرگونه شرك که مایه بصیرت و بینایی است براي شما » : میگوید
قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ). ) « آمد
آنهایی که به » : سپس براي این که روشن سازد این دلایل به قدر کافی حقیقت را آشکار میسازد و جنبه منطقی دارد، میگوید
وسیله این دلایل چهره حقیقت را بنگرند به سود خود گام برداشتهاند، و آنها که همچون نابینایان از مشاهده آن خود را محروم
فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِیَ فَعَلَیْها). ) « سازند به زیان خود عمل کردهاند
وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ). ) « من نگاهبان و حافظ شما نیستم » : و در پایان آیه از زبان پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله میگوید
سوره انعام( 6): آیۀ 105 ..... ص : 633
(آیه 105 )- در این آیه براي تأکید این موضوع که تصمیم نهایی در انتخاب ص: 634
« این چنین ما آیات و دلایل را در شکلهاي گوناگون و قیافههاي مختلف بیان کردیم » : راه حق و باطل با خود مردم است، میگوید
(وَ کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ).
ولی جمعی به مخالفت برخاستند و بدون مطالعه و هیچ گونه دلیل، گفتند:
هدف ما این است که آن را » وَ لِیَقُولُوا دَرَسْتَ). ولی ) « این درسها را از دیگران (از یهود و نصاري و کتابهاي آنها) فرا گرفتهاي »
وَ لِنُبَیِّنَهُ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ). ) « براي کسانی که علم و آگاهی دارند روشن سازیم
سوره انعام( 6): آیۀ 106 ..... ص : 634
(آیه 106 )- در اینجا وظیفه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را در برابر لجاجتها و کینهتوزیها و تهمتهاي مخالفان، مشخص ساخته،
وظیفه تو آن است که از آنچه از طرف پروردگار بر تو وحی میشود، پیروي کنی، خدایی که هیچ معبودي جز او » : میگوید
اتَّبِعْ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ). ) « نیست
وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ). ) « وظیفه تو این است که به مشرکان و نسبتهاي ناروا و سخنان بیاساس آنها اعتنا نکنی » و نیز
در حقیقت این آیه یک نوع دلداري و تقویت روحیه نسبت به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است، که در برابر این گونه مخالفان در
عزم راسخ و آهنینش کمترین سستی حاصل نشود.
سوره انعام( 6): آیۀ 107 ..... ص : 634
اگر » (آیه 107 )- در این آیه، بار دیگر این حقیقت را تأیید میکند که خداوند نمیخواهد آنها را به اجبار وادار به ایمان سازد و
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَکُوا). ) « میخواست همگی ایمان میآوردند و هیچ کس مشرك نمیشد
تو وظیفه نداري » وَ ما جَعَلْناكَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً). همانطور که ) « و ما تو را مسؤول (اعمال) آنها قرار ندادیم » : همچنین تأکید میکند
وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ). ) « آنها را به اجبار (به ایمان) دعوت کنی
لحن این آیات از این نظر بسیار قابل ملاحظه است که ایمان به خدا و مبانی اسلام هیچ گونه جنبه تحمیلی نمیتواند داشته باشد،
بلکه از طریق منطق و استدلال و نفوذ در فکر و روح افراد باید پیشروي کند، زیرا ایمان اجباري ارزشی ندارد، مهم این است که
مردم حقایق را درك کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.
صفحه 521 از 550
ص: 635
سوره انعام( 6): آیۀ 108 ..... ص : 635
(آیه 108 )- به دنبال بحثی که در باره منطقی بودن تعلیمات اسلام و لزوم دعوت از راه استدلال، نه از راه اجبار، در آیات قبل
هیچ گاه بتها و معبودهاي مشرکان را دشنام ندهید، زیرا این عمل سبب میشود که آنها نیز » گذشت، در این آیه تأکید میکند که
وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ) « نسبت به ساحت قدس خداوند همین کار را از روي ظلم و ستم و جهل و نادانی انجام دهند
فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ).
بطوري که از بعضی روایات استفاده میشود، جمعی از مؤمنان بر اثر ناراحتی شدید که از مسأله بتپرستی داشتند، گاهی بتهاي
مشرکان را به باد ناسزا گرفته و به آنها دشنام میدادند، قرآن صریحا از این موضوع، نهی کرد و رعایت اصول ادب و عفت و
نزاکت در بیان را، حتی در برابر خرافیترین و بدترین ادیان، لازم میشمرد. زیرا با دشنام و ناسزا نمیتوان کسی را از مسیر غلط باز
ما این چنین » : داشت چرا که هر گروه و ملتی نسبت به عقاید و اعمال خود، تعصب دارد، همانطور که قرآن در جمله بعد میگوید
کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّۀٍ عَمَلَهُمْ). ) « براي هر جمعیتی عملشان را زینت دادیم
ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ ) « بازگشت همه آنها به سوي خداست، و به آنها خبر میدهد که چه اعمالی انجام دادهاند » : و در پایان آیه میفرماید
مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 109 ..... ص : 635
اشاره
( (آیه 109
شأن نزول: ..... ص : 635
نقل کردهاند که: عدهاي از قریش خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله رسیدند و گفتند: تو براي موسی و عیسی، خارق عادات و
معجزات مهمی نقل میکنی، و همچنین در باره انبیاي دیگر، تو نیز امثال این کارها را براي ما انجام ده تا ما ایمان آوریم، پیامبر
صلّی اللّه علیه و آله فرمود: مایلید براي شما چه کار کنم؟ گفتند: از خدا بخواه کوه صفا را تبدیل به طلا کند، و بعضی از مردگان
پیشین ما زنده شوند و از آنها در باره حقانیت دعوت تو سؤال کنیم، و نیز فرشتگان را به ما نشان بده که در باره تو گواهی دهند، و
یا خداوند و فرشتگان را دسته جمعی با خود بیاور!.
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: اگر بعضی از این کارها را بجا بیاورم ایمان میآورید؟ ص: 636
گفتند: به خدا سوگند چنین خواهیم کرد، همین که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آماده دعا کردن شد، که بعضی از این پیشنهادها را
از خدا بخواهد (زیرا بعضی از آنها نامعقول و محال بود) پیک وحی خدا نازل شد، چنین پیام آورد که اگر بخواهی دعوت تو
اجابت میشود، ولی در این صورت (چون از هر نظر اتمام حجت خواهد شد و موضوع جنبه حسّی و شهود به خود خواهد گرفت)
اگر ایمان نیاورند همگی سخت کیفر میبینند (و نابود خواهند شد) اما اگر به خواسته آنها ترتیب اثر داده نشود و آنها را به حال
صفحه 522 از 550
خود واگذاري، ممکن است بعضی از آنها در آینده توبه کنند و راه حق را پیش گیرند پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پذیرفت و آیه
نازل گردید.
تفسیر: ..... ص : 636
در آیات گذشته دلایل منطقی متعددي در زمینه توحید، ذکر شد که براي اثبات یگانگی خدا و نفی شرك و بتپرستی کافی بود،
اما با این حال جمعی از مشرکان لجوج و متعصب، تسلیم نشدند و شروع به بهانهجویی کردند.
با نهایت اصرار سوگند یاد کردند که اگر معجزهاي براي آنها بیاید ایمان خواهند » : قرآن در این آیه وضع آنها را چنین نقل میکند
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آیَۀٌ لَیُؤْمِنُنَّ بِها). ) « آورد
قرآن در پاسخ آنها دو حقیقت را بازگو میکند: نخست به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله اعلام میکند که به آنها بگوید این کار در
قُلْ إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ ) « بگو: معجزات تنها از ناحیه خداست و به فرمان اوست » ، اختیار من نیست که هر پیشنهادي بکنید انجام دهم
اللَّهِ).
شما » : سپس روي سخن را به مسلمانان سادهدلی که تحت تأثیر سوگندهاي غلیظ و شدید مشرکان قرار گرفته بودند کرده، میگوید
وَ ما ) « نمیدانید که اینها دروغ میگویند و اگر این معجزات و نشانههاي مورد درخواست آنها انجام شود باز ایمان نخواهند آورد
یُشْعِرُکُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا یُؤْمِنُونَ).
صحنههاي مختلف برخورد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با آنها نیز گواه این حقیقت است که این دسته در جستجوي حق نبودند، بلکه
هدفشان این بود که با بهانهجوییها مردم را سرگرم ساخته و بذر شک و تردید در دلها بپاشند.
ص: 637
سوره انعام( 6): آیۀ 110 ..... ص : 637
(آیه 110 )- در این آیه علت لجاجت آنها چنین توضیح داده شده است که آنها بر اثر اصرار در کجروي و تعصبهاي جاهلانه و عدم
ما دلها » : تسلیم در مقابل حق، درك و دید سالم را از دست دادهاند، و گیج و گمراه در سرگردانی به سر میبرند، و چنین میگوید
وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ ) « و چشمهاي آنها را وارونه و دگرگون مینماییم، آنچنان که در آغاز و ابتداي دعوت ایمان نیاوردند
کَما لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ).
وَ نَذَرُهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ ) « ما آنها را در حال طغیان و سرکشی به حال خود وا میگذاریم تا سرگردان شوند » : و در پایان آیه میفرماید
یَعْمَهُونَ).
آغاز جزء هشتم قرآن مجید ..... ص : 637
ادامه سوره أنعام ..... ص : 637
سوره انعام( 6): آیۀ 111 ..... ص : 637
(آیه 111 )- چرا افراد لجوج به راه نمیآیند؟ این آیه با آیات قبل مربوط است، هدف این چند آیه این است که روشن سازد جمعی
صفحه 523 از 550
از تقاضا کنندگان معجزات عجیب و غریب در تقاضاهاي خود صادق نیستند و هدفشان پذیرش حق نمیباشد، لذا بعضی از
خواستههاي آنها (مثل آمدن خدا در برابر آنان!) اصولا محال است.
اگر ما (آنطور که درخواست کرده بودند) فرشتگان را بر آنها نازل میکردیم و مردگان » : قرآن در این آیه با صراحت میگوید
وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا ) « میآمدند و با آنها سخن میگفتند و خلاصه هر چه میخواستند در برابر آنها گرد میآوردیم، باز ایمان نمیآوردند
إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَۀَ وَ کَلَّمَهُمُ الْمَوْتی وَ حَشَرْنا عَلَیْهِمْ کُلَّ شَیْءٍ قُبُلًا ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا).
تنها در یک صورت ممکن است ایمان بیاورند و آن این که خداوند با مشیت اجباري خود آنها » : سپس براي تأکید مطلب میفرماید
إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ). و بدیهی است که این گونه ایمان هیچ فایده تربیتی و اثر تکاملی نخواهد داشت. ) « را وادار به قبول ایمان کند
وَ لکِنَّ ص: 638 ) « بیشتر آنها جاهل و بیخبرند » و در پایان آیه اضافه میکند که
أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 112 ..... ص : 638
(آیه 112 )- در آیات قبل گفتیم وجود دشمنان سرسخت و لجوج در برابر پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله منحصر به او نبود در این
وَ کَ ذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُ  وا شَیاطِینَ ) « این چنین در برابر هر پیامبري دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم » : آیه میفرماید
الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ).
یُوحِی بَعْضُهُمْ ) « سخنان فریبندهاي براي اغفال یکدیگر بطور اسرار آمیز و احیانا در گوشی به هم میگفتند » و کار آنها این بوده که
إِلی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً).
وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ). ) « اگر خداوند میخواست میتوانست به اجبار جلو همه آنها را بگیرد » ولی اشتباه نشود
ولی خداوند این کار را نکرد، زیرا میخواست مردم آزاد باشند تا میدانی براي آزمایش و تکامل و پرورش آنها وجود داشته باشد.
و آنها و تهمتهایشان را به حال خود » لذا در پایان آیه به پیامبرش دستور میدهد که به هیچ وجه به این گونه شیطنتها اعتنا نکند
فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ). ) « واگذارد
سوره انعام( 6): آیۀ 113 ..... ص : 638
سر انجام کار آنها این خواهد شد که » : (آیه 113 )- در این آیه نتیجه تلقینات و تبلیغات فریبنده شیاطین را چنین بازگو میکند که
وَ لِتَصْغی ) « افراد بیایمان یعنی آنها که به روز رستاخیز عقیده ندارند به سخنان آنها گوش فرا دهند و دلهایشان به آن متمایل گردد
إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ).
وَ لِیَرْضَوْهُ). ) « سر انجام این تمایل، رضایت کامل به برنامههاي شیطانی خواهد شد » : سپس میفرماید
وَ لِیَقْتَرِفُوا ما هُمْ ) « و هر گناهی که بخواهند انجام دهند » و پایان همه آنها ارتکاب انواع گناهان و اعمال زشت و ناپسند خواهد بود
مُقْتَرِفُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 114 ..... ص : 638
(آیه 114 )- این آیه در حقیقت نتیجه آیات قبل است، و میگوید: با این همه آیات روشنی که در زمینه توحید گذشت چه کسی را
باید به داوري پذیرفت؟
صفحه 524 از 550
أَ فَغَیْرَ اللَّهِ أَبْتَغِی حَکَماً). ص: 639 ) « آیا غیر خدا را به داوري بپذیرم »
با این که اوست که این کتاب بزرگ آسمانی را که تمام نیازمندیهاي تربیتی انسان در آن آمده و میان حق و باطل، نور و ظلمت، »
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتابَ مُفَصَّلًا). ) « کفر و ایمان، جدایی افکنده به سوي شما نازل کرده است
اهل کتاب (یهود و نصاري) که نشانههاي این » سپس میگوید: نه تنها تو و مسلمانان میدانید که این کتاب از طرف خدا است بلکه
وَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ ) « کتاب آسمانی را در کتب خود دیدهاند میدانند از سوي پروردگار تو به حق نازل شده است
مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ).
فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ). ) « و تو اي پیامبر هرگز در آن تردید مکن » بنابراین، جاي هیچ گونه شک و تردیدي در آن نیست
سوره انعام( 6): آیۀ 115 ..... ص : 639
کلام پروردگار تو با صدق و عدل تکمیل شد و هیچ کس قادر نیست کلمات او را دگرگون » : (آیه 115 )- در این آیه میفرماید
وَ تَمَّتْ کَلِمَۀُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ). ) « سازد و او شنونده و داناست
در میان بوده است. « قرآن » در آیه فوق، قرآن است زیرا در آیات قبل نیز سخن از « کلمه » منظور از
در حقیقت آیه میگوید: به هیچ وجه قرآن جاي تردید و شک نیست، زیرا از هر نظر کامل و بیعیب است، تواریخ و اخبار آن،
همه صدق و احکام و قوانین آن همه عدل است.
اشاره به این « لا مبدّل لکلماته » بعضی از مفسران با این آیه استدلال بر عدم امکان راه یافتن تحریف در قرآن کردهاند، زیرا جمله
است که هیچ کس نمیتواند تغییر و تبدیلی نه از نظر لفظ و نه از نظر اخبار و نه از نظر احکام در قرآن ایجاد کند، و همیشه این
کتاب آسمانی که باید تا آخر دنیا راهنماي جهانیان باشد از دستبرد خائنان و تحریف کنندگان مصون و محفوظ خواهد بود.
سوره انعام( 6): آیۀ 116 ..... ص : 639
(آیه 116 )- میدانیم آیات این سوره در مکّه نازل شد و در آن زمان مسلمانان شدیدا در اقلیت بودند، گاهی اقلیت آنها و اکثریت
قاطع بتپرستان و مخالفان اسلام، ممکن بود این توهم را براي بعضی ایجاد کند که اگر آیین آنها ص:
640
باطل و بیاساس است چرا این همه پیرو دارد و اگر ما بر حقیم چرا این قدر کم هستیم؟! در این آیه براي دفع این توهم پیامبر خود
اگر از اکثر مردمی که در روي زمین هستند پیروي کنی تو را از راه حق گمراه و منحرف خواهند » : را مخاطب ساخته، میگوید
وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوكَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ). ) !« ساخت
علت آن این است که آنها بر اساس منطق و فکر صحیح کار نمیکنند » : در جمله بعد دلیل این موضوع را بیان میکند و میگوید
إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ ) « راهنماي آنها یک مشت گمانهاي آلوده به هوي و هوس و یک مشت دروغ و فریب و تخمین است »
إِلَّا یَخْرُصُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 117 ..... ص : 640
(آیه 117 )- از آنجا که مفهوم آیه قبل این است که اکثریت به تنهایی نمیتواند راه حق را نشان دهد نتیجه آن، این میشود که راه
حق را تنها باید از خداوند گرفت هر چند طرفداران راه حق در اقلیت بوده باشند.
صفحه 525 از 550
پروردگارت که از همه چیز باخبر و آگاه است و در علم بیپایان او » : لذا در این آیه دلیل این موضوع را روشن میسازد که
إِنَّ رَبَّکَ ) « کمترین اشتباه راه ندارد، بهتر میداند راه ضلالت و هدایت کدام است و گمراهان و هدایت یافتگان را بهتر میشناسد
هُوَ أَعْلَمُ مَنْ یَضِلُّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 118 ..... ص : 640
(آیه 118 )- تمام آثار شرك باید برچیده شود! در آیات گذشته با بیانات گوناگونی حقیقت توحید، اثبات و بطلان شرك و
بتپرستی آشکار گردید.
ذبح میشد خودداري کنند، و تنها « بتها » یکی از نتایج این مسأله آن است که مسلمانان باید از خوردن گوشت حیواناتی که به نام
از چیزهایی بخورید که نام خدا بر آن برده » : از گوشت حیواناتی که به نام خدا ذبح میگردید استفاده نماید، لذا نخست میگوید
فَکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کُنْتُمْ بِآیاتِهِ مُؤْمِنِینَ). ) « شده است، اگر به آیاتش ایمان دارید
یعنی، ایمان تنها ادّعا و گفتار و عقیده نیست بلکه باید در لابلاي عمل نیز آشکار گردد. کسی که به خداي یکتا ایمان دارد تنها از
این گوشتها میخورد.
ص: 641
سوره انعام( 6): آیۀ 119 ..... ص : 641
چرا از حیواناتی » : (آیه 119 )- در این آیه همین موضوع به عبارت دیگري که توأم با استدلال بیشتري است آمده، میفرماید
وَ ما لَکُمْ أَلَّا تَأْکُلُوا مِمَّا ) « نمیخورید که نام خدا بر آنها گفته شده؟ در حالی که آنچه را بر شما حرام است خداوند شرح داده است
ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَکُمْ ما حَرَّمَ عَلَیْکُمْ).
إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ). ) « مگر در صورتی که ناچار شوید » : سپس یک صورت را استثناء نموده، و میگوید
خواه این اضطرار بخاطر گرفتاري در بیابان و گرسنگی شدید بوده باشد و یا گرفتار شدن در چنگال مشرکان و اجبار کردن آنها به
این موضوع.
وَ إِنَّ کَثِیراً لَیُضِ لُّونَ ) « بسیاري از مردم، دیگران را از روي جهل و نادانی و هوي و هوسها گمراه میسازند » بعد اضافه میکند که
بِأَهْوائِهِمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ).
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ). ) « پروردگار تو نسبت به آنها که تجاوزکارند آگاهتر است » : در پایان آیه میفرماید
همانها که با دلایل واهی نه تنها از راه حق منحرف میشوند بلکه سعی دارند دیگران را نیز منحرف سازند.
سوره انعام( 6): آیۀ 120 ..... ص : 641
(آیه 120 )- و از آنجا که ممکن است بعضی این کار حرام را در پنهانی مرتکب شوند در تعقیب آن، در این آیه به عنوان یک
وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ). ) « گناه آشکار و پنهان را رها سازید » : قانون کلی میگوید
میگویند: در زمان جاهلیت عدهاي عقیده داشتند که عمل منافی عفت (زنا) اگر در پنهانی باشد عیبی ندارد تنها اگر آشکارا باشد
گناه است! هم اکنون نیز عملا عدهاي این منطق جاهلی را پذیرفته و تنها از گناهان آشکار وحشت دارند، اما گناهان پنهانی را بدون
احساس ناراحتی مرتکب میشوند! آیه فوق به شدت این منطق را محکوم میسازد.
صفحه 526 از 550
آنها که تحصیل گناه کنند » : سپس به عنوان یادآوري و تهدید گناهکاران به سرنوشت شومی که در انتظار آنهاست چنین میگوید
إِنَّ الَّذِینَ یَکْسِبُونَ الْإِثْمَ سَیُجْزَوْنَ بِما کانُوا یَقْتَرِفُونَ). ) « به زودي تکفیر اعمال خود را خواهند دید
ص: 642
سوره انعام( 6): آیۀ 121 ..... ص : 642
(آیه 121 )- در آیات گذشته روي جنبه مثبت مسأله، یعنی خوردن از گوشتهاي حلال تکیه شده بود، ولی در این آیه- براي تأکید
از گوشتهایی که نام خدا به هنگام ذبح بر آنها برده نشده است » : هر چه بیشتر- روي جنبه منفی و مفهوم آن تکیه نموده و میگوید
وَ لا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ). ) « نخورید
این کار فسق و گناه و خروج از راه و رسم بندگی و اطاعت » : سپس با یک جمله کوتاه مجددا این عمل را محکوم کرده میگوید
وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ). ) « فرمان خداست
شیاطین مطالب وسوسه » : و براي این که بعضی از مسلمانان ساده دل تحت تأثیر وسوسههاي شیطانی آنها قرار نگیرند اضافه میکند
وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوکُمْ). ) « انگیزي بطور مخفیانه به دوستان خود القا میکنند، تا با شما به مجادله برخیزند
وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ ) « اگر تسلیم وسوسههاي آنها شوید، شما هم در صف مشرکان قرار خواهید گرفت » ولی به هوش باشید
لَمُشْرِکُونَ).
این مجادله و وسوسه شاید اشاره به همان منطقی باشد که مشرکان به یکدیگر القا میکردند (و بعضی گفتهاند مشرکان عرب آن را
از مجوسیان آموخته بودند) که اگر ما گوشت حیوان مرده را میخوریم به خاطر آن است که خدا آن را کشته یعنی نخوردن مردار
یک نوع بیاعتنایی به کار خداست! غافل از آن که آنچه به مرگ طبیعی میمیرد علاوه بر این که غالبا بیمار است، سر بریده نیست
و خونهاي کثیف در لابلاي گوشتهاي آن میماند و فاسد میشود و گوشت را هم آلوده و فاسد میکند.
سوره انعام( 6): آیۀ 122 ..... ص : 642
اشاره
( (آیه 122
شأن نزول: ..... ص : 642
که از دشمنان سرسخت اسلام و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بود روزي سخت آن حضرت را آزاد داد، « أبو جهل » : نقل شده است
عموي شجاع پیامبر صلّی اللّه علیه و آله که تا آن روز اسلام را نپذیرفته بود و همچنان در باره آیین او مطالعه و اندیشه « حمزه »
میکرد، و در آن روز از جریان کار أبو جهل و برادرزاده خویش باخبر شد، سخت برآشفت و یکسره به سراغ أبو جهل رفت و
چنان بر سر- یا بینی او- کوفت که خون جاري شد، ولی أبو جهل با تمام نفوذي که داشت، به ملاحظه شجاعت برگزیده تفسیر
نمونه، ج 1، ص: 643
فوق العاده حمزه از نشان دادن عکس العمل خودداري کرد.
صفحه 527 از 550
سپس حمزه به سراغ پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمد و اسلام را پذیرفت و تا واپسین دم عمر، از این آیین آسمانی دفاع میکرد.
آیه در باره این حادثه نازل گردید و وضع ایمان حمزه و پافشاري أبو جهل را در کفر و فساد مشخص ساخت.
از بعضی روایات نیز استفاده میشود که آیه در مورد ایمان آوردن عمار یاسر و اصرار أبو جهل در کفر نازل گردیده است.
تفسیر: ..... ص : 643
ایمان و روشن بینی- ارتباط این آیه و آیه بعد با آیات قبل از این نظر است که در آیات گذشته اشاره به دو دسته مؤمن خالص و
کافر لجوج شده بود، در اینجا نیز با ذکر دو مثال جالب و روشن وضع این دو طایفه مجسم گردیده است.
نخست این که افرادي را که در گمراهی بودند، سپس با پذیرش حق و ایمان تغییر مسیر دادهاند تشبیه به مردهاي میکند که به اراده
و فرمان خدا زنده شده است (أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ).
ایمان افراد را دگرگون میسازد و در سراسر زندگی آنها اثر میگذارد و آثار حیات را در تمام شؤون آنها آشکار مینماید.
وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ). ) « ما براي چنین افراد نوري قرار دادیم که با آن در میان مردم راه بروند » : سپس میگوید
تنها قرآن و تعلیمات پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نیست، بلکه علاوه بر این، ایمان به خدا، بینش و درك تازهاي به « نور » منظور از این
انسان میبخشد افق دید او را از زندگی محدود مادي و چهار دیوار عالم ماده فراتر برده و در عالمی فوق العاده وسیع فرو میبرد.
در پرتو این نور میتواند راه زندگی خود را در میان مردم پیدا کند، و از بسیاري اشتباهات که دیگران به خاطر آز و طمع، و به
علت تفکر محدود مادي، و یا غلبه خودخواهی و هوي و هوس، گرفتار آن میشوند مصون و محفوظ بماند.
انسان ص: 644 » و این که در روایات اسلامی میخوانیم: المؤمن ینظر بنور اللّه
اشاره به همین حقیقت است. « با ایمان با نور خدا نگاه میکند
آیا چنین کسی همانند شخصی » : سپس چنین فرد زنده و فعال و نورانی و مؤثري را با افراد بیایمان لجوج مقایسه کرده، میگوید
کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها). ) !؟« است که در امواج ظلمتها و تاریکیها فرو رفته و هرگز از آن خارج نمیگردد
از هستی و وجود این گونه افراد در حقیقت چیزي جز یک شبح، یک قالب، یک مثال و یک مجسمه باقی مانده است، هیکلی
این چنین اعمال کافران » : دارند بیروح و مغز و فکري از کار افتاده! و در پایان آیه اشاره به علت این سرنوشت شوم کرده، میگوید
کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْکافِرِینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ). ) « در نظرشان جلوه داده شده است
سوره انعام( 6): آیۀ 123 ..... ص : 644
بود، و او از سردمداران مشرکان مکّه و قریش محسوب میشد « ابو جهل » (آیه 123 )- و از آنجا که قهرمان این ماجرا در جهت نفی
این چنین قرار دادیم در هر شهر و آبادي » : در این آیه اشاره به وضع این رهبران گمراه و زعماي کفر و فساد کرده میفرماید
وَ کَ ذلِکَ جَعَلْنا فِی کُلِّ قَرْیَۀٍ ) « بزرگانی را که طریق گناه پیش گرفتند و با مکر و فریب و نیرنگ مردم را از راه منحرف ساختند
أَکابِرَ مُجْرِمِیها لِیَمْکُرُوا فِیها).
یعنی، سر انجام نافرمانی و گناه فراوان این شد که رهزن راه حق شدند و بندگان خدا را از راه منحرف ساختند.
وَ ما یَمْکُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما ) « آنها جز به خودشان نیرنگ نمیزنند ولی نمیفهمند و متوجه نیستند » : و در پایان آیه میگوید
یَشْعُرُونَ).
از این آیه به خوبی استفاده میشود که مفاسد و بدبختیهایی که دامن اجتماعات را میگیرد از بزرگترها و سردمداران اقوام سر
صفحه 528 از 550
چشمه میگیرد و آنها هستند که با انواع حیله و نیرنگ راه خدا را دگرگون ساخته و چهره حق را بر مردم میپوشانند.
سوره انعام( 6): آیۀ 124 ..... ص : 644
اشاره
( (آیه 124
شأن نزول: ..... ص : 644
نقل شده که: این آیه در باره ولید بن مغیره (که از سران ص: 645
معروف بتپرستان بود و به اصطلاح مغز متفکر آنها محسوب میشد) نازل گردیده است، او به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میگفت:
اگر نبوت راست باشد من به احراز این مقام از تو سزاوارترم، زیرا هم سنّم از تو بیشتر است و هم مالم!
تفسیر: ..... ص : 645
انتخاب پیامبر به دست خداست- در این آیه اشارهاي کوتاه و پرمعنی به طرز تفکّر و ادعاهاي مضحک این سردمداران باطل و
هنگامی که آیهاي از طرف خدا براي هدایت آنها فرستاده میشد میگفتند: ما هرگز ایمان » : کرده میگوید « اکابر مجرمیها »
وَ إِذا جاءَتْهُمْ آیَۀٌ قالُوا لَنْ ) « نمیآوریم، مگر این که به ما نیز همان مقامات و آیاتی که به فرستادگان خدا اعطا شده است داده شود
نُؤْمِنَ حَتَّی نُؤْتی مِثْلَ ما أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ).
قرآن پاسخ روشنی به آنها میدهد و میگوید لازم نیست شما به خدا درس بدهید که چگونه پیامبران و رسولان خویش را اعزام
اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ ) « خداوند از همه بهتر میداند رسالت خود را در کجا قرار دهد » دارد و از میان چه افرادي انتخاب کند! زیرا
رِسالَتَهُ).
روشن است رسالت نه ارتباطی به سن و مال دارد و نه به موقعیت قبایل، بلکه شرط آن قبل از هر چیز آمادگی روحی، پاکی ضمیر،
سجایاي اصیل انسانی، فکر بلند و اندیشه قوي، و بالاخره تقوي و پرهیزکاري فوق العادهاي در مرحله عصمت است، و وجود این
صفات مخصوصا آمادگی براي مقام عصمت چیزي است که جز خدا نمیداند، و چقدر فرق است میان این شرایط و میان آنچه آنها
فکر میکردند.
جانشین پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نیز تمام صفات و برنامههاي او را، به جز وحی و تشریع، دارد یعنی هم حافظ شرع و شریعت است
و هم پاسدار مکتب و قوانین او و هم رهبر معنوي و مادي مردم، لذا باید او هم داراي مقام عصمت و مصونیت از خطا و گناه باشد
تا بتواند رسالت خویش را به ثمر برساند و رهبري مطاع و سرمشقی مورد اعتماد گردد.
و به همین دلیل انتخاب او نیز به دست خداست نه از طریق انتخاب مردم ص: 646
و شوري و خدا میداند این مقام را در چه جایی قرار دهد نه خلق خدا! و در آخر آیه سرنوشتی را که در انتظار این گونه مجرمان و
به زودي این گنهکاران به خاطر مکر و فریبی که براي گمراه ساختن مردم به » : رهبران پر ادعاي باطل است بیان کرده، میگوید
صفحه 529 از 550
سَیُصِ یبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا صَ غارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عَذابٌ ) « کار زدند، گرفتار کوچکی و حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید خواهند شد
شَدِیدٌ بِما کانُوا یَمْکُرُونَ).
« تحقیر » این خودخواهان میخواستند با کارهاي خلاف خود موقعیت و بزرگی خویش را حفظ کنند، ولی خدا آنها را آنچنان
خواهد کرد که دردناکترین شکنجههاي روحی را احساس کنند.
سوره انعام( 6): آیۀ 125 ..... ص : 646
(آیه 125 )- امدادهاي الهی! در تعقیب آیات گذشته که در زمینه مؤمنان راستین و کافران لجوج، بحث میکرد در اینجا مواهب
بزرگی را که در انتظار دسته اول، و بیتوفیقیهایی را که دامنگیر دسته دوم میشود شرح میدهد.
هر کس را خدا بخواهد هدایت کند سینهاش را براي پذیرش حق گشاده میسازد و آن کس را که بخواهد » : نخست میگوید
فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ ) « گمراه سازد سینهاش را آن چنان تنگ و محدود میکند که گویا میخواهد به آسمان بالا رود
صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ).
و سراپاي آنها را « خداوند این چنین، پلیدي و رجس را، بر افراد بیایمان قرار میدهد » : و براي تأکید این موضوع اضافه میکند
نکبت و سلب توفیق فرا خواهد گرفت (کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ).
الهی فراهم ساختن یا از میان بردن مقدمات هدایت در مورد کسانی است که « اضلال » و « هدایت » کرارا گفتهایم که منظور از
آمادگی و عدم آمادگی خود را براي پذیرش حق با اعمال و کردار خویش اثبات کردهاند.
سوره انعام( 6): آیۀ 126 ..... ص : 646
این مطلب (که مددهاي الهی شامل حال حق طلبان میگردد و سلب » : (آیه 126 )- در این آیه به عنوان تأکید بحث گذشته میگوید
موفقیت به سراغ دشمنان ص: 647
وَ هذا صِراطُ رَبِّکَ مُسْتَقِیماً). ) « حق میرود) یک سنت مستقیم و ثابت و دگرگونیناپذیر الهی است
قَدْ فَصَّلْنَا ) « ما نشانهها و آیات خود را براي آنها که دلی پذیرا و گوشی شنوا دارند شرح دادیم » : در پایان آیه باز تأکید میکند که
الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 127 ..... ص : 647
(آیه 127 )- در این آیه دو قسمت از بزرگترین موهبتهایی را که به افراد بیدار و حقطلب میدهد بیان میکند، نخست این که:
ولی و سرپرست و حافظ و ناصر » : لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ). و دیگر این که ) « براي آنها خانه امن و امان نزد پروردگارشان است »
بِما کانُوا یَعْمَلُونَ). ) « و تمام اینها به خاطر اعمال نیکی است که انجام میدادند » .( وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ ) « آنها خداست
چه افتخاري از این بالاتر که سرپرستی و کفالت امور انسان را خداوند بر عهده گیرد و او حافظ و یار و یاورش باشد.
یعنی محلی که در آن نه جنگ است نه خونریزي، نه خشونت است و نه رقابتهاي « دار السّلام » و چه موهبتی از این عظیمتر که
کشنده و طاقتفرسا، نه تصادم منافع است و نه دروغ و افترا و تهمت و حسد و کینه و نه غم و اندوه، که از هر نظر قرین آرامش
است، در انتظار انسان باشد.
صفحه 530 از 550
سوره انعام( 6): آیۀ 128 ..... ص : 647
(آیه 128 )- در این آیه مجددا قرآن به سرنوشت مجرمان گمراه و گمراهکننده باز میگردد و بحثهاي آیات گذشته را با آن تکمیل
میکند.
آنها را به یاد روزي میاندازد که رو در روي شیاطینی که از آنها الهام گرفتهاند میایستند و از این پیروان و آن پیشوایان سؤال
میشود.
آن روز که خداوند همه را جمع و محشور میسازد، ابتدا میگوید: اي جمعیت جن و شیاطین اغواگر! شما افراد » : نخست میگوید
وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً یا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ). ) « زیادي از انسانها را گمراه ساختید
در اینجا همان شیاطین است، زیرا جن در اصل به معنی هر موجود ناپیدا میباشد و در آیه 50 سوره کهف در « جن » منظور از کلمه
میخوانیم: کانَ مِنَ الْجِنِّ یعنی او از جن بود. ص: 648 « ابلیس » باره رئیس شیاطین
پیروان آنها از بشر چنین میگویند: پروردگارا! » اما شیاطین اغواگر گویا در برابر این سخن پاسخی ندارند و سکوت میکنند، ولی
وَ قالَ أَوْلِیاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُ نا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنا ) « آنها از ما بهره گرفتند و ما هم از آنها، تا زمانی که اجل ما پایان گرفت
أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنا).
در این آیه پایان زندگی است، زیرا اجل به این معنی در بسیاري از آیات قرآن به کار رفته است. « اجل » منظور از
جایگاه همه شما آتش است و جاودانه در آن » : اما خداوند همه این پیشوایان و پیروان مفسد و فاسد را مخاطب ساخته میگوید
قالَ النَّارُ مَثْواکُمْ خالِدِینَ فِیها إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ). ) « خواهید ماند مگر آنچه خدا بخواهد
إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ). ) « پروردگار تو حکیم و داناست » : و در پایان آیه میفرماید
هم کیفرش روي حساب است و هم عفو و بخشش، و به خوبی از موارد آنها آگاه میباشد.
سوره انعام( 6): آیۀ 129 ..... ص : 648
(آیه 129 )- در این آیه اشاره به یک قانون همیشگی الهی در مورد این گونه اشخاص کرده میگوید: ستمگران و طاغیان در این
همان طور که در جهان » دنیا حامی و پشتیبان یکدیگر و رهبر و راهنماي هم بودند و در مسیرهاي غلط همکاري نزدیک داشتند
وَ کَذلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ ) « دیگر نیز آنها را به یکدیگر وامیگذاریم و این به خاطر اعمالی است که در این جهان انجام دادند
بَعْضاً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).
نشان میدهد که این سیه روزي و بدبختی به خاطر اعمال خودشان است و این یک سنت الهی و قانون « بما کانوا یکسبون » تعبیر
آفرینش است که رهسپران راههاي تاریک جز سقوط در چاه و درّه بدبختی فرجامی نخواهند داشت.
سوره انعام( 6): آیۀ 130 ..... ص : 648
(آیه 130 )- اتمام حجت! در آیات گذشته سرنوشت شیطان صفتان ستمگر در روز رستاخیز بیان شده، براي این که تصور نشود آنها
در حال غفلت دست به چنین اعمالی زدند در این آیه و دو آیه بعد روشن میسازد که به اندازه ص:
649
کافی هشدار به آنها داده شده و اتمام حجت گردیده است.
اي جمعیت جن و انس آیا رسولانی از شما به سوي شما نیامدند و آیات مرا بازگو » : لذا خداوند در روز قیامت به آنها میگوید
صفحه 531 از 550
ا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتِی وَ « نکردند و در باره ملاقات چنین روزي به شما اخطار ننمودند
یُنْذِرُونَکُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا)
.سپس میگوید: از آنجا که روز رستاخیز روز کتمان نیست و نشانههاي همه چیز آشکار است و هیچ کس نمیتواند چیزي را پنهان
که چنین رسولانی « همگی در برابر این پرستش الهی، اظهار میدارند: ما بر ضد خود گواهی میدهیم و اعتراف میکنیم » ، دارد
آمدند و پیامهاي تو را به ما رسانیدند اما مخالفت کردیمالُوا شَهِدْنا عَلی أَنْفُسِنا)
ولی زندگی فریبنده دنیا و زرق و برق » .آري! دلایل کافی از طرف پروردگار در اختیار آنها بود و آنها راه را از چاه میشناختند
غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا) «َ وسوسهانگیز آن، آنها را فریب داد
آنها با صراحت به زبان خود گواهی میدهند که راه کفر پوییدند و در صف منکران حق قرار » . بار دیگر قرآن تأکید میکند که
شَهِدُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ) «َ گرفتند
سوره انعام( 6): آیۀ 131 ..... ص : 649
این » (آیه 131 )- در این آیه همان مضمون آیه گذشته را، اما به صورت یک قانون کلی و سنت همیشگی الهی، بازگو میکند که
« به خاطر آن است که پروردگار تو هیچ گاه مردم شهرها و آبادیها را به خاطر ستمگریهایشان، در حالی که غافلند، هلاك نمیکند
مگر این که رسولانی به سوي آنها بفرستد و آنها را متوجه زشتی اعمالشان سازد و گفتنیها را بگوید (ذلِکَ أَنْ لَمْ یَکُنْ رَبُّکَ
مُهْلِکَ الْقُري بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ).
به این معنی باشد که خدا افراد غافل را از روي ظلم و ستم کیفر نمیدهد زیرا کیفر دادن آنها در این حال، « بظلم » ممکن است کلمه
ظلم و ستم است و خداوند برتر از این است که در باره کسی ستم کند.
سوره انعام( 6): آیۀ 132 ..... ص : 649
هر یک از این دستهها (نیکوکار و بدکار، فرمانبردار و » : (آیه 132 )- و سر انجام آنها را در این آیه خلاصه کرده، چنین میگوید
قانون شکن، حق طلب و ستمگر) ص: 650
درجات و مراتبی بر طبق اعمال خود در آنجا دارند و پروردگارت هیچ گاه از اعمال آنها غافل نیست، بلکه همه را میداند و به هر
وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ). ) « کس آنچه لایق است میدهد
زاییده اعمال خود آدمی است و نه چیز دیگر. « درکات » و « درجات » این آیه بار دیگر بر این حقیقت تأکید میکند که تمام مقامها و
سوره انعام( 6): آیۀ 133 ..... ص : 650
پروردگار » : (آیه 133 )- این آیه در واقع استدلالی است براي آنچه در آیات پیش در زمینه عدم ظلم پروردگار بیان شد، میگوید
وَ رَبُّکَ الْغَنِیُّ ذُو الرَّحْمَۀِ). ) « تو، هم بینیاز است، و هم رحیم و مهربان
بنابراین، دلیلی ندارد که بر کسی کوچکترین ستم روا دارد، زیرا کسی ستم میکند که یا نیازمند باشد یا خشن و سنگدل به علاوه
اگر بخواهد همه شما را میبرد و به جاي شما کسان دیگري را که » نه نیازي به اطاعت شما دارد و نه بیمی از گناهانتان، زیرا
« بخواهد جانشین میسازد همان طور که شما را از دودمان انسانهاي دیگري که در بسیاري از صفات با شما متفاوت بودند آفرید
(إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِکُمْ ما یَشاءُ کَما أَنْشَأَکُمْ مِنْ ذُرِّیَّۀِ قَوْمٍ آخَرِینَ).
صفحه 532 از 550
بنابراین، او هم بینیاز و هم مهربان و هم قادر بر هر چیز است با این حال تصور ظلم در باره او ممکن نیست.
سوره انعام( 6): آیۀ 134 ..... ص : 650
آنچه به شما در زمینه رستاخیز و پاداش و کیفر وعده داده خواهد آمد » : (آیه 134 )- و با توجه به قدرت بیپایان او روشن است که
و شما هرگز نمیتوانید از قلمرو حکومت او خارج شوید و از پنجه عدالت » .( إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ ) « و کمترین تخلفی در آن نیست
وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ). ) « او فرار کنید
سوره انعام( 6): آیۀ 135 ..... ص : 650
آنها را تهدید کن و بگو: اي قوم من! هر کار از دستتان ساخته است انجام دهید من » (آیه 135 )- سپس به پیامبر دستور میدهد که
هم آنچه خدا به من دستور داده انجام خواهم داد، اما به زودي خواهید دانست سر انجام نیک و پیروزي نهایی با کیست اما بطور
قُلْ یا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلی مَکانَتِکُمْ إِنِّی عامِلٌ فَسَوْفَ ) « مسلم ظالمان و ستمگران پیروز نخواهند شد و روي سعادت را نخواهند دید
تَعْلَمُونَ مَنْ تَکُونُ ص: 651
لَهُ عاقِبَۀُ الدَّارِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 136 ..... ص : 651
(آیه 136 )- بار دیگر براي ریشه کن ساختن افکار بت پرستی از مغزها به ذکر عقاید و رسوم و آداب و عبادات خرافی مشرکان
پرداخته و با بیان رسا خرافی بودن آنها را روشن میسازد.
کفار مکّه و سایر مشرکان سهمی از زراعت و چهارپایان خود را براي خدا و سهمی نیز براي بتها قرار میدادند، و » : نخست میگوید
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِ یباً فَقالُوا ) « میگفتند: این قسمت مال خداست و این هم مال شرکاي ما، یعنی بتهاست
هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَکائِنا).
سهمی را که براي بتها قرار داده بودند هرگز به خدا نمیرسید و اما » : سپس اشاره به داوري عجیب آنها در این باره کرده، میگوید
فَما کانَ لِشُرَکائِهِمْ فَلا یَصِلُ إِلَی اللَّهِ وَ ما کانَ لِلَّهِ فَهُوَ یَصِلُ إِلی شُرَکائِهِمْ). ) « سهمی را که براي خدا قرار داده بودند به بتها میرسید
هر گاه بر اثر حادثهاي قسمتی از سهمی که براي خدا از زراعت و چهارپایان قرار داده بودند آسیب میدید و نابود میشد
میگفتند: مهم نیست خداوند بینیاز است، اما اگر از سهم بتها از بین میرفت سهم خدا را به جاي آن قرار میدادند و میگفتند:
بتها نیاز بیشتري دارند.
ساءَ ما یَحْکُمُونَ). ) « چه بد حکم میکنند » : در پایان آیه با یک جمله کوتاه این عقیده خرافی را محکوم میسازد و میگوید
چه حکمی از این زشتتر و ننگینتر که انسان قطعه سنگ و چوب بیارزشی را بالاتر از آفریننده جهان هستی فکر کند، آیا
انحطاط فکري از این بالاتر تصور میشود؟!
سوره انعام( 6): آیۀ 137 ..... ص : 651
همان طور » : (آیه 137 )- قرآن در این آیه اشاره به یکی دیگر از زشتکاریهاي بتپرستان و جنایتهاي شرم آور آنها کرده میگوید
(که تقسیم آنها در مورد خداوند و بتها در نظرشان جلوه داشت و این عمل زشت و خرافی و حتی مضحک را کاري پسندیده
صفحه 533 از 550
میپنداشتند) همچنین شرکاي آنها قتل فرزندان را در نظر بسیاري از بتپرستان ص: 652
وَ کَذلِکَ زَیَّنَ لِکَثِیرٍ مِنَ الْمُشْرِکِینَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَکاؤُهُمْ). ) « جلوه داده بود
تا آنجا که کشتن بچههاي خود را یک نوع افتخار و یا عبادت محسوب میداشتند.
در اینجا بتها هستند که به خاطر آنان گاهی فرزندان خود را قربانی مینمودند و یا نذر میکردند که اگر فرزندي « شرکاء » منظور از
نصیب آنها شد آن را براي بت قربانی کنند، همان طور که در تاریخ بتپرستان قدیم گفته شده است.
به بتها به خاطر آن است که علاقه و عشق به بت آنها را وادار به این عمل جنایت بار میکرد. « تزیین » و بنابراین نسبت
بتها و خدمه آن، مشرکان را به هلاکت بیفکنند و دین و آیین حق » نتیجه این گونه اعمال زشت این بود که » : سپس قرآن میگوید
لِیُرْدُوهُمْ وَ لِیَلْبِسُوا عَلَیْهِمْ دِینَهُمْ). ) « را مشتبه سازند و آنها را از رسیدن به یک آیین پاك محروم نمایند
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ). ) « اما با این همه اگر خدا میخواست میتوانست به اجبار جلو آنها را بگیرد » : قرآن میگوید
ولی اجبار بر خلاف سنت خداست، خداوند خواسته بندگان، آزاد باشند تا راه تربیت و تکامل هموار گردد زیرا در اجبار نه تربیت
است و نه تکامل.
و در پایان میفرماید: اکنون که چنین است و آنها در میان یک چنین اعمال خرافی زشت و ننگینی غوطهورند و حتی قبح آن را
و به « آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار » درك نمیکنند، و از همه بدتر این که گاهی آن را به خدا نیز نسبت میدهند
تربیت دلهاي آماده و مستعد بپرداز (فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 138 ..... ص : 652
(آیه 138 )- در این آیه و آیات بعد به چند قسمت از احکام خرافی بتپرستان که حکایت از کوتاهی سطح فکر آنها میکند اشاره
شده است.
این قسمت از چهارپایان و زراعت که مخصوص بتهاست و سهم آنها میباشد بطور کلی » : نخست میگوید بتپرستان میگفتند
وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ ) « براي همه ممنوع است، مگر آنهایی که ما میخواهیم و به پندار آنها تنها این دسته حلال بود نه بر دیگران
حَرْثٌ حِجْرٌ لا یَطْعَمُها إِلَّا مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ).
و منظورشان همان خدمه و متولیان بت و بتخانه بود، تنها این دسته بودند که ص: 653
به پندار آنها حق داشتند از سهم بتها بخورند.
سپس اشاره به دومین چیزي میکند که آنها تحریم کرده بودند و میگوید:
وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها). ) « قسمتی از چهارپایان هستند که سوار شدن بر آنها حرام است » آنها معتقد بودند که
وَ أَنْعامٌ لا یَذْکُرُونَ ) « نام خدا را بر قسمتی از چهارپایان نمیبردند » : بعد سومین قسمت از احکام نارواي آنها را بیان کرده میگوید
اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهَا).
این جمله ممکن است اشاره به حیواناتی باشد که به هنگام ذبح تنها نام بت را بر آنها میبردند و یا حیواناتی بوده است که سوار
شدن بر آنها را براي حج تحریم کرده بودند.
افْتِراءً عَلَیْهِ). ) « به خدا افترا میبستند و آن را به او نسبت میدادند » عجیب این است که به این احکام خرافی قناعت نمیکردند، بلکه
سَیَجْزِیهِمْ ) « خداوند به زودي کیفر آنها را در برابر این افترائات خواهد داد » : در پایان آیه پس از ذکر این احکام ساختگی میگوید
بِما کانُوا یَفْتَرُونَ).
صفحه 534 از 550
سوره انعام( 6): آیۀ 139 ..... ص : 653
آنها گفتند: » : (آیه 139 )- در این آیه نیز به یکی دیگر از احکام خرافی بتپرستان در مورد گوشت حیوانات اشاره کرده میفرماید
جنینهایی که در شکم این حیوانات است مخصوص مردان ما است، و بر همسران ما حرام است ولی اگر مرده متولد شود، همگی
وَ قالُوا ما فِی بُطُونِ هذِهِ الْأَنْعامِ خالِصَۀٌ لِذُکُورِنا وَ مُحَرَّمٌ عَلی أَزْواجِنا وَ إِنْ یَکُنْ مَیْتَۀً فَهُمْ فِیهِ شُرَکاءُ). ) « در آن شریکند
قرآن به دنبال این حکم جاهلی، با این جمله مطلب را تمام کرده و میگوید:
سَیَجْزِیهِمْ وَصْفَهُمْ). ) « به زودي خداوند کیفر این گونه توصیفات آنها را میدهد »
إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ). ) « او حکیم و داناست » : و در پایان آیه میفرماید
هم از اعمال و گفتار و تهمتهاي نارواي آنان باخبر است و هم روي حساب، آنها را مجازات میکند.
سوره انعام( 6): آیۀ 140 ..... ص : 653
(آیه 140 )- در تعقیب چند آیه گذشته که سخن از قسمتی از احکام خرافی و آداب زشت و ننگین عصر جاهلیت عرب به میان
آورد، در این آیه به شدت همه ص: 654
در جملههایی کوتاه اما بسیار رسا و جالب، وضع آنها را روشن « هفت تعبیر مختلف » این اعمال و احکام را محکوم کرده و با
میسازد.
قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَیْرِ ) « کسانی که فرزندان خود را از روي سفاهت و جهل کشتند، زیان کردند » : نخست میگوید
عِلْمٍ).
هم از نظر انسانی و اخلاقی، و هم از نظر عاطفی، و هم از نظر اجتماعی گرفتار خسارت و زیان گشتند و از همه بالاتر خسارت
معنوي در جهان دیگر! هر یک از این تعبیرهاي سهگانه به تنهایی براي معرفی زشتی عمل آنها کافی است. کدام علم و دانش اجازه
میدهد که انسان چنین عملی را به عنوان یک سنت و یا قانون در جامعه خود بپذیرد؟! اینجاست که به یاد گفتار ابن عباس میافتیم
که میگفت: اگر کسی بخواهد میزان عقب ماندگی اقوام جاهلی را بداند آیات سوره انعام (یعنی آیات فوق) را بخواند.
اینان آنچه را خدا به آنان روزي داده بود و مباح و حلال ساخته بود، بر خود تحریم کردند و به خدا افترا » : سپس قرآن میگوید
وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَی اللَّهِ). ) « زدند که خدا آنها را حرام کرده است
داده بود و حتی براي ادامه « روزي » در این جمله با دو تعبیر دیگر اعمال آنها محکوم شده است، زیرا آنها نعمتی را که خدا به آنان
بستند که او چنین « افترا » حیاتشان لازم و ضروري بود بر خود تحریم کردند و قانون خدا را زیر پا گذاشتند و دیگر این که به خدا
دستوري داده است، با آن که ابدا چنین نبود.
و در پایان آیه با دو تعبیر دیگر آنان را محکوم میسازد، نخست میگوید:
قَدْ ضَلُّوا). ) « آنها بطور مسلم گمراه شدند »
وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ). ) « آنها هیچ گاه در مسیر هدایت نبودهاند » سپس اضافه میکند
سوره انعام( 6): آیۀ 141 ..... ص : 654
(آیه 141 )- یک درس بزرگ توحید! در این آیه به چند موضوع اشاره شده است که هر کدام در حقیقت نتیجه دیگري است.
ص: 655
صفحه 535 از 550
خداوند همان کسی است که انواع باغها و زراعتها با درختان گوناگون آفریده است که بعضی روي داربستها » : نخست میگوید
قرار گرفته (و با منظره بدیع و دلانگیز خود چشمها را متوجه خویش میسازند، و با میوههاي لذیذ و پربرکت کام انسان را شیرین
میکنند) و بعضی بدون احتیاج به داربست بر سر پا ایستاده و سایه بر سر آدمیان گسترده، و با میوههاي گوناگون به تغذیه انسان
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَیْرَ مَعْرُوشاتٍ). ) « کمک میکنند
وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ). ) « و همچنین درختان نخل و زراعت را آفرید » : سپس اشاره به دو قسمت از باغها و جنات کرده، میگوید
مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ). یعنی با این که از زمین واحدي میرویند هر ) « این درختان از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند » : بعد اضافه میکند که
کدام طعم و عطر و خاصیتی مخصوص به خود دارند، که در دیگري دیده نمیشود.
همچنین زیتون و » : سپس اشاره به دو قسمت دیگر از میوههایی میکند که فوق العاده مفید و داراي ارزش حیاتی هستند، و میگوید
را آفرید (وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ). « انار
انتخاب این دو، ظاهرا به خاطر آن است که این دو درخت در عین این که از نظر ظاهر با هم شباهت دارند، از نظر میوه و خاصیت
غذایی بسیار با هم متفاوتند.
مُتَشابِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ). ) « هم با یکدیگر شبیهند و هم غیر شبیه » لذا بلافاصله میفرماید
از میوه آنها به هنگامی که به ثمر نشست، بخورید ولی فراموش نکنید » : پس از ذکر این همه نعمتهاي گوناگون پروردگار، میگوید
کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ). ) « که به هنگام چیدن، حق آن را باید ادا کنید
وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ). ) « اسراف نکنید، زیرا خداوند مسرفان را دوست نمیدارد » و در پایان، فرمان میدهد که
سوره انعام( 6): آیۀ 142 ..... ص : 655
، (آیه 142 )- در این آیه و دو آیه بعد در باره حیوانات حلال گوشت و خدمات آنها سخن میگوید. برگزیده تفسیر نمونه، ج 1
ص: 656
وَ مِنَ الْأَنْعامِ ) « نخست میگوید: خداوند کسی است که از چهارپایان براي شما حیوانات بزرگ و باربر و حیوانات کوچک آفرید
حَمُولَۀً وَ فَرْشاً).
به همان معنی معروف است، ولی در اینجا به معنی گوسفند و نظیر آن از حیوانات کوچک تفسیر شده است. « فرش »
از آنچه خدا » سپس چنین نتیجه میگیرد، اکنون که همه اینها مخلوق خداست و حکم آن به دست اوست، به شما اجازه میدهد که
کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ). ) « به شما روزي داده است بخورید
« از گامهاي شیطان پیروي نکنید، که او دشمن آشکار شماست » : و براي تأکید این سخن و ابطال احکام خرافی مشرکان، میفرماید
دشمنی که از آغاز خلقت آدم با شما اعلان جنگ داده است (وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ).
سوره انعام( 6): آیۀ 143 ..... ص : 656
(آیه 143 )- در این آیه به عنوان توضیح، قسمتی از حیوانات حلال گوشت و قسمتی از حیواناتی را که هم باربرند و هم براي تغذیه
خداوند هشت جفت از چهارپایان را براي شما آفرید، از گوسفند و میش یک » : انسان قابل استفادهاند، شرح میدهد و میگوید
ثَمانِیَۀَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَیْنِ). ) «( جفت (نر و ماده) و از بز یک جفت (نر و ماده
از آنها صریحا بپرس: آیا خداوند نرهاي آنها را حرام کرده یا » پس از ذکر این چهار زوج بلافاصله به پیامبرش دستور میدهد که
صفحه 536 از 550
أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَیَیْنِ). ) « یا حیواناتی که در شکم میشها یا بزهاي ماده است » .( قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ ) ؟« مادهها را
« اگر راست میگویید و بر تحریم هر یک از این حیوانات از روي علم و دانش دلیلی دارید به من خبر دهید » : بعد اضافه میکند
(نَبِّئُونِی بِعِلْمٍ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 144 ..... ص : 656
از شتر، دو زوج (نر و ماده) و از گاو هم دو زوج (نر و ماده) » : (آیه 144 )- در این آیه، چهار زوج دیگر را بیان میکند و میفرماید
قرار دادیم، بگو: کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است، نرها یا مادهها را و یا حیواناتی که در شکم شترها یا برگزیده تفسیر
نمونه، ج 1، ص: 657
وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَیْنِ قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَیَیْنِ). ) ؟« گاوهاي ماده است
حکم به حلال بودن یا حرام بودن این حیوانات تنها به دست خداوندي است که آفریننده آنها و آفریدگار بشر و تمام جهان هستی
است.
در آیه قبل تصریح شده بود که هیچ گونه دلیل علمی و عقلی براي تحریم این حیوانات در اختیار مشرکان نبود، و چون آنها ادعاي
نبوت و وحی نیز نداشتند، بنابراین، احتمال سوم باقی میماند که ادعا کنند به هنگام صدور این فرمان، از پیامبران الهی، حاضر و
گواه بودهاند.
أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ ) « آیا شما شاهد و گواه این مطلب بودید، هنگامی که خداوند شما را به این موضوع توصیه کرد » : لذا میفرماید
وَصَّاکُمُ اللَّهُ بِهذا).
و چون جواب این سؤال نیز منفی بوده، ثابت میشود که آنها جز تهمت و افتراء در این باره سرمایهاي نداشتند.
چه کسی ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ میبندند تا مردم را از روي جهل گمراه سازند، » : لذا در پایان آیه اضافه میکند
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَري عَلَی اللَّهِ کَ ذِباً لِیُضِلَّ النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ، إِنَّ اللَّهَ لا ) « مسلما خداوند هیچ گاه ستمگران را هدایت نخواهد کرد
یَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ).
از آیه فوق استفاده میشود که دروغ بستن به خدا یکی از بزرگترین ستمها است، ستم به مقام مقدس پروردگار، و ستم به بندگان
خدا، و ستم به خویشتن!
سوره انعام( 6): آیۀ 145 ..... ص : 657
(آیه 145 )- بخشی از حیوانات حرام. براي روشن ساختن محرمات الهی از بدعتهایی که مشرکان در آیین حق گذاشته بودند، در
صریحا به آنها بگو: در آنچه بر من وحی شده هیچ غذاي حرامی را براي » : این آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که
قُلْ لا أَجِدُ فِی ما أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلی طاعِمٍ یَطْعَمُهُ). ) « هیچ کس (اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ) نمییابم
إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَیْتَۀً). ) « نخست این که مردار باشد » مگر چند چیز
أَوْ دَماً مَسْفُوحاً). ص: 658 ) « یا خونی که از بدن حیوان بیرون میریزد »
نه خونهایی که پس از بریدن رگهاي حیوان و خارج شدن مقدار زیادي از خون در لابلاي رگهاي مویین در وسط گوشتها باقی
و مایه تنفر طبع سالم آدمی و منبع انواع آلودگیها « همه اینها رجس و پلیدي است » أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ). زیرا ) « یا گوشت خوك » میماند
و سر چشمه زیانهاي مختلف (فَإِنَّهُ رِجْسٌ).
صفحه 537 از 550
أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ ) « یا حیواناتی که هنگام ذبح نام غیر خدا بر آنها برده شده است » : سپس به نوع چهارم اشاره کرده میگوید
بِهِ). که از نظر اخلاقی و معنوي نشانه بیگانگی از خدا و دوري از مکتب توحید است.
بنابراین، شرایط ذبح اسلامی، بر دو گونه است، بعضی مانند بریدن رگهاي چهارگانه و بیرون ریختن خون حیوان، جنبه بهداشتی
و ذبح به وسیله مسلمان، جنبه معنوي. « بسم اللّه » دارد، و بعضی مانند رو به قبله بودن و گفتن
در پایان آیه کسانی را که از روي ناچاري و اضطرار، و نیافتن هیچ غذاي دیگر براي حفظ جان خویش، از این گوشتهاي حرام
کسانی که اضطرار پیدا کنند، گناهی بر آنها نیست، مشروط بر این که تنها به خاطر » : استفاده میکنند، استثناء کرده و میگوید
حفظ جان باشد نه به خاطر لذت و یا حلال شمردن حرام الهی و نه زیاد از حد، بخورند، در این صورت پروردگار آمرزنده مهربان،
فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ). ) « آنها را معاف خواهد ساخت
در حقیقت این دو شرط براي آن است که افرادي اضطرار را دستاویز براي تجاوز به حریم قوانین الهی نسازند.
سوره انعام( 6): آیۀ 146 ..... ص : 658
(آیه 146 )- محرمات بر یهود. در این آیه اشاره به قسمتی از محرمات بر یهود میکند تا روشن شود، که احکام مجعول و خرافی
بتپرستان نه با آیین اسلام سازگار است و نه با آیین یهود، (و نه با آیین مسیح که معمولا در احکامش از آیین یهود پیروي
وَ عَلَی الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا کُلَّ ذِي ظُفُرٍ). ) « بر یهودیان، هر حیوان ناخنداري را حرام کردیم » : میکند). لذا نخست میگوید
، نیستند اعم از چهارپایان یا پرندگان، بر یهود تحریم شده بود. برگزیده تفسیر نمونه، ج 1 « سم چاك » بنابراین، تمام حیواناتی که
ص: 659
وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ ) « پیه و چربی موجود در بدن گاو و گوسفند را نیز بر آنها حرام کرده بودیم » : سپس میفرماید
شُحُومَهُما).
و» .( إِلَّا ما حَمَلَتْ ظُهُورُهُما ) « چربیهایی که در پشت این دو حیوان قرار دارد » و به دنبال آن، سه مورد را استثناء میکند، نخست
أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ). ) « و چربیهایی که با استخوان آمیخته شده است » .( أَوِ الْحَوایا ) « چربیهایی که در پهلوها و لابلاي امعاء قرار گرفته
اما به خاطر ظلم و ستمی که میکردند، از این گونه » ، ولی در پایان آیه تصریح میکند که اینها در حقیقت بر یهود حرام نبود
ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِبَغْیِهِمْ). ) « گوشتها و چربیها که مورد علاقه آنها بود به حکم خدا محروم شدند
وَ إِنَّا لَصادِقُونَ). ) « این یک حقیقت است و ما راست میگوییم » : و براي تأکید اضافه میکند
سوره انعام( 6): آیۀ 147 ..... ص : 659
(آیه 147 )- از آنجا که لجاجت یهود و مشرکان روشن بوده و امکان داشته پافشاري کنند و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را تکذیب
اگر تو را تکذیب کنند به آنها بگو: پروردگارتان رحمت وسیع و » نمایند، در این آیه خداوند به پیامبرش دستور میدهد که
فَإِنْ کَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَۀٍ واسِعَۀٍ). ) « پهناوري دارد
و شما را زود مجازات نمیکند بلکه مهلت میدهد، شاید از اشتباهات خود برگردید و از کرده خود پشیمان شوید و به سوي خدا
باز آیید.
ولی اگر از مهلت الهی باز هم سوء استفاده کنید، و به تهمتهاي نارواي خود ادامه دهید، بدانید کیفر خداوند قطعی است، و سر
وَ لا یُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ). ) « مجازات او از جمعیت مجرمان دفع شدنی نیست » انجام دامان شما را خواهد گرفت، زیرا
صفحه 538 از 550
این آیه به خوبی عظمت تعلیمات قرآن را روشن میسازد که بعد از شرح این همه خلافکاریهاي یهود و مشرکان، باز آنها را فورا
تهدید به عذاب نمیکند بلکه نخست با تعبیرهاي آکنده از محبت راه بازگشت را به سوي آنها گشوده، تا تشویق شوند و به سوي
حق بازگردند، اما براي این که رحمت پهناور الهی باعث جرأت ص: 660
و جسارت و طغیان آنان نگردد، و دست از لجاجت بردارند در آخرین جمله آنها را تهدید به مجازات قطعی خدا میکند.
سوره انعام( 6): آیۀ 148 ..... ص : 660
به دنبال سخنانی که از مشرکان در آیات سابق گذشت، در این آیه اشاره به پارهاي از !« جبر » (آیه 148 )- فرار از مسؤولیت به بهانه
به زودي مشرکان (در پاسخ ایرادات تو در زمینه شرك و تحریم » : استدلالات واهی و پاسخ آن شده است، نخست میگوید
روزیهاي حلال) چنین میگویند که اگر خداوند میخواست نه ما مشرك میشدیم و نه نیاکان ما بتپرست بودند، و نه چیزي را
پس آنچه ما کردهایم و میگوییم همه خواست اوست (سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَکْنا وَ لا آباؤُنا وَ ،« تحریم میکردیم
لا حَرَّمْنا مِنْ شَیْءٍ).
مشرکان مانند بسیاري از گناهکاران میخواستند با استتار تحت عنوان جبر از مسؤولیت خلافکاریهاي خود فرار کنند. در حقیقت
آنها مدعی بودهاند سکوت خدا در برابر بتپرستی و تحریم پارهاي از حیوانات، دلیل بر رضایت اوست زیرا اگر راضی نبود
میبایست به نوعی ما را از این کار بازدارد.
بلکه » اما قرآن در پاسخ آنها به طرز قاطعی بحث کرده، نخست میگوید: تنها اینها نیستند که چنین دروغهایی را بر خدا میبندند
جمعی از اقوام گذشته نیز همین دروغها را میگفتند ولی سر انجام گرفتار عواقب سوء اعمالشان شدند و طعم مجازات ما را
کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّی ذاقُوا بَأْسَنا). ) « چشیدند
آنها در حقیقت با این گفتههاي خود، هم دروغ میگفتند و هم انبیاء را تکذیب میکردند، اگر او به این اعمال راضی بود چگونه
پیامبران خود را براي دعوت به توحید میفرستاد، اصولا دعوت انبیاء خود مهمترین دلیل براي آزادي اراده و اختیار انسان است.
قُلْ هَلْ عِنْدَکُمْ مِنْ ) « به آنها بگو: آیا راستی دلیل قطعی و مسلّمی بر این ادعا دارید اگر دارید چرا نشان نمیدهید » : سپس میگوید
عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا).
إِنْ ) « شما بطور قطع هیچ دلیلی بر این ادعاها ندارید، تنها از پندارها و خیالات خام پیروي میکنید » و سر انجام اضافه میکند که
تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ ص: 661
إِلَّا تَخْرُصُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 149 ..... ص : 661
بگو خداوند دلایل صحیح و روشن در » : (آیه 149 )- در این آیه براي ابطال ادعاي مشرکان دلیل دیگري ذکر میکند، و میگوید
هم به وسیله پیامبران خود و هم از طریق عقل، « زمینه توحید و یگانگی خویش و همچنین احکام حلال و حرام اقامه کرده است
بطوري که هیچ گونه عذري براي هیچ کس باقی نماند (قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّۀُ الْبالِغَۀُ).
بنابراین، آنها هرگز نمیتوانند ادعا کنند که خدا با سکوت خویش، عقاید و اعمال ناروایشان را امضا کرده است، و نیز نمیتوانند
ادعا کنند که در اعمالشان مجبورند، زیرا اگر مجبور بودند، اقامه دلیل و فرستادن پیامبران و دعوت و تبلیغ آنان بیهوده بود، اقامه
دلیل، دلیل بر آزادي اراده است.
صفحه 539 از 550
فَلَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ). ) « خداوند اگر بخواهد، همه شما را از طریق اجبار هدایت خواهد کرد » : و در پایان آیه میفرماید
ولی نه چنان ایمانی ارزش خواهد داشت و نه اعمالی که در پرتو آن انجام میگیرد، بلکه فضیلت و تکامل انسان در آن است که
راه هدایت و پرهیزکاري را با پاي خود و به اراده و اختیار خویش بپیماید.
خداوند بر مردم دو حجت دارد، حجت آشکار و حجت پنهان، حجت » : از امام کاظم علیه السّلام چنین نقل شده است که فرمود
.« آشکار، رسولان و انبیاء و امامانند، و حجت باطنه، عقول و افکارند
سوره انعام( 6): آیۀ 150 ..... ص : 661
(آیه 150 )- در این آیه براي این که بطلان سخنان آنها روشنتر شود، و نیز اصول صحیح قضاوت و داوري رعایت گردد، از آنها
دعوت میکند که اگر شهود معتبري دارند، که خداوند حیوانات و زراعتهایی را که آنها مدّعی تحریم آن هستند.
تحریم کرده، اقامه کنند.
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَکُمُ الَّذِینَ ) .« اي پیامبر! به آنها بگو: گواهان خود را که گواهی بر تحریم اینها میدهند بیاورید » : لذا میگوید
یَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا).
سپس اضافه میکند: اگر آنها دسترسی به گواهان معتبري پیدا نکردند ص: 662
و تنها به گواهی و ادعاي خویش قناعت نمودند، تو هرگز با آنها هم صدا نشو و مطابق شهادت و ادعاي » ( (و قطعا پیدا نمیکنند
فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ). ) « آنان گواهی مده
قرائن گواهی میدهد که این احکام ساختگی، صرفا از هوي و هوس و تقلیدهاي کورکورانه سر چشمه گرفته، چه این که هیچ سند
و مدرکی از انبیاي الهی و کتب آسمانی بر تحریم این امور ندارند.
از هوي و هوسهاي کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و آنها که به آخرت ایمان ندارند و آنها که » : لذا در جمله بعد میگوید
وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ). ) « براي خدا شریک قائل شدهاند، پیروي مکن
یعنی، بتپرستی آنها و انکار قیامت و رستاخیز و خرافات و هويپرستی آنان گواه زندهاي است، که این احکام آنان نیز ساختگی
است و ادعایشان در مورد تحریم این موضوعات از طرف خدا، بیاساس و بیارزش است.
سوره انعام( 6): آیۀ 151 ..... ص : 662
(آیه 151 )- فرمانهاي دهگانه! پس از نفی احکام ساختگی مشرکان که در آیات قبل گذشت، این آیه و دو آیه بعد اشاره به اصول
محرمات در اسلام کرده و گناهان کبیره ردیف اول را ضمن بیان کوتاه و پر مغز و جالبی در ده قسمت بیان میکند، نخست
قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ). ) « به آنها بگو: بیایید تا آنچه را خدا بر شما تحریم کرده است بخوانم و برشمرم » : میگوید
أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً). ) « این که هیچ چیز را شریک و همتاي خدا قرار ندهید » -1
وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً). ) « نسبت به پدر و مادر نیکی کنید » -2
زیرا روزي شما و آنها همه به دست ماست » .( وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ ) « فرزندان خود را به خاطر تنگدستی و فقر نکشید » -3
نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ). ) « و ما همه را روزي میدهیم
ص: 663 « به اعمال زشت و قبیح نزدیک نشوید، خواه آشکار باشد، خواه پنهان » -4
(وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ).
صفحه 540 از 550
یعنی، نه تنها انجام ندهید، بلکه به آن نزدیک هم نشوید.
دست به خون بیگناهان نیالایید و نفوسی را که خداوند محترم شمرده و ریختن خون آنها مجاز نیست به قتل نرسانید مگر این » -5
مثل این که قاتل باشند (وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ). و به دنبال این « که طبق قانون الهی اجازه قتل آنها داده شده باشد
اینها اموري است که خداوند به شما توصیه کرده، تا دریابید و از ارتکاب آنها خودداري » : پنج قسمت براي تأکید بیشتر میفرماید
ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ). ) « نمایید
سوره انعام( 6): آیۀ 152 ..... ص : 663
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ ) « هیچ گاه جز به قصد اصلاح نزدیک مال یتیمان نشوید، تا هنگامی که به حدّ بلوغ برسند » : (آیه 152 )- ششم
إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ)
وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمِیزانَ بِالْقِسْطِ) ) « کم فروشی نکنید و حق پیمانه و وزن را با عدالت ادا کنید » -7.
.و از آنجا که هر قدر انسان دقت در پیمانه و وزن کند باز ممکن است، مختصر کم و زیادي صورت گیرد که سنجش آن با
هیچ کس را جز به اندازه توانایی تکلیف » : پیمانهها و ترازوهاي معمولی امکان پذیر نیست، به دنبال این جمله اضافه میکند
لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها) ) « نمیکنیم
هر گاه به هنگام داوري یا شهادت و یا در مورد دیگر سخنی میگویید عدالت را رعایت کنید و از مسیر حق منحرف نشوید، » -8.
وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبی) ) « هر چند در مورد خویشاوندان شما باشد و داوري و شهادت به حق به زیان آنها تمام گردد
وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا) ) « به عهد الهی وفا کنید و آن را نشکنید » -9.
و تکالیف الهی و هر گونه عهد و نذر و قسم است. « تشریعی » و « تکوینی » همه پیمانهاي الهی اعم از پیمانهاي « عهد الهی » .منظور از
اینها اموري است که ص: 664 » : و باز براي تأکید در پایان این چهار قسمت، میفرماید
ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ) ) « خداوند به شما توصیه میکند، تا متذکر شوید
سوره انعام( 6): آیۀ 153 ..... ص : 664
اشاره
این راه مستقیم من، راه توحید، راه حق و عدالت، راه پاکی و تقواست، از آن پیروي کنید و هرگز در راههاي » : (آیه 153 )- دهم
وَ أَنَّ ) « انحرافی و پراکنده گام ننهید که شما را از راه خدا منحرف و پراکنده میکند و تخم نفاق و اختلاف را در میان شما میپاشد
هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ).
ذلِکُمْ ) « اینها اموري است که خداوند به شما توصیه میکند تا پرهیزکار شوید » : و در پایان براي سومین بار تأکید میکند که
وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ).
-1 اهمیت نیکی به پدر و مادر! ..... ص : 664
ذکر نیکی به پدر و مادر، بلافاصله بعد از مبارزه با شرك، و قبل از دستورهاي مهمی همانند تحریم قتل نفس، و اجراي اصول
صفحه 541 از 550
عدالت، دلیل بر اهمیت فوق العاده حق پدر و مادر در دستورهاي اسلامی است.
که هماهنگ با سایر تحریمهاي این آیه است، « تحریم آزار پدر و مادر » این موضوع وقتی روشنتر میشود که توجه کنیم به جاي
موضوع احسان و نیکی کردن، ذکر شده است، یعنی نه تنها ایجاد ناراحتی براي آنها حرام است بلکه علاوه بر آن، احسان و نیکی
در مورد آنان نیز لازم و ضروري است.
بنابراین، آیه تأکید میکند که « و بالوالدین احسانا » متعدي ساخته و فرموده است « ب» را به وسیله « احسان » و جالبتر این که کلمه
موضوع نیکی به پدر و مادر را باید آنقدر اهمیت داد که شخصا و بدون واسطه به آن اقدام نمود.
-2 قتل فرزندان به خاطر گرسنگی! ..... ص : 664
از این آیات برمیآید که عربهاي دوران جاهلی نه تنها دختران خویش را به خاطر تعصبهاي غلط، زنده به گور میکردند، بلکه
پسران را که سرمایه بزرگی در جامعه آن روز محسوب میشد، نیز از ترس فقر و تنگدستی به قتل میرسانیدند.
با نهایت تأسف این عمل جاهلی در عصر و زمان ما در شکل دیگري تکرار میشود، و به عنوان کمبود احتمالی مواد غذایی روي
زمین، کودکان بیگناه در عالم ص: 665
به قتل میرسند. « کورتاژ » جنین، از طریق
گر چه امروز براي سقط جنین دلایل بیاساس دیگري نیز ذکر میکنند، ولی مسأله فقر و کمبود مواد غذایی یکی از دلایل عمده
آن است.
« جاهلیت قرن بیستم » اینها و مسائل دیگري شبیه به آن، نشان میدهد که عصر جاهلیت در زمان ما به شکل دیگري تکرار میشود و
حتی در جهاتی وحشتناکتر و گستردهتر از جاهلیت قبل از اسلام است.
سوره انعام( 6): آیۀ 154 ..... ص : 665
(آیه 154 )- پاسخ قاطع به بهانهجویان. در آیات قبل، سخن از ده حکم اساسی و اصولی در میان بود، که نه تنها در اسلام بلکه در
سپس به موسی، کتاب آسمانی دادیم و نعمت خود را بر افراد نیکوکار و » : تمام ادیان بوده است. به دنبال آن در این آیه میگوید
ثُمَّ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ تَماماً عَلَی الَّذِي أَحْسَنَ). ) « آنها که تسلیم فرمان ما و پیرو حق بودند کامل ساختیم
و نیز این کتاب، که » .( وَ تَفْصِیلًا لِکُلِّ شَیْءٍ ) « و در آن هر چیز را که مورد نیاز بود، و در مسیر تکامل انسان اثر داشت، بازگو کردیم »
تمام این برنامهها به خاطر آن بود که به روز رستاخیز و لقاي » .( وَ هُديً وَ رَحْمَ ۀً ) « بر موسی نازل شد، مایه هدایت و رحمت بود
و با ایمان به معاد، افکار و گفتار و رفتارشان پاك شود (لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ). « پروردگار ایمان بیاورند
سوره انعام( 6): آیۀ 155 ..... ص : 665
این کتابی » : (آیه 155 )- در این آیه، اشاره به نزول قرآن و تعلیمات آن کرده و بحث آیه گذشته را تکمیل مینماید و میگوید
وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ). و ) « است که ما نازل کردهایم، کتابی است با عظمت و پربرکت و سر چشمه انواع خیرات و نیکیها
چون چنین است بطور کامل از آن پیروي کنید، و پرهیزکاري پیشه نمایید و از مخالفت با آن بپرهیزید شاید مشمول رحمت خدا »
فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ). ) « گردید
صفحه 542 از 550
سوره انعام( 6): آیۀ 156 ..... ص : 665
ما این کتاب آسمانی را » : (آیه 156 )- در این آیه، تمام راههاي فرار و بهانهجوییها را به روي مشرکان بسته، نخست به آنها میگوید
با این امتیازات نازل کردیم تا نگویید که تنها بر دو طایفه پیشین (یهود و نصاري) کتاب آسمانی نازل شده، و ما از برگزیده تفسیر
نمونه، ج 1، ص: 666
بحث و بررسی و مطالعه آنها غافل بودهایم، و اگر از فرمان تو سرپیچی کردیم به خاطر این بوده است که فرمان تو در دست دیگران
أَنْ تَقُولُوا إِنَّما أُنْزِلَ الْکِتابُ عَلی طائِفَتَیْنِ مِنْ قَبْلِنا وَ إِنْ کُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِینَ). ) « بود و به دست ما نرسید
سوره انعام( 6): آیۀ 157 ..... ص : 666
(آیه 157 )- در این آیه همان بهانه به صورت دامنهدارتر و آمیخته با ادعا و غرور بیشتر از آنها نقل شده است، و آن این که، اگر
قرآن بر آنها نازل نمیشد، ممکن بود ادعا کنند ما بقدري براي انجام فرمان الهی آمادگی داشتیم که هیچ ملتی به اندازه ما آمادگی
أَوْ تَقُولُوا لَوْ ) « اگر کتاب آسمانی بر ما نازل میشد، ما از همه آنها پذیراتر و هدایتیافتهتر بودیم » نداشت، آیه میفرماید: تا نگویید
أَنَّا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْکِتابُ لَکُنَّا أَهْدي مِنْهُمْ).
آیات و دلایل روشن از طرف » قرآن در برابر این ادعاها میگوید: خداوند تمام راههاي بهانه جویی را بر شما بسته است زیرا
فَقَدْ جاءَکُمْ بَیِّنَۀٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُديً وَ رَحْمَۀٌ). ) « پروردگار براي شما آمد، آمیخته با هدایت الهی و رحمت پروردگار
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ) «؟ با این حال آیا کسی ستمکارتر از آنها که تکذیب آیات خدا میکنند و از آن اعراض مینمایند پیدا میشود »
کَذَّبَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْها).
اشاره به این که آنها نه تنها از آیات خدا روي گردانیدند بلکه با شدت از آن فاصله گرفتند.
در پایان آیه، مجازات دردناك این گونه افراد لجوج و بیفکري را که مطالعه نکرده حقایق را به شدت انکار میکنند و از آن
به زودي کسانی را که از آیات ما روي » : میگریزند حتی سد راه دیگران میشوند، در یک جمله کوتاه و رسا بیان کرده میگوید
سَنَجْزِي الَّذِینَ ) « میگردانند، گرفتار مجازاتهاي شدید خواهیم کرد، و این به خاطر همان اعراض بیرویه و بیدلیل آنهاست
یَصْدِفُونَ عَنْ آیاتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما کانُوا یَصْدِفُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 158 ..... ص : 666
(آیه 158 )- انتظارات بیجا و محال! در آیات گذشته این حقیقت بیان شد که ما حجت را بر مشرکان تمام کردیم و کتاب آسمانی
یعنی قرآن را براي هدایت همگان فرستادیم. این آیه میگوید: اما این افراد لجوج به اندازهاي در کار خود برگزیده تفسیر نمونه،
ج 1، ص: 667
سرسختند، که این برنامه روشن نیز در آنها تأثیر نمیکند، گویا انتظار نابودي خویش، یا از میان رفتن آخرین فرصت، و یا انتظار
امور محالی را میکشند.
هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَۀُ). ) !« آیا آنها جز این انتظار دارند که فرشتگان مرگ به سراغشان بیایند » : نخست میگوید
و او را ببینند، و ایمان بیاورند!! (أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ). در حقیقت آنها انتظار امر محالی را « یا این که پروردگارت به سراغ آنها بیاید »
میکشند.
یا این که بعضی از آیات و نشانههاي پروردگار (که در آستانه رستاخیز و پایان جهان، واقع میشود، و به دنبال آن » : سپس میگوید
صفحه 543 از 550
أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ). ) « درهاي توبه بسته خواهد شد) انجام گیرد
آن روز که چنین آیات صورت پذیرد، ایمان آوردن افرادي که قبلا ایمان نیاوردهاند و آنها که عمل » : و به دنبال آن اضافه میکند
یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَ بَتْ فِی ) « نیکی انجام ندادهاند، پذیرفته نخواهد شد
إِیمانِها خَیْراً). و درهاي توبه به روي آنان بسته میشود، زیرا توبه و ایمان در آن هنگام، صورت اجباري و اضطراري به خود
میگیرد، و ارزش ایمان و توبه اختیاري را نخواهد داشت.
اکنون که شما چنین انتظاري را دارید در انتظار خویش بمانید، ما هم » : در پایان آیه با لحنی تهدید آمیز به این افراد لجوج میگوید
قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ). ) « در انتظار (کیفر دردناك شما) خواهیم بود
از نکات جالبی که از آیه فوق استفاده میشود این است که راه نجات را در ایمان، آن هم ایمانی که در پرتو آن اکتساب خیري
شود و اعمال نیک انجام گیرد، معرفی میکند.
سوره انعام( 6): آیۀ 159 ..... ص : 667
(آیه 159 )- بیگانگی از نفاقافکنان! در تعقیب دستورات دهگانهاي که در آیات قبل گذشت و در آخر آن فرمان به پیروي از
و مبارزه با هر گونه نفاق و اختلاف داده شده بود، این آیه در حقیقت تأکید و تفسیري روي همین مطلب « صراط مستقیم خدا »
آنها که آیین و مذهب خود را پراکنده کردند ص: 668 » : است. نخست میفرماید
إِنَّ الَّذِینَ ) « و به دستههاي مختلف تقسیم شدند، در هیچ چیز با آنها ارتباط نداري و آنها نیز هیچ گونه ارتباطی با مکتب تو ندارند
فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ).
زیرا مکتب تو، مکتب توحید و صراط مستقیم است و صراط مستقیم و راه راست همواره یکی بیش نیست.
کار اینها واگذار به خداست، و آنها را از اعمالشان آگاه خواهد » : سپس به عنوان تهدید و توبیخ این گونه افراد تفرقهانداز، میگوید
إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَفْعَلُونَ). ) « ساخت
قابل ذکر این که محتواي آیه یک حکم عمومی و همگانی در باره تمام افراد تفرقهانداز است، که با ایجاد انواع بدعتها، میان
بندگان خدا، بذر نفاق و اختلاف میپاشند اعم از آنها که در امتهاي پیشین بودند، یا آنها که در این امتند.
این آیه بار دیگر، این حقیقت را که اسلام آیین وحدت و یگانگی است و از هر گونه نفاق و تفرقه و پراکندگی بیزار است با تأکید
تمام بازگو میکند.
سوره انعام( 6): آیۀ 160 ..... ص : 668
(آیه 160 )- پاداش بیشتر، مجازات کمتر: در این آیه، اشاره به رحمت و پاداش وسیع خداوند که در انتظار افراد نیکوکار است،
هر کسی کار نیکی به جا آورد، ده برابر به او پاداش داده » : کرده و تهدیدهاي آیه را با این تشویقها تکمیل میکند و میگوید
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَۀِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها). ) « میشود
وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَۀِ فَلا یُجْزي إِلَّا مِثْلَها). ) « و هر کس کار بدي انجام دهد، جز به همان مقدار، کیفر داده نمیشود »
و تنها به مقدار عملشان کیفر میبینند (وَ هُمْ لا « به آنها هیچ گونه ستمی نخواهد شد » و براي تأکید این جمله را نیز اضافه میکند که
یُظْلَمُونَ).
است. « کار نیک و فکر نیک و عقیده نیک و یا بد » در آیه فوق، هر گونه « سیئۀ » و « حسنۀ » منظور از
صفحه 544 از 550
سوره انعام( 6): آیۀ 161 ..... ص : 668
(آیه 161 )- این است راه مستقیم من! این آیه و آیات بعد از آن سوره انعام با آن پایان میپذیرد در حقیقت خلاصهاي است از
بحثهاي این سوره که در ص: 669
زمینه مبارزه با شرك و بتپرستی بیان شده، نخست در برابر عقاید و ادعاهاي دور از منطق مشرکان و بتپرستان، خداوند به
بگو: » پیامبرش دستور میدهد که
قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِ راطٍ مُسْتَقِیمٍ). این راه ) « پروردگار من! مرا به راه راست که نزدیکترین راههاست هدایت کرده است
راست همان جاده توحید و یکتاپرستی و درهم کوبیدن آیین شرك و بتپرستی است.
آیینی است مستقیم در نهایت راستی و » : را در این آیه و دو آیه بعد توضیح میدهد: نخست میگوید « صراط مستقیم » سپس
دِیناً قِیَماً). ) « درستی، ابدي و جاویدان و قائم به امور دین و دنیا و جسم و جان
و از آنجا که عربها علاقه خاصی به ابراهیم نشان میدادند و حتی آیین خود را به عنوان آیین ابراهیم معرفی میکردند، اضافه
نه آنچه شما به او بستهاید (مِلَّۀَ إِبْراهِیمَ). « آیین واقعی ابراهیم همین است که من به سوي آن دعوت میکنم » میکند که
حَنِیفاً). ) « از آیین خرافی زمان و محیط، اعراض کرد، و به حق یعنی آیین یکتاپرستی روي آورد » همان ابراهیمی که
این تعبیر گویا پاسخی است به گفتار مشرکان که مخالفت پیامبر را با آیین بتپرستی که آیین نیاکان عرب بود، نکوهش
میکردند، پیامبر در پاسخ آنها میگوید: این سنت شکنی و پشت پا زدن به عقاید خرافی محیط، تنها کار من نیست، ابراهیم که
مورد احترام همه ما است نیز چنین کرد.
وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ). ) « او هیچ گاه از مشرکان و بتپرستان نبود » سپس براي تأکید میافزاید که
بلکه او قهرمان بتشکن و مبارز پویا و پیگیر با آیین شرك بود.
سوره انعام( 6): آیۀ 162 ..... ص : 669
بگو: (نه تنها از نظر عقیده من موحّد و یکتاپرستم بلکه از نظر عمل، هر کار نیکی » (آیه 162 )- در این آیه اشاره به این میکند که
قُلْ إِنَّ صَ لاتِی وَ نُسُکِی وَ ) « که میکنم) نماز من و تمام عبادات من و حتی مرگ و حیات من همه براي پروردگار جهانیان است
مَحْیايَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ). ص: 670
براي او زندهام به خاطر او میمیرم و در راه او هر چه دارم فدا میکنم تمام هدف من و تمام عشق من و تمام هستی من اوست!
سوره انعام( 6): آیۀ 163 ..... ص : 670
پروردگاري که هیچ شریک و شبیهی براي » : (آیه 163 )- در این آیه براي تأکید و ابطال هر گونه شرك و بتپرستی، اضافه میکند
لا شَرِیکَ لَهُ). ) « او نیست
وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ). ) « و به این موضوع، من دستور یافتهام و من اولین مسلمانم » : سر انجام میفرماید
اولین مسلمان بودن پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله یا از نظر کیفیت و اهمیت اسلام اوست، زیرا درجه تسلیم و اسلام او بالاتر از
همه انبیاء بود و یا اولین فرد از این امت بود که آیین قرآن و اسلام را پذیرفت.
سوره انعام( 6): آیۀ 164 ..... ص : 670
صفحه 545 از 550
به آنها بگو: و از آنها بپرس آیا » : (آیه 164 )- در این آیه از طریق دیگري منطق مشرکان را مورد انتقاد قرار میدهد و میگوید
و حکم و « سزاوار است غیر از خداوند یگانه را پروردگار خود بدانم، در حالی که او مالک و مربی و پروردگار همه چیز است
فرمان او در تمام ذرات این جهان جاري است! (قُلْ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبا وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ).
سپس به جمعی از مشرکان کوتاه فکر که خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله رسیدند و گفتند:
پاسخ میگوید: « تو از آیین ما پیروي کن، اگر بر خطا باشد، گناه تو به گردن ما »
وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلَّا ) « هیچ کسی جز براي خود عملی انجام نمیدهد و هیچ گنهکاري بار گناه دیگري را به دوش نمیکشد »
عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْري).
ثُمَّ إِلی رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ ) « سر انجام، همه شما به سوي خدا بازمیگردید، و شما را به آنچه در آن اختلاف داشتید، آگاه میسازد » و
فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ).
سوره انعام( 6): آیۀ 165 ..... ص : 670
اشاره
(آیه 165 )- در این آیه که آخرین آیه سوره انعام است به اهمیت مقام انسان و موقعیت او در جهان هستی اشاره میکند تا بحثهاي
گذشته در زمینه تقویت پایههاي توحید و مبارزه با شرك، تکمیل گردد.
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَکُمْ ) « او کسی است که شما را جانشینان (و نمایندگان خود) در روي زمین قرار داد » : لذا در جمله نخست میفرماید
خَلائِفَ الْأَرْضِ). ص: 671
انسانی که نماینده خدا در روي زمین است، و تمام منابع این جهان در اختیار او گذارده شده، و فرمان فرمانرواییش بر تمام این
موجودات از طرف پروردگار صادر شده است، نباید آنچنان خود را سقوط دهد که از جمادي هم پستتر گردد و در برابر آن
سجده کند.
و» : سپس اشاره به اختلاف استعدادها و تفاوت مواهب جسمانی و روحی مردم و هدف از این اختلاف و تفاوت کرده، میگوید
بعضی از شما را بر بعض دیگر درجاتی برتري داد تا به وسیله این مواهب و امکانات که در اختیارتان قرار داده است شما را
وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ). ) « بیازماید
پروردگار » : و در پایان آیه ضمن اشاره به آزادي انسان در انتخاب راه خوشبختی و بدبختی نتیجه این آزمایشها را چنین بیان میکند
و در برابر آنها که در صدد اصلاح و جبران « سریع العقاب » تو (در برابر آنها) که از بوته این آزمایشها سیه روي بیرون میآیند
إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ). ) « اشتباهات خویش برآیند آمرزنده و مهربان است
تفاوت در میان انسانها و اصل عدالت- ..... ص : 671
شک نیست که در میان افراد بشر یک سلسله تفاوتهاي مصنوعی وجود دارد که نتیجه مظالم و ستمگري بعضی از انسانها نسبت به
بعض دیگر است، مثلا جمعی مالک ثروتهاي بیحسابند، و جمعی بر خاك سیاه نشستهاند، عدهاي به خاطر کمبود تغذیه و فقدان
مسائل بهداشتی علیل و بیمارند، در حالی که عده دیگري بر اثر فراهم بودن همه گونه امکانات، در نهایت سلامت به سر میبرند.
صفحه 546 از 550
این گونه اختلافها: ثروت و فقر، علم و جهل، و سلامت و بیماري، غالبا زاییده استعمار و استثمار و اشکال مختلف بردگی و ظلمهاي
آشکار و پنهان است.
مسلما اینها را به حساب دستگاه آفرینش نمیتوان گذارد، و دلیلی ندارد که از وجود این گونه اختلافات بیدلیل دفاع کنیم.
افراد انسان روي هم رفته نیز یک درخت بزرگ و بارور را تشکیل میدهند که هر دسته بلکه هر فردي رسالت خاصی در این پیکر
بزرگ بر عهده دارد، و متناسب ص: 672
در مورد « آزمایش » آن ساختمان مخصوص به خود، و این است که قرآن میگوید این تفاوتها وسیله آزمایش شماست زیرا
است. « تربیت و پرورش » برنامههاي الهی به معنی
خلافت انسان در روي زمین: ..... ص : 672
معرفی کرده است، این تعبیر ضمن روشن ساختن مقام بشر، این « نماینده خدا در روي زمین » و « خلیفه » قرآن کرارا انسان را به عنوان
حقیقت را نیز بیان میکند که اموال و ثروتها و استعدادها و تمام مواهبی که خدا به انسان داده، در حقیقت مالک اصلیش اوست، و
انسان تنها نماینده و مجاز و مأذون از طرف او میباشد و بدیهی است که هر نمایندهاي در تصرفات خود استقلال ندارد بلکه باید
تصرفاتش در حدود اجازه و اذن صاحب اصلی باشد و از اینجا روشن میشود که مثلا در مسأله مالکیت، اسلام هم از اردوگاه
و سرمایهداري. « کاپیتالیسم » فاصله میگیرد و هم از اردوگاه « کمونیسم »
اسلام میگوید: مالکیت نه براي فرد است و نه براي اجتماع، بلکه در واقع براي خداست، و انسانها و کیل و نماینده اویند و به همین
دلیل اسلام، هم در طرز درآمد افراد نظارت میکند، و هم در چگونگی مصرف، و براي هر دو قیود و شروطی قائل شده است که
اقتصاد اسلامی را به عنوان یک مکتب مشخص در برابر مکاتب دیگر قرار میدهد.
پایان سوره انعام و جلد اول برگزیده تفسیر نمونه و آخر دعوانا ان الحمد للّه ربّ العالمین
درباره